دوراندیش باشیم
هنوز یکدهه از افتتاح ایستگاههای متروی شهری تهران (و البته در برخی ایستگاهها مثل امامحسین طی دو سال اخیر) نگذشته که سقف برخی ایستگاهها دچار مشکل شده است.
یوسف بهمنآبادی
هنوز یکدهه از افتتاح ایستگاههای متروی شهری تهران (و البته در برخی ایستگاهها مثل امامحسین طی دو سال اخیر) نگذشته که سقف برخی ایستگاهها دچار مشکل شده است.
برخی سقفها آب میدهند و برخی موارد نیز سقفهای آهنی آنها برداشته شده است. این مساله نظیر آبدادن سقف مجلس بهارستان است که چندسالی از عمر آن نمیگذرد.
طرحهایی نظیر این که جزو مدرنترین طرحهای شهرسازی کشور محسوب میشود پس از چندسال افتتاح، نیازمند تعمیر شده است.
این مساله نشان میدهد که هنوز در برنامهریزیهای اولیه دچار مشکل هستیم و نمیتوانیم آیندهنگر باشیم و طرحهایی با عمر طولانی انجام دهیم، اغلب برنامهریزیهای ما در کشور اینگونه است و زمانی که به اجرای امری مبادرت میورزیم، عمر مفید آن برای ما چندان مطرح نیست و تنها به این فکر میکنیم که آن را عملیاتی و به نام خود ثبت کنیم، غافل از این که این طرحهای انجامشده با هزینههای بیتالمال چندسال دوام خواهد داشت. در طرحهای دولتی بودجههای لازم اختصاص داده میشود، اما زمانی که به اجرا میرسد در برخی طرحها گویا اخلاق کاری جان میبازد و هزینهها درگیر اشتهای فزونخواهانه برخی قرار گرفته و کیفیت همچون لعابی بر تارک طرحها مینشیند.
این مساله ممکن است ناشی از دو عامل باشد. یکی کمبود بودجه و دوم نبود نظارت و در نتیجه سوء استفاده برخی پیمانکاران با زیر پا گذاشتن وجدان حرفهای. این که مساله اخیر ناشی از کمبود بودجه اختصاص داده شده، باشد به معنای این است که دوراندیش نیستیم و در نتیجه بعدها هم چوب دوراندیش نبودن خود را میخوریم؛ چرا که دیر یا زود ناچاریم «آفتابه را خرج لحیم کنیم» و هزینههای زیادی از جیب بیتالمال برای دفع خرابیهای ایجاد شده ناشی از اصول کار نکردن صرف کنیم.
و اما در مورد نظارتها، چگونه است که برخی طرحهای ملی پس از مدتی مشکل میشود. مگر میشود ناظرانی باشند، اما طرح پس از مدتی معیوب از کار درآید؟
شاید یکی از فرضیهها این باشد که حقوق ناظران پایین است و آنها کار خود را درست انجام نمیدهند، یا اینکه ناظران حال و حوصله نظارت دقیق را ندارند و هر جور شده میخواهند کار را به پایان برسانند!!!
اگر دلیل این باشد نهادهای مسوول باید در این امر مداخله کرده و ناظران و پیمانکاران آن را احضار و غرامت دریافت کنند. تنها در چنین حالتی است که اجبار جای وجدان کاری معیوب را میگیرد و پیمانکاران و ناظران مجبور میشوند طرحها را به درستی انجام دهند.
به هر حال، مسوولان از این امر مبرا نیستند، چرا که دوراندیشی در طرحها، اساس هر کاری است. البته این معضل تنها به بخش دولتی محدود نمیشود و بسیاری وقتها، بخشخصوصی نیز در دام روزمرگی افتاده است.
دوراندیش نبودن در کارها، همانند فرزند آوردن یک خانواده است که بدون توجه به فرصتها و تهدیدهای موجود در زندگی بر تعداد فرزندان میافزاید و نتیجه کار چند سال دیگر که فرزندان بزرگ شدند مشخص میشود.
برنامهریزیهای ناقص غیر از این که تنها امروز خوشحالمان میکند، چیز دیگری ندارد و فردا که روی چرخه هستی افتاد و عیوبش مشخص شد، علاوه بر این که هزینههای کشور را باطل میکند، نفرین آیندگان را نیز به دنبال دارد.
گرچه مسوولیتها در کشور همچون کشورهای دیگر دورهای است و افراد پس از مدتی آن را به دیگران واگذار میکنند، اما این دلیل نمیشود که مسوولان تنها برای دوره زمانی خود برنامهریزی کنند و طرحهایی که به اجرا میرسانند طولانیمدت نباشد.
بدون شک اندیشههای روزمرگی برای کشور مشکلآفرین خواهد بود و جامعه را در مسیر توسعه پایدار قرار نخواهد داد.
ارسال نظر