دایرهالمعارف اقتصاد
مالیات بر عایدات سرمایهای - ۳۱ خرداد ۸۸
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش دوم و پایانی
ممکن است این امر متناقض به نظر آید که کاهش مالیات بر عایدات سرمایهای، معمولا منجر به افزایش درآمدهای مالیاتی میشود. اما واقعا هیچ رمز و رازی در کار نیست.
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش دوم و پایانی
ممکن است این امر متناقض به نظر آید که کاهش مالیات بر عایدات سرمایهای، معمولا منجر به افزایش درآمدهای مالیاتی میشود. اما واقعا هیچ رمز و رازی در کار نیست.
همانطور که بیان شد، مالیات بر عایدات سرمایهای مالیاتی است که به راحتی میتوان از پرداخت آن اجتناب کرد. سرمایهگذارها، در صورت بالا بودن نرخ این نوع مالیات، فروش داراییهایشان (یعنی فروش سهام و دیگر انواع داراییهای مشمول این نوع مالیات) را به تعویق میاندازند تا از پرداخت مالیات در امان باشند. زمانی که مالیات بر عایدات سرمایهای کاهش مییابد احتمال اینکه صاحبان دارایی به فروش آنها بپردازند بیشتر خواهد شد. به علاوه، از آنجا که کاهش مالیات بر عایدات سرمایهای هزینه سرمایه را به نحو چشمگیری کاهش میدهد لذا اقدام به کارهای پرمخاطره را مورد تشویق قرار داده و سبب میشود که اقتصاد با سرعت بیشتری رشد کند و لذا تمامی دریافتیهای دولت، در بلندمدت افزایش مییابد.
کاهش مالیات بر سود سرمایه و خلق کسبوکار
کاهش نرخ مالیات بر عایدات سرمایهای در گذشته (مثلا در 1978، 1981 و 1997) سبب افزایش تامین مالی و آغاز به کار کسب و کارهای جدید شد. این در حالی است که پس از افزایش نرخ مالیات بر عایدات سرمایهای، روندی معکوس را شاهد بودیم(1969 و 1986). در جدول 2، سه معیار برای ایجاد کسبوکارهای جدید با نوسانات نرخ مالیات بر عایدات سرمایهای در فاصله سالهای 1969 و 2004 مقایسه شدهاند. این سه معیار عبارتند از: تعداد عرضه عمومی اولیه (IPOها)، مبالغ ناشی از عرضه عمومیو مبالغی که به شرکتهای سرمایهای پرمخاطره میرسد. مبالغ اختصاص یافته به شرکتهای سرمایهای پرمخاطره (برحسب دلار در سال 2004)، از 220میلیوندلار در 1977 که نرخ نهایی مالیات بر عایدات سرمایهای به بالاترین حد خود رسیده بود، به 7/9میلیارددلار در 1983 افزایش یافت. در سال 1983، این نرخ به 20درصد کاهش یافته بود و اقتصاد آمریکا، در حال خروج از رکود بود (به شکل 2 مراجعه کنید). به عبارت دیگر، سرمایه اختصاص یافته به شرکتهای پرمخاطره یک افزایش 4300درصدی را در طول این سالها مشاهده کرد.
وجوه سرمایهای پرمخاطره، مایه حیات اقتصادی شرکتهای با تکنولوژی بالا است که برای قدرت رقابت بینالمللی آمریکا، حیاتی و حساس به شمار میروند. از این قبیل شرکتها، میتوان به صنایع نرمافزاری کامپیوتری، بیوتکنولوژی، مهندسی کامپیوتر، الکترونیک، هوافضا، تولیدات دارویی و ... اشاره کرد. به نظر میرسد که افزایش نرخ مالیات بر عایدات سرمایهای در سال ۱۹۸۶، منجر به تمام شدن منابع سرمایهای شرکتهای پیشرو شده است. نکته مهم این است که در سال ۱۹۹۷ و اندکی پس از آن، در تکنولوژی و کسب و کارهای پر خطر که مالیات بر عایدات سرمایهای کاهش یافت رونقی شدید و یکباره مشاهده شد (شکل ۳).
چه کسانی از کاهش مالیات بر عایدات سرمایهای منتفع میشوند؟
هر اقدامیبرای کاهش نرخ مالیات بر عایدات سرمایهای ناگزیر به این بحث منجر میشود که کدام گروههای درآمدی، بیشترین نفع را از تغییر سیاستهای مالیاتی خواهند برد. به عنوان مثال در مباحثات مربوط به مالیات بر عایدات سرمایهای در سال 1997، مخالفان کاهش نرخ مالیات بر این عقیده بودند که تقریبا تمامی منافع حاصل، به افراد پر درآمد اختصاص خواهد یافت.
این امر، در رابطه با اثرات مستقیم صحیح است، زیرا افراد پردرآمد بخش بزرگی از عایدات سرمایهای را به خود اختصاص میدهند. با این حال، این نکته نیز صحیح است که کاهش مالیات بر عایدات سرمایهای، به افراد در تمامی سطوح درآمدی سود میرساند؛ که دلیل عمده آن، به رشد اقتصادی بازمیگردد که این کاهش این نرخهای مالیاتی را به وجود میآورند. اما به هر حال خانوادههای کم درآمد نیز از این کاهش مالیاتها مستقیما سود میبرند. دادههای «خدمات درآمدی داخلی» نشان میدهند که در سال ۲۰۰۳، یعنی آخرین سالی که این دادهها برای آن وجود دارد، ۴۲درصد از اظهارنامههای مربوط به کل عایدات سرمایهای را خانوادههایی پر کردهاند که درآمدی کمتر از ۵۰۰۰۰دلار داشتند. هفتاد و دو درصد اظهارنامههای پر شده نیز متعلق به خانوادههایی بودهاند که درآمدی پایینتر از ۱۰۰۰۰۰دلار داشتند. با وجود این نکته، عایدات سرمایهای در میان افراد پردرآمد بسیار بالاتر است؛ طوری که ۸۷درصد از این عایدات نصیب افرادی با درآمد بالاتر از ۱۰۰۰۰۰دلار گردیده و ۷۴درصد از آن، به افرادی با درآمد بالاتر از ۲۰۰۰۰۰دلار اختصاص یافته است. با این وجود باید متذکر شویم که این رقمها،
گمراهکننده هستند زیرا شامل کل میزان عایدات میشوند که غالبا نمایانگر باز شدن قفل ارزشهایی میباشد که طی سالیان زیاد، جمع گردیدهاند.
نهایتا باید خاطرنشان ساخت که کاهش مالیات بر عایدات سرمایهای، به طرز مشخصی به نفع افراد مسن است. افراد مسن دو و نیم برابر بیش از افرادی با سن کمتر از 65 سال از فروش دارایی، اضافه ارزش به دست میآورند. همچنین احتمال این که افراد مسن سهم بیشتری از درآمدشان را از محل عایدات سرمایهای به دست آورند، بیشتر از کارگران جوانتر است. در مطالعهای که توسط مرکز ملی تحلیل سیاستها، روی دادههای IRS موجود از سال 1986 به این سو صورت گرفته، مشخص شده است که درآمد افراد مسن که برای پرداخت مالیات پرونده تشکیل دادهاند به طور متوسط برابر با 31865دلار میباشد که 23درصد از این مبلغ، عایدات سرمایهای به حساب میآید. درآمد افراد غیرمسنی که اقدام به تشکیل پرونده کردهاند به طور متوسط 26199دلار بوده که 9درصد از این مبلغ، عایدات سرمایهای میباشد.
نتیجه
روی هم رفته شواهد نشان میدهند که کاهش نرخ مالیات بر عایدات سرمایهای به نفع اقتصاد است. تجربیات اخیر حاکی از این نکتهاند که پایین بودن نرخ این مالیات، سبب افزایش سرمایهگذاری و تشکیل کسبوکارهای جدید میگردد. در مواردی که نرخ مالیات بر عایدات سرمایه کاهش یافته، درآمدهای مالیاتی به شدت افزایش پیدا کردهاند زیرا میلیاردها دلار سرمایه قفل شده آزاد گردیده و در امور مولدتری مورد استفاده قرار میگیرند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
ارسال نظر