به بهانه آن که ارکستر ملی ۱۰ ساله شد
فالشهای یک ارکستر ملی
بهار ۷۷ با یک خبر داغ موسیقیایی همراه بود. ارکستر موسیقی ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی تشکیل شد.
رهام وزیری
بهار ۷۷ با یک خبر داغ موسیقیایی همراه بود. ارکستر موسیقی ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی تشکیل شد. اتفاقی که پیش از آن نیز در بازههای زمانی مختلف توسط فریدون ناصری و مرتضی حنانه انجام گرفته بود. اکنون ۱۰ سال از آن زمان میگذرد. یک دهه فعالیت میتواند تصویر خوبی از چگونگی فعالیت یک گروه موسیقی به دست بدهد. نگاهی به یک دهه فعالیت ارکستر ملی ایران و حاکمیت مطلق فرهاد فخرالدینی بر آن نشان میدهد که ارکستر ملی به رغم استفاده از بودجه دولتی نتوانسته به جایگاهی که برای آن در نظر گرفته شده بود، دست پیدا کند.
کمبود کارنو
یکی از ضعفهایی که اکنون و در ده سالگی ارکستر موسیقی ملی ایران خودش را بیش از هر ضعف دیگری به رخ میکشد تکرار قطعات اجرا شده توسط این ارکستر است. ارکستر ملی در ابتدای کار اغلب آهنگهایی را که ساخته و تنظیم شده توسط رهبر گروه یعنی فرهاد فخرالدینی بودند اجرا میکرد. دیگرانی که آهنگهایشان در ارکستر ملی اجرا میشد اغلب آهنگسازانی متعلق به دهههای گذشته بودند. با این حال در بسیاری موارد تنظیمهای فخرالدینی بر ساختههای دیگران چندان دلنشین از آب در نمیآیند. سازبندی و تنظیم قطعات ایرانی برای ارکستر به عقیده بسیاری از استادان کار درستی نیست. به خصوص استادان موسیقی سنتی که بیشتر بر جنبههای تکنوازی استوار هستند. همین مساله در طول سالیان باعث شده تا قطعات فراوانی برای اجرا در ارکستر در موسیقی ایرانی ساخته نشود. به نظر میرسد در انتخاب قطعات برای اجرا در ارکستر ملی نوعی اعمال سلیقه شخصی صورت میگیرد و قطعات بازتاب تفکر موسیقیایی تعداد کثیری از استادان موسیقی ایران نیست. جای خالی قطعات ساخته شده توسط استاد دهلوی، استاد حنانه، استاد یوسف زمانی و دیگر استادان در این ارکستر به خوبی احساس میشود.
تعدد خواننده
عمده ارتباط موسیقیایی ایرانیان با موسیقی از طریق کلام و خواننده صورت میگیرد. هم از این رو که کلام شعر فارسی کلامی قوی و موثر است و همین که گوشهای غیر تربیت شده صدای خوش و تسلط خواننده راحتتر از تسلط نوازنده تشخیص میدهند. ارکستر ملی کار خود را با استاد محمدرضا شجریان آغاز کرد و در اجرای ۱۰ سالگی خود که چندی قبل برگزار شد به علی مینو سپهر رسید. خواننده نیز به مانند هر یک از دیگر عناصر ارکستر نیازمند حضور با دوام و هماهنگی با بقیه اعضای ارکستر و همچنین هماهنگ شدن با شیوه رهبری ارکستر و تنظیم قطعات است. نامهایی چون علی رضا قربانی، سالار عقیلی، سینا سرلک، رشید وطندوست و علی مینو سپهر در کنار چند خواننده دیگر در طول این ۱۰ سال در ارکستر ملی برنامه اجرا کردهاند؛ اما عمر همکاری هیچ یک از آنها طولانی نبوده است.
در اجرای اخیر نیازی نبود تا استاد باشید تا تشخیص دهید که خواننده در بسیاری جاها فالش میخواند.
نبود رهبر مهمان
در طول یک دهه گذشته نبود رهبر مهمان یکی از دلایل ضعف ارکستر ملی و کندی حرکت رو به جلوی آن بوده است. حتی بزرگترین ارکسترهای دنیا همچون فیلارمونیک برلین نیز پیوسته از رهبرهای مهمان در اجراهای خود استفاده میکنند. این موضوع حتی در زمان رهبری فون کارایان در این ارکستر (بزرگترین رهبر ارکستر ۱۰۰سال اخیر) نیز رعایت میشد. حضور هر رهبر مهمان در ارکستر ملی میتواند به معنی ارائه یک بیان جدید باشد. خوشبختانه اخیرا دو رهبر مهمان با ارکستر ملی پیوستهاند که میتواند سرآغاز تحول در این ارکستر باشد.
در اجرای اخیر ضعف رهبری در ارکستر ملی به خوبی به چشم میآمد.نوازنده سای درام به هیچ عنوان هدایت نمیشد و ریزهای ناهماهنگی داشت. گروه کر با ارکستر هماهنگ نبود و در شروعها با عجله یا با تاخیر ظاهر میشد و حتی به عقیده یک موسیقیدان آرشهگذاری درستی در ویلون یک و دو وجود نداشت.
تخریب جایگاه ساز ایرانی
شاید یکی از بزرگترین معایب ارکستر ملی بیتوجهی به جایگاه سازهای ایرانی باشد. حجم استفاده از سازهای کلاسیک همچون ویولن، ویولا، فاگوت، کلارنیت و کنترباس به قدری زیاد است که برای نوازندگان سازهایی همچون تار و سنتور که سازهایی ایرانی هستند فرصتی برای ارائه قوی نمیماند. از این رو است که استادان موسیقی ایران کمتر به حضور در این ارکستر رغبت دارند.
موضوع تعصب نیست، بلکه فلسفه موسیقی ایرانی بر دستان سازی همچون تار استوار شده است.
ارائه یک قطعه ایرانی همچون مرغ سحر (که توسط ارکستر ملی در سالهای گذشته به صورت تغییر یافته اجرا شد) تنها با سازهای ایرانی به درستی صورت میگیرد. غلبه ویولن و ویلولنسل بر سازهای ایرانی در ارکستر ملی موجب میشود که این ارکستر تنها نوعی از موسیقی با فضای ایرانی را ارائه کند نه موسیقی ملی ایران را.
ورود استعدادهای جدید
همان قدر که ارکستر ملی در تعویض و وارد کردن خوانندههای جدید فعال عمل میکند در تعویض نوازندگان منفعل بوده است.
ارکستر ملی از معدود ارکسترهای ایران است که نوازندگان آن از بودجه عمومی کشور حقوق دریافت میکنند. حق آن است که این حقوق و دستمزد به بهترینهای ساز ایرانی تعلق گیرد.
این کار تنها از طریق برگزاری آزمونهای نوازندگی و با داوری استادان برتر هر ساز و نه فقط داوری رهبر ارکستر امکانپذیر است.
اصرار بر استفاده از افراد ثابت که به گواهی اجراهای اخیر چندان هم قوی عمل نمیکنند تنها به از میان رفتن منابع مالی و مخدوش شدن چهره موسیقی ملی منجر خواهد شد.
ارکستر پایتخت نشین
ارکستر موسیقی ملی اگرچه از منابعی که متعلق به همه ملت است استفاده میکند؛ اما عملا برنامههای خود را تنها برای تهرانیها اجرا میکند. ارکستر ملی به غیر از برنامهای که حدود ۱۰ سال پیش در باغ چهلستون اصفهان برگزار کرد، اجرای دیگری در خارج از تهران نداشته است.
این کم لطفی ارکستر ملی به ملت میبایست هر چه سریعتر برطرف شود. چه آن که ارکستر ملی تنها ارکستر بزرگ ایران است که میتواند هزینههای جابهجایی بیش از ۷۰ نوازنده و خواننده را به دلیل وصل به بودجه دولتی پرداخت کند.
اگرچه در بسیاری از نقاط سالن یا اماکن روباز مناسب چنین ارکستری وجود ندارد؛ اما دست کم در مراکز استانهای بزرگ کشور این امکانات برای چند شب قابل فراهم کردن است. از سوی دیگر در ۱۰ سال گذشته هیچ اثر صوتی یا تصویری از اجراهای ارکستر ملی به بازار عرضه نشده است تا مردم بیشتری بتوانند از برنامههای ارکستر ملی استفاده کنند.
ارسال نظر