محسن رضایی: دست‌‌های مرموزی مانع «تفاهم سیاسی» می‌شوند

عکس: دنیای اقتصاد. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی با عنوان «دعوا یا تعامل»،‌ با اشاره به ملاقات اخیر کمیته ویژه مجلس با مهدی کروبی نکاتی را یادآوری کرده و نوشته است که طی ماه گذشته بارها موقعیت‌هایی فراهم شده که موسوی، رفسنجانی یا کروبی با رهبری یا نهادهای حکومتی وارد تعامل بشوند، ولی درست در دقایق آخر این تعاملات به‌هم خورده‌است.

متن کامل این یادداشت که در پایگاه خبری شخصی محسن رضایی منتشر شده، به شرح زیر است.

ملاقات کمیته وی‍ژه مجلس با آقای کروبی دو اثر مفید داشته است:

۱ - آقای کروبی گفته است من نگفته‌ام که این گزارش‌هایی که به من داده شده صد درصد درست است. به گزارش کمیته توجه فرمایید: «جلالی تصریح کرد: در ادامه این دیدار اعضای کمیته از آقای کروبی پرسیدند که آیا شما در مورد آزار جنسی بازداشت‌شدگانی که مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند به قطعیت رسیده‌اید؟ ایشان تاکید کرد که هنوز درباره این موضوع به قطعیت نرسیده و این مطلب را در نامه‌ای که به آیت‌ا...‌هاشمی رفسنجانی نوشته، درج نموده است. وی با بیان اینکه کروبی دلیل نوشتن نامه به آیت‌ا...‌هاشمی رفسنجانی را متعلق دانستن خود به نظام و نگرانی و دغدغه درباره موضوعات مطرح شده دانسته است، گفت: آقای کروبی خواستار این بود که موضوعات مطرح شده پیگیری و بررسی شود تا صحت و سقم آن مشخص شود.»

۲ - فایده دیگر این ملاقات این بود که کمیته مجلس به این نتیجه رسیده است که به این نوع گزارش‌ها باید سریعا رسیدگی شود: «جلالی اضافه کرد: معتقدیم باید با سرعت به این موضوعات رسیدگی شود و هرچه بیشتر درباره رسیدگی به چنین مسائلی تاخیر داشته باشیم فضا برای ایجاد حملات روانی علیه نظام بیشتر خواهد شد. بنابراین یکی از نکته‌های مورد نظر ما این است که با سرعت هر چه بیشتر درباره این‌گونه مسائل عمل کنیم.»

مشاهده می‌کنید که تعامل از سوی دو طرف هم واقعیت را مشخص کرده؛ یعنی صحت و سقم این گزارش‌ها برای خود آقای کروبی هم مشخص نیست و هم ضرورت رسیدگی به این نوع مسائل را بالا برده است. به طوری که اعضای کمیته مجلس مصمم هستند که به این نوع مسائل سریع‌تر رسیدگی کنند. اگر چنین فضایی در همان ابتدای انتشار نامه به‌وجود می‌آمد - هر چند که من معتقد بودم نیاز به علنی کردن چنین نامه‌ای از سوی آقای کروبی نبود - آیا این همه سوال و ابهام و نگرانی در داخل کشور و آن همه سوء استفاده دشمنان ایران در خارج به‌وجود می‌آمد؟ در همه نظامات دنیا تخلفاتی صورت می‌گیرد، مهم این است که ابتدا صحت آن تخلفات روشن شود و سپس با متخلفان برخورد شود و اگر همین روش در رابطه با این ادعاها هم صورت بگیرد کسی نمی‌تواند سوء استفاده تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی داشته باشد.

سوال این است که چرا این نوع اقدامات و تعاملات در بین فعالان سیاسی و دولتمردان بیشتر نمی‌شود و سیاستمداران ایران با یکدیگر حالت قهر و دعوا دارند. چرا حوزه رقابت و همکاری هنوز در ایران کاملا تفکیک و تقویت نشده است و روحیه خود محوری و فردگرایی در ایران از شدت بالایی برخوردار است و ملت ایران و نظام اسلامی چه مقدار باید هزینه این رفتارها را بپردازد؟ آیا کشور بزرگی مثل ایران را می‌توان بدون همکاری و تعامل و تفاهم در کنار رقابت و دموکراسی پیش برد؟ تا چه زمان ملت ایران باید شاهد نبرد قهرمانان خود با یکدیگر باشد؟

ولی نباید همه مشکلات را از ناحیه فعالان و دولتمردان دانست، بلکه محیط فرهنگی جامعه ایران هم یک محیط احساسی و عاطفی است که این نوع رفتارها را در جامعه تشویق می‌کند. در حقیقت این تماشاگران هستند که به این قدرت‌نمایی‌ها دامن می‌زنند. در صحنه انتخابات احساسات شدیدی از سوی هواداران نامزدهای انتخابات صورت می‌گرفت، حتی در مواردی شنیده می‌شد که می‌گفتند ما فرد اصلح را فلانی می‌دانیم، ولی به دیگری رای می‌دهیم و در مقابل اینکه چرا؟ می‌گفتند، چون نمی‌خواهیم دیگری (نفرسوم) رای بیاورد.

اما دست‌های مرموزی هم در پشت دو عامل فوق یعنی روحیه تکروی و محیط احساسی سیاست وجود دارد که خواهان تعامل و تفاهم فعالان سیاسی و دولتمردان ایران نیست. مثلا پس از ملاقات کمیته مجلس با آقای کروبی کسی با این کمیته تماس گرفته است که چرا با ایشان ملاقات کرده‌اند؟

یا طی ماه گذشته بارها موقعیت‌هایی فراهم شده که آقایان میرحسین موسوی، ‌هاشمی رفسنجانی یا کروبی با رهبری و یا نهادهای حکومتی وارد تعامل و گفت‌وگوی موثر بشوند، ولی درست در دقایق آخر این تعاملات بهم خورده است یا از سوی نهادهای حکومتی یا از سوی اطرافیان فعالان سیاسی اخبار و تحلیل‌هایی به آنها می‌دادند که از شکل‌‌گیری این تعامل جلوگیری می‌شد. نمونه آن تعامل بین میرحسین موسوی و شورای نگهبان که در آخرین لحظات به‌هم خورد و مسیر قانونی برای رسیدگی به شکایات و اعتراضات طی نشد و اعتراضات خیابانی باقی ماند.

این نوع مسائل نشان می‌دهد که ما باید ظرفیت‌های فرهنگی را در حوزه سیاسی بالا ببریم تا از تکروی در نخبگان پرهیز شود و عقلانیت جمعی به جای عقلانیت فردی در سیاست و اداره کشور حاکم شود. از طرف دیگر محیط احساسی جامعه به سوی یک محیط عقلانی سوق داده شود. در اینجا به یاد توصیه حکیمانه حضرت آیت‌ا... العظمی سیستانی در نجف اشرف در سفر اسفند ماه گذشته به جناب آقای‌هاشمی رفسنجانی در باب اختلافات سیاسی و فکری می‌افتم که فرمودند شما از دوران احساسات عبور کرده‌اید و وارد دوره عقلانیت شده‌اید. من می‌خواهم به توصیه معظم له این نکته را اضافه کنم که دوره عقلانیت در ایران را باید با کمک خرد جمعی پیش برد و البته زمینه و مقدمه لازم آن تقویت اخلاق در سیاست و گذشت و فداکاری و متانت و تواضع است. امید است که حداقل دستاورد حوادث اخیر روی‌آوری همه به عقلانیت جمعی و اخلاق و برادری در سیاست باشد.

سخن اخیر:

شایسته است فعالان سیاسی و نهادهای حکومتی ظرفیت سیاسی بیشتری پیدا کنند تا اخبار و تحلیل‌های درست یا نادرست (خودی و غیرخودی) را تشخیص دهند. ای بسا مشاور یا دوستی برای دلسوزی، خبر و تحلیلی را ناآگاهانه به مسوول حکومتی یا فعالان سیاسی منتقل کند که درست نباشد، ولی آن فرد بر اساس آن خبر و تحلیل اقداماتی را انجام دهد که بعدها معلوم شود درست نبوده است. اینکه فکر شود عوامل نفوذی تنها در فعالان سیاسی است اشتباه است. حداقل در ایران تجربه نشان داده است که عوامل نفوذی هم در نهادهای حکومتی هستند و هم در فعالان سیاسی و همه باید مواظب اخبار و تحلیل‌های درست از نادرست باشند.