بلای منابع؛ چرا ثروت نفت آفریقا نفعی برای آفریقاییها ندارد؟
آفریقا گرفتار بلای ثروتمندی است. در عصری که قیمتهای نفت رو به افزایش است، نفت آفریقا باعث شده است شرکتهای معتبر اطراف جهان، علاقه جدیدی به این منطقه پیدا کنند، این را جان قزوینیان نویسنده ایرانی تبار کتاب «منابع دست نخورده: تقلا برای نفت آفریقا» میگوید.
تهیه و تنظیم: دکتر جعفر خیرخواهان
آفریقا گرفتار بلای ثروتمندی است. در عصری که قیمتهای نفت رو به افزایش است، نفت آفریقا باعث شده است شرکتهای معتبر اطراف جهان، علاقه جدیدی به این منطقه پیدا کنند، این را جان قزوینیان نویسنده ایرانی تبار کتاب «منابع دست نخورده: تقلا برای نفت آفریقا» میگوید. شرکتهای نفتی این قاره را امیدبخشترین مکان در جهان برای تولید نفت جدید میبینند. البته ذخایر عظیمی که خاورمیانه و روسیه دارند آفریقا در اختیار ندارد، اما آن مقداری که دارد به راحتی در دسترس است و عمدتا بهرهبرداری نشده است و کیفیت بالای نفت، پالایش آن را نسبتا ارزان میسازد.
قزوینیان استاد مدعو در دانشگاه پنسیلوانیا اخیرا در نشستی با مسوولیت انجمن دانشجویان آفریقایی وارتون چنین گفت: «از ۱۹۹۰ به این سو، صاحبان صنایع نفتی بیش از ۲۰میلیارد دلار در فعالیت اکتشاف و تولید در آفریقا سرمایهگذاری کردهاند. ۵۰میلیارد دلار دیگر تا پایان دهه کنونی خرج خواهد شد که بزرگترین سرمایهگذاری در تاریخ این قاره خواهد بود.»
اما اکثریت آفریقاییها از هجوم حفاران و سرمایهگذاران نفتی، نفع اندکی بردهاند. در واقع به علت یک معمای اقتصادی معروف به «بلای منابع» آنها اغلب از صادرات نفت کشورهایشان آسیب میبینند. قزوینیان توجه میدهد «بین سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۹۳، اقتصاد کشورهای بدون نفت چهار برابر سریعتر از کشورهای صاحب نفت رشد کرد.» او میافزاید صدور نفت، ارزش پول این کشورها را بالا میبرد و سایر صادرات آنها را غیررقابتی میسازد. در عین حال نیروی کار جذب کسب و کارهای پررونق نفتی شده و سایر بخشهای اقتصادی را تضعیف میکند. او میگوید: «کشور نفتی وابسته به واردات میشود. پول نفت، صنایع کشاورزی و سنتی را از بین میبرد.»
کشور گابن را ملاحظه کنید که حدود ۳۰۰هزار بشکه نفت در روز تولید میکند. این کشور پوشیده از جنگلهای استوایی است، اما پیدا کردن موزهایی که سابق بر این در آنجا تولید میشد، اینک دشوار است. حالا موزها عمدتا از کامرون وارد میشوند. در یک دوره، گابن بزرگترین وارد کننده شامپاین به صورت سرانه شد. موجودی نفت شامپاین سرانجام ته خواهد کشید. گابن با ذخایر نسبتا اندک نفت، به چنین وضعیتی نزدیک میشود. قزوینیان میگوید در آن هنگام، بقیه اقتصاد کشور ضعیف شده است. اقتصاددانان همچنین این پدیده را «بیماری هلندی» مینامند چون که در هلند مشاهده شد پس از اینکه گاز طبیعی منطقه دریای شمال در دهه ۱۹۶۰ کشف شد همراه با رشد صنعت گاز، بخش تولیدات کارخانهای آسیب دید.
علاوه بر این، پول نفت باعث فساد سیاستمداران میشود. آنها رقابت میکنند تا سهمی از ثروت محدود نفت را به جیب بزنند به جای اینکه به دنبال روشهایی برای سرمایهگذاری و رونق بلندمدت کشورشان باشند. او میگوید «دولتهای نفتی وابسته به درآمد مالیاتی نبوده و بنابراین مجبور به انجام آنچه شهروندان میخواهند نیستند. دولت نفتی طراح و مهندس رشد اقتصاد نیست بلکه با فروش نفت، نان راحت در میآورد. هیچکدام از آن پول به دست مردم نمیرسد.»
او میگوید: برخی غربیها همه مشکلات آفریقا را به حساب فساد میگذارند، بنابراین خودشان را از هرگونه مسوولیت تبرئه میکنند، در حالیکه حقیقت اغلب پیچیدهتر از اینها است. برخی رهبران محلی با پولهایی که از راه نادرست کسب کردند فرار میکنند و آن پول را در بانکهای غربی مخفی میکنند که بانکدارها به روی خود نمیآورند. دولتهای غربی همچنین رفتار بد را نادیده میگیرند مادامی که نفت به نحو قابل اطمینانی از میان لولههای نفت جریان مییابد. قزوینیان میگوید: «در هر دو طرف انگیزههایی نامناسب وجود دارد. در حال حاضر هیچ انگیزهای برای دولتهای صاحب منابع برای انجام کار درست دیده نمیشود.»
زندگی در عصر حجر
قزوینیان که تحصیلات دانشگاهی در رشته تاریخ داشته و به شغل روزنامهنگاری میپردازد، یک مبارز ضدشرکتی یا مدافع صنعت نفت نیست. او اقدام به تصویر کشیدن منطقهای میکند که به علت ثروت نفتی و فقر کشندهاش، جایگاه مهمی در مباحث اقتصادی و سیاسی در ملتهای توسعهیافته اشغال میکند.کمربند نفتی آفریقا در امتداد ساحل غربی آن و در کشورهای مجاور خلیجگینه واقع شده است. قزوینیان میگوید: «یک سوم اکتشافات جدید نفت جهان از سال ۲۰۰۰ در آفریقا اتفاق افتاده است.»
ایالاتمتحده و چین دو اقتصاد پر مصرف انرژی در جهان هستند که برای علامتگذاری قلمروهای نفوذ خود در مناطق تولیدکننده نفت با هم رقابت میکنند. بنگاههای نفتی چینی که نوعا با فشارهای گزارشات سود فصلی که بنگاههای غربی مواجهند مواجه نیستند،میلیاردها دلار را در همه نوع پروژههای زیربنایی در قاره آفریقا میریزند. در عین حال سیاستمدارانی مثل تونی بلر، نخست وزیر سابق انگلستان و فعالانی مثل بونو که خواننده گروه راک است و جفری ساکس که اقتصاددان دانشگاه کلمبیا است، خواهان تلاشهای چندملیتی برای از بین بردن فقر آفریقا و راه انداختن این اقتصادهای از نفس افتاده هستند.
برخی تحلیلگران به نروژ به عنوان نمونهای احتمالی از روشی اشاره میکنند که کشورهای نفت خیز آفریقا برای توسعه یافتن تعقیب کنند. نروژ سومین صادرکننده بزرگ نفت پس از عربستان سعودی و روسیه است که سهم بزرگی از ثروتش را در صندوق مستمری ملی که «صندوق نسلهای آینده» معروف شده است نگه میدارد. اکنون موجودی آن بیش از ۳۰۰میلیارد دلار شده است و انتظار میرود در دهه آینده به حدود ۹۰۰میلیارد دلار برسد که در سهام و اوراق قرضه غیرنروژی سرمایهگذاری میشود. این مکانیزم باعث محدود شدن وسوسه سیاستمداران در استفاده از پول نفت برای پروژههای رایآور میشود.
قزوینیان تردید دارد چنین صندوقی مشابه نروژ، در آفریقا کار کند. نروژ کشوری کوچک با جمعیتی همگون حدود پنجمیلیون نفر است که هنگام فوران ثروت نفت نسبتا توسعه یافته بود. نروژ دهها سال قبل انواع نهادهای عمومی را داشت که امکان مدیریت دوراندیشانه ثروت تازه پیدا شده را میدادند. او میگوید در حالی که ۸۰درصد مردم چاد زیر خط فقر زندگی میکنند «من مطمئن نیستم بتوان صندوق نسلهای آینده را از آسمان برای چاد رساند. برای اینکه بتوان پول نفت را به درستی مدیریت کرد نیاز به انواع نهادهای مدنی سالم و کارا است.»
حتی نیجریه که صنعت نفت آن چند دهه فعالیت دارد احتمالا قادر به تقلید از مدل نروژی نیست. در حالی که ثروت نفت نیجریه بسیار عظیم است دهمین ذخایر نفت جهان را دارد مشکلاتش نیز زیاد هستند. نیجریه کشوری بسیار بزرگ با حدود ۱۳۵میلیون نفر و تنوع قومی فراوان با صدها گروه قومی متمایز است. ذخایر نفت آن در منطقه فقیرنشین و روستایی دلتای نیجر واقع است. قزوینیان میگوید: «مردم دلتای نیجر به نحوی زندگی میکنند که گویی در عصر حجر هستند. آنها در کلبههایی در جزایر کوچک از باتلاقهای جنگلی زندگی میکنند. دسترسی به بیشتر روستاها فقط با قایق امکانپذیر است. در نزدیکی آنها، تاسیسات نفتی چند میلیارد دلاری را دارید که مدیران آنها با هلی کوپتر فرود میآیند.»
مبالغ بسیار اندکی از ثروت نفت در دلتا سرمایهگذاری میشود و کمتر شرکتی، افراد محلی را استخدام میکند. این قضیه به ناآرامی و بیقانونی غیر نظامیان انجامیده است. او میگوید «هر ساله یک هزار نفر در جنگهای چریکی محلی در دلتا کشته میشوند. پسرها شبانه لولههای نفت را با مته سوراخ کرده و نفت را میدزدند: ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار بشکه در روز به این ترتیب ناپدید میشود. از این پول برای مسلح کردن گروههای چریکی استفاده میشود.»وضعیت در سایر کشورهای آفریقایی تولیدکننده نفت نیز مشکلدار است. قزوینیان به طعنه میگویند گینه استوایی «یک کسب و کار خانوادگی است که خود را به صورت یک کشور به جهانیان نشان داده است. آن یکی از بستهترین جوامع روی زمین است.»
اجاره ماهیانه ۱۵ هزار دلاری
قزوینیان برای انجام تحقیقات کتاب خود، از همه کشورهای تولیدکننده نفت جنوب صحرای آفریقا دیدن کرد و وضعیت مشابهی را در همه آنها دید. بخش رونقیافته نفتی، حلقهای از آدمهای با روابط سیاسی را ثروتمند ساخته و شهرهای پر رونقی ایجاد کرد که در خدمت صنعت نفت بوده و بهندرت منافع اقتصادی گستردهتری داشتهاند یا حتی افراد محلی را استخدام کردند. او اشاره میکند که «صنعت نفت سرمایهبر بوده و کاربر نیست. بنابراین نیازی به استخدام افراد زیادی ندارد و کسانی که استخدام میشوند مهندس نفت هستند. افراد محلی فقط برای امور امنیتی و نگهبانی استخدام میشوند.»
جریان ثروت نفت، تضاد عجیبی ایجاد میکند. لواندا پایتخت آنگولا و نیز مرکز صنعت نفت کشور، فقط یک نمونه است. ساختمانهای مرتفع لوکسی در آنجا ساخته شده است با اینکه تعداد زیادی از مردم در فقر مطلق بسر میبرند و شرکتهای نفتی ۱۵۰۰۰ دلار در ماه برای اجاره آپارتمان کارکنان خود میپردازند. او میگوید. «لواندا یکی از گرانترین شهرها برای کارکنان خارجی است. تفاوت بین ثروتمند و فقیر در هیچ جای جهان مثل اینجا نیست. شرکتهای نفتی به این کشور هجوم آوردند چون ذخایر نفت آن در فلات قاره بود و اجازه حفاری راحتتر را نسبت به مثلاً دلتای نیجر میدهد.»
این بنگاههای نفتی اغلب میگویند نقش آنها در آفریقا صرفاً خارج کردن نفت از زیر زمین، حداکثر کردن سود و پرداخت مالیات است. آنها ادعا میکنند سیاستمداران، مسوول سرمایهگذاری درآمدهای مالیاتی در آموزش و زیربناها هستند. قزوینیان میگوید: «شرکتهای نفتی اغلب خواهند گفت دوست داریم در زیربناها یا مدارس سرمایهگذاری کنیم، اما تخصصش را نداریم. همه اینها بهانهتراشی است. اکسان موبیل میلیاردها دلار درآمد دارد و میتواند مشاور استخدام کند. آنها کارهای بیشتری میتوانند بکنند. آنها لازم نیست برای انجام کاری در آن کشورها نقش دولت را برعهده بگیرند.» او میافزاید: حداقل اینکه شرکتهای نفتی با هم جمع شوند و در یک نوع دانشگاه مهندسی نفت سرمایهگذاری کنند.
ارسال نظر