نگاه -چرا دولت نمیتواند هزینه خدمات سلامتی را کاهش دهد؟ -به بهانه طرح اوباما
دخالت بیفایده دولت در بازار سلامت
مترجم: مصطفی جعفری
منبع: فوربس
تا آخر تابستان، مهلتی که پرزیدنت اوباما برای تصویب قانون مربوط به خدمات سلامتی تعیین کرده بود، تمام خواهد شد. تا آن زمان حرف و حدیثهای فراوانی در مورد خدمات سلامتی خواهیم شنید.
نویسنده: پیتر رابینسون*
مترجم: مصطفی جعفری
منبع: فوربس
تا آخر تابستان، مهلتی که پرزیدنت اوباما برای تصویب قانون مربوط به خدمات سلامتی تعیین کرده بود، تمام خواهد شد. تا آن زمان حرف و حدیثهای فراوانی در مورد خدمات سلامتی خواهیم شنید. تا آخر تابستان پل کروگمن هر هفته در نیویورک تایمز در این زمینه اظهار فضل خواهد کرد. اعضای کنگره تا آن زمان فخر فروشی خواهند کرد (از همین الان سناتور ماکس بوکوس رسما ادعا کرده که نسخه آخر برنامه پیشنهادیش میتواند هزینه تصویب خدمات سلامتی را در زیر یک تریلیون تثبیت کند). اقتصاددانان از خود تحلیلهایی تولید خواهند کرد. اتاقهای فکر مقالاتی در حمایت از موضع خود منتشر خواهند کرد. نویسندگان ستونهای روزنامهها و مجلات، مهمانان برنامههای زنده، وبلاگ نویسها همه و همه در ارائه نظرات خود در سطح ملی به رقابت خواهند پرداخت.
اما شهروندان خوب لازم نیست خود را به زحمت بیندازند و این بحثها را پی گیری کنند. برای اینکه در این زمینه دید خوبی به دست آورید، تنها باید در مورد خدمات سلامتی پیشزمینهای داشته باشید و سپس چند مورد از ملاحظاتی را که هفته گذشته توماس سوئل اقتصاددان خاطر نشان کرده در نظر بگیرید. در زیر خلاصهای از آنچه وی ارائه داده است از نظرتان میگذرد.
سوئل به خوبی نشان داده که دولت تنها از دو راه ممکن است بتواند مبلغی را که مردم آمریکا خرج خدمات سلامتی میکنند، کاهش دهد. دولت یا باید خدمات سلامتی را نسبت به بخش خصوصی به نحو کارآتری ارائه کند یا باید توزیع خدمات سلامتی، یعنی هم عرضه و هم قیمت را کنترل کرده و به عبارتی بهتر خدمات سلامتی را سهمیه بندی کند.
آیا دستیابی به هدف اول ممکن است؟ آیا واقعا دولت میتواند خدمات سلامتی را نسبت به سیستم فعلی که در آن بخش مهمی از خدمات دولتی از جمله Medicare و Medicaid بر بخش خصوصی پایه گذاری شده اند به نحو کارآتری ارائه دهد؟ سوئل میگوید :«برای من حتی غیرقابل تصور است که دولت بتواند از بخش خصوصی کارآتر عمل کند.»
سوئل معتقد است، اگر خدمات سلامتی به خاطر این گراناند که توسط نهادهای انتفاعی ارائه میشوند، در آن صورت چرا نهادهای انتفاعی خودشان مشکل کم بودن کارآیی را حل نکردهاند؛ در حالی که سازمانهای غیرانتفاعی میتوانند مداخله کرده و با ارائه خدماتی با قیمت پایینتر سود موسسات انتفاعی را به نحو قابل ملاحظهای کاهش دهند و از این راه هزینه خدمات سلامتی را کم کنند؛ اما چرا این کار عملی نمیشود؟ برای اینکه غیرممکن است!
سوئل معتقد است سازمانهای سودده در تمام موارد آن قدر کارآ عمل میکنند که از سازمانهای غیرانتفاعی پیشی میگیرند؛ به عنوان مثال کالجها و دانشگاهها را در نظر بگیرید. تمام کالجها و دانشگاهها یکی پس از دیگری کتاب فروشیهایشان را به بخش خصوصی که در پی کسب سود هستند، سپردهاند. شما موردی سراغ دارید که دانشگاهی این کار را به دولت واگذار کرده باشد؟ بدون شک سراغ ندارید.»
بنابراین باید راه حل دوم یعنی سهمیه بندی را بررسی کنیم. حال که دولت نمیتواند خدمات سلامتی را به نحوی کارآ تدارک ببیند، باید ببینیم که میتواند خدمات سلامتی را سهمیهبندی کند یا خیر؟ میدانیم که میتواند. سهمیه بندی به این معنا که دولت به پزشکان بگوید چه خدماتی را ارائه دهند، به بیمارستانها بگوید که چه مبلغی را برای این خدمات دریافت کنند و به شهروندان بگوید حق دارند چه خدماتی را دریافت کنند؛ به عبارت دیگر، دولت باید شهروندان را اداره کند تا این سهمیهبندی قابل اجرا شود. البته براساس تجربه میدانیم که دولت در این زمینه میتواند موفق ظاهر شود.
سوالی که مطرح میشود این است که اگر دولت واقعا بتواند مبلغی را که آمریکاییها در خدمات سلامتی خرج میکنند، از طریق سهمیه بندی این خدمات کاهش دهد، چرا نباید این کار را انجام دهد؟ دیگر کشورها این راه را رفتهاند و شکست خوردهاند. پاسخ آن است که در کشورهایی مانند کانادا و بریتانیا (دو کشوری که در آنها سیستم خدمات سلامتی ملی است) خدمات سلامتی به همان نسبت که در ایالات متحده، در دسترس نیست.
سوئل چند مورد آموزنده را هم مطرح میکند. با نگاهی به آمار جراحی میتوان دید که مردم در کانادا شش ماه یا بیشتر باید منتظر بمانند تا بتوانند جراحی شوند. در انگلستان این مدت حتی بیشتر است. در ایالات متحده تنها ۵درصد از بیماران برای همان نوع جراحیها مجبورند برای مدت طولانی منتظر بمانند. یا آمار تصویربرداری ام. آر.ای را در نظر بگیرید. این روش در دهههای اخیر یکی از مهمترین روشهای تشخیص بوده است. شاخص ام. آر.ای سرانه در کانادا حدود نصف ایالات متحده است. در بریتانیا نیز این شاخص یک چهارم ایالات متحده است. در کانادا باید ۱۰ هفته منتظر ماند تا بتوان ام. آر.ای انجام داد. ده هفته در ده هفته ممکن است اتفاقات زیادی بیفتد، اتفاقاتی که از قضا بسیار بد هستند.
تکرار میکنم همانطور که توماس سوئل نشان داده دولت میتواند مبلغی را که مردم آمریکا صرف خدمات سلامتی میکنند به دو روش کاهش دهد: یا باید خدمات سلامتی را کارآتر از بخش خصوصی ارائه دهد یا خدمات سلامتی را سهمیه بندی کند. اولی غیرممکن است، دومیغیرقابل تصور!
حال بروید و از تابستان خود لذت ببرید.
* پیتر رابینسون یکی از محققان موسسه هوور در دانشگاه استنفورد و یکی از مقاله نویسهای فوربس است. وی در سایت RobinsonandLong.com نیز مطلب مینویسد.
ارسال نظر