محمدعلی زم، مدیر اسبق حوزه هنری:
دولت نباید در اقتصاد سینما دخالت کند
حجتالاسلام محمدعلی زم یکی از مدیران خوشنام و محبوب عرصه فرهنگ و هنر است که چند سالی است ترک این حوزه و کلا فعالیتهای دولتی کرده و به رستورانداری مشغول است. او چهارشنبه شب در برنامه دو قدم مانده به صبح در خصوص «آسیبشناسی بخش خصوصی در سینمای ایران» با فریدون جیرانی گفتوگو کرد و به تحلیل مدیریت فرهنگی کشور در سالهای گذشته پرداخت. گزیدهای از سخنان او را میخوانید:
دو دیدگاه در مورد سینما وجود دارد. یک دیدگاه معتقد است که فعالیت دولت در عرصه سینما بیشتر شود و دیدگاه دیگر معتقد است که فعالیت دولت در عرصه سینما باید کاهش پیدا کند و حتی نهادهایی باید منحل شوند و برخی نهادها تغییر ماموریت دهند که متعاقب آن، برخی معتقدند اگر بخش دولتی کنار بکشد و بخش خصوصی کار را دست بگیرد سینمای فرهنگی از بین میرود و در واقع بوی ابتذال به مشام میرسد، اما عدهای معتقدند که ابتذال ناشی از فعالیت بسیار زیاد دولت در عرصه فرهنگ است و وقتی دولت پایش را کنار بکشد، خود بخش خصوصی پالایش ایجاد میکند.
سینما به نظر من جامع همه هنرها و رشتههای هنری است و امکانی در آن وجود دارد که میتواند تمام موضوعات بشری، مادی و معنوی، دنیایی و اخروی را با استفاده از این تکنولوژی میتوان عرضه کرد، به همین دلیل سینما یک امکان گستردهای است برای رونق و گسترش و تعمیق فرهنگ، دین و مذهب و آمیخته و ترکیبی است از صنعت و اقتصاد و هنر و مخاطب که به نظر من این چهار عنصر آنچنان در هم تنیده و آمیختهاند که شما اگر هرکدام از این چهار عنصر را از سینما بگیرید دیگر سینما نیست، بلکه صرفا یک فیلم است. فیلمسازی میتواند همهگونه باشد، اما اگر شما بحث از سینما کنید و بخواهید بگویید فیلم سینمایی، فیلم سینمایی باید چهار عنصر صنعت، اقتصاد، هنر و مخاطب در آن تنیده شده باشد. شما نمیتوانید از این صنعت، هنر و اقتصاد خروجی به نام فیلم در بیاورید که مخاطب برایتان اهمیت نداشته باشد. بالاخره آن عنصر اقتصاد توسط مخاطب معنی پیدا میکند.
ما همیشه از فرهنگ یک کت و شلوار اتو کرده و با جنس خاصی درست میکنیم و بعد میگوییم این فرهنگی است که ما میخواهیم و وقتی میگوییم ما میخواهیم، یعنی حاکمیت و حکومت میخواهد، یعنی آن مبانی ایدئولوژیک جامعه فرهنگشان این است و حالا یک عدهای هم سینماگر هستند، پس این فرهنگ باید بیاید حتما سوار بر سینما شود، در حالی که منظور من این نیست. من میگویم فرهنگ آن چیزی است که الان در جامعه است و نمیشود از آن فرار کرد، در این بخش فرهنگ مردم تفریح میخواهند، پس آن تفریح فرهنگ مردم است، داخل این فرهنگ، مردم دیندار و متدین هستند و به دین احترام میگذارند، پس این میشود فرهنگ، اگر ما بتوانیم تکلیفمان را با فرهنگ روشن کنیم و نگوییم فرهنگ آن چیز عارضی است که حکومت دیکته میکند و دیگران باید بنویسند و یک عدهای هم باید باشند تا این دیکته را تصحیح کنند.
سینمای فرهنگی آن چیزی نیست که ما بگوییم، سینما یک ظرف است و فرهنگ مظروف است و حتما هر چیزی را که دوست داشتیم باید در آن بریزیم، نخیر. ما باید ببینیم این آدمهایی که میخواهند در سینما حضور داشته باشند و تولید سینمایی داشته باشند باید آدمهایی باشند با تربیت ملی و دینی، با شناخت کامل نسبت به مسائل اجتماعی و ... و آن موقع خروجی این فیلمساز خروجی قابل احترامی است.
طبیعتا فرهنگ در یک جامعهای است مانند کره که از هر طرف میتوان این کره را دید. آیا میتوانیم همه را دور هم جمع کنیم و بگوییم فقط از این زاویه نگاه کنید؟ این مثال شاید مثالی ابتدایی باشد، اما روشنکننده است. مگر یک هندوانه را ما فقط از یک طرف نگاه میکنیم و بعد باز میکنیم؟، مقوله فرهنگ در یک جامعه مقوله کروی است و از زوایایی مختلف میتوان آن را دید. به همین دلیل است که از یک طرف آن طنز و سینمای کمدی درمیآید و از طرف دیگر ژانر وحشت میتواند در بیاید. از طرف دیگر سینمای پلیسی و از سوی دیگر سینمایی با مضامین پلیسی. به دلیل اینکه همه این موضوعات، موضوعات کروی یک جامعه است.
نقش دولت در تعریف سینمای فرهنگی یک نقش کلان است و نه به معنای برنامهریز جزء و ریز، بلکه در آن برنامهریزی باید این پاسخ که اگر ما سینما میخواهیم، آنچه را که مربوط به دولت است برای زیرساختهای این سینما و دولت باید فراهم کند یا شرایطی را فراهم کند که بخش خصوصی، به راحتی بتواند زیرساختهای سینما را از آن امکان دولتی ایجاد بکند. نکته دوم اصلیترین وظیفه دولت یعنی همان نظارت است، نظارت هم نظارت ضمن تولید یا بعد از تولید نیست. نظارت ضمن تولید و بعد از تولید یک نظارت منفعلانه است. نظارت بر سینما توسط دولت باید عمدتا معطوف به نظارت قبل از تولید باشد که برمیگردد باز هم به همان زیرساختها، ما چه دیدگاهی داریم؟، چه میخواهیم؟، چه کسانی باید به چه سطح به دانش، چه سطحی از تجربه و با چه نگاهی به اقتصاد باید بیایند و بشوند کسانی که دست به تولید سینما بزنند و سینمای ما را بسازند؟
من در نهایت معتقدم که دولت عمدهترین حضورش در سینما یک برنامهریزی کلان است و یک نظارت پیش تولیدی، یعنی نظارتی که باز معطوف به اینکه از اینجا و از این سرزمینی که فراهم کرده آن چیزی را در نهایت بخواهد که مورد نیاز مردم است و مردم خواستهاند. به این دلیل دولت اصلا نباید کار تصدیگری کند، دولت نباید بیاید بگوید من این را می خواهم در این محتوا و این چیز را در این محتوا نمی خواهم، دولت نباید بیاید در اقتصاد سینما به معنای عرفی و اجتماعی دخالت کند، بلکه یک بخشی از این وظایف، وظایفی است که خصوصا بعد از سی سال گذشت از انقلاب و بلوغی که در سینما پیدا شده است و چیزی در حدود ٦٠٠ کارگردان داریم و ٥هزار نفر عوامل و دستاندرکاران حرفهای سینما هستند به یک سن و سال و بلوغی رسیدهاند که نمیتوانیم به آنها دیکته کنیم.
شما به دولت قبلی نگاه کنید و مصاحبههایی را که زمان ورود آقای صفار هرندی در وزارت ارشاد در مورد سینما انجام دادند، با مصاحبههایی که در پایان وزارت خود انجام دادند مقایسه کنید، ایشان جزو مخالفان جدی آن سینمایی که ما در دهه ٧٠ در حوزه هنری کار میکردیم بودند و در روزنامه کیهان بر ضد آن مطلب مینوشتند، اما امروز ببینید که ایشان با این موضع تند به سینما میآید، اما با یک موضع تازه و ظرف کمتر از چهار سال میگوید که سینما این نیست که ما یک شبه به همه آرمانها و آمالمان دست یابیم. ایشان در سال سوم مسوولیتشان با گروهی از تهیهکنندگان جلسه داشتند و تهیهکنندگان گفتند که ما نمیدانیم شما از چه سبک فیلمی خوشتان میآید یا مقام معظم رهبری چه نوع فیلمی را میپسندند که ایشان گفتند مقام معظم رهبری از فیلم «آدم برفی» خوششان میآید، درحالی که همین فیلم «آدم برفی» به دلیل جوسازیها و تحریک نیروی انتظامی مخفیانه ساخته شد، تا جایی که این فیلم ساخته شد و معاونت سینمایی عوض شد و معاون سینمایی به من گفت این بهترین فیلم است و اگر بیاید جشنواره تمام جوایز را درو میکند و تمام برنامههای ما را به هم میریزد و ما مخالف نمایش آن هستیم... بعد هم که دیدید چهار سال فیلم را توقیف کردند. این فیلم بر اساس یک نگاه نهادینه شده فرهنگی در سینما آمد بیرون و ما نه دنبال ابتذال بودیم و نه این فیلم مبتذل بود. وزیر امور خارجه وقت در حوزه هنری آمد این فیلم را دید و به من گفت دستت درد نکند؛ چرا که ما ١٥ سال است در حوزه دیپلماسی حرفی را در خصوص آمریکا میخواهیم بزنیم که شما در این فیلم بازگو کردید. «آدم برفی» پلهای از این نردبان سینمای ملی ما بود که ما معتقد بودیم اگر این پله طی نشود آن موقع فاصله پله قبلی و بعدی طولانیتر میشود.
ارسال نظر