چین پیش می‌آید
شهرام شریف
برای سال‌ها پاریس و به طور عمومی ‌فرانسه جایگاه اصلی هنر قلمداد می‌شد. در طی قرون اخیر بسیاری از هنرمندان به امید یافتن فضای مناسب کاری، شهرت، توجه، درآمد و ... راهی پاریس می‌شدند.

فرهنگ غنی این کشور از ادبیات گرفته تا نقاشی و از موسیقی تا سینما برای سال‌ها مدینه فاضله بسیاری از هنرمندان جهان تلقی می‌شد. نام‌های ادبی و هنری که به فرانسه پیوند خورده اند بی شمارند و چنان مشهور که انگار بدون آنان جهان هنر ناقص است. حالا اما با ظهور قدرت‌های جدید هنری به نظر می‌رسد جایگاه فرهنگ و هنر فرانسه رو به تنزل گذاشته است. هر چند برای سنجیدن مقبولیت هنری شاخص‌های مختلفی وجود دارد اما بازار خرید و فروش آثار هنری حالا به یک شاخص اصلی تبدیل شده است. حالا به جرات می‌توان گفت که این اقتصاد هنر است که میزان رشد و افول هنری کشورها و فرهنگ‌ها را تعیین می‌کند. بر اساس آخرین تحقیقات انجام گرفته در خصوص بازار هنر، فرانسه جایگاه خود را به چین داده و این در حالی است که آمریکا و انگلستان با فاصله بسیار در مکان‌های اول و دوم این بازار ایستاده‌اند. این موضوع به وضوح نشان می‌دهد که طوفان چینی حتی عرصه‌های هنری را هم مصون نگذاشته و با پایین کشیدن فرانسه خود در جایگاه سوم قرار گرفته است.
بازار رو به رشد آثار هنری
همه چیز با گزارشی از بازار هنر در سال 2007 آغاز شد، گزارشی که به وضوح نشان می‌داد قیمت‌ها و معاملات آثار هنری در این سال همچون هفت سال گذشته با رشد قابل توجهی روبه‌رو بود. در عین حال که بازارهای قدیمی‌و مشهور از رشد برخوردار بودند بازارهای جدیدی چون چین، روسیه، هند و امارات نیز در چرخه معاملات هنری وارد شدند و سرمایه‌گذاران و خریداران جدید نیز سرمایه بیشتری را وارد این بازار کرده‌اند. در بازار آثار هنری که عمدتا آثار نقاشی و مجسمه و عکس را در برمی‌گیرد بسیاری از ارقام‌میلیون دلاری هستند اما نقش آثار ارزان قیمت‌تر در طی این سال‌ها بر این بازار مشهودتر است. بسیاری از خریداران آثار هنری ممکن است اساسا علاقه ای به این آثار نداشته باشند اما سرمایه‌گذاری در این بازار با سود قابل توجهی روبه‌رو است. بی‌جهت نیست که حراج‌های متعددی در طول سال در کشورهای مختلف برپا می‌شود و صاحبان آثار مرتبا جابه‌جا می‌شوند. هر چند بسیاری از افراد تصور می‌کنند لازمه حضور در این بازار داشتن سرمایه‌های‌میلیونی است اما نکته جالب در این بازار سودآور بودن آثار با قیمت زیر ده هزار دلار است. رشد این بازار در سال 2007 در حدود 35درصد بوده است. در همین حال نتایج نشان می‌دهد همچنان امپرسیونیست‌ها محبوب‌ترین‌ها در بازار هنر به شمار می‌روند. البته از رقابت بسیار نزدیک دو حراجی بزرگ یعنی کریستی (Christie) و ساسبی (Sotheby) و همچنین ورود حراجی‌های جدید نیز نباید گذشت.
از بعد کشوری، بازار خرید و فروش آثار هنری همچنان در ید ایالات متحده قرار دارد. این کشور ۴۳درصد سهم بازار را در اختیار دارد که در مقایسه با سال گذشته چندان تفاوتی نکرده است. این سهم در حالی برای ایالات متحده به دست آمده که سود این کشور از این بابت ۵/۳۴‌درصد رشد داشته است. تنها در نیویورک طی سال گذشته ۶۰۹ اثر بالای خط یک‌میلیون دلار به فروش رفت که بالاترین رقم در جهان است. گران‌قیمت‌ترین سه اثر فروخته شده در نیویورک عبارت است از: white center اثر مارک روسکو (۶۵میلیون دلار)، تصادف ماشین سبز اثر اندی وارول به قیمت ۶۴میلیون دلار و study from innocent X اثر فرانسیس بیکن به قیمت ۴۷میلیون دلار.
انگلستان نیز با داشتن 30‌درصد از سهم بازار همچنان قدرت خود را در این عرصه حفظ کرده است. این قدرت شامل افزایش قیمت آثاری است که در حراجی‌های لندن ارائه می‌شود و در عین حال تعداد هنرمندانی که آثارشان در لندن به حراج رفته نیز افزایش یافته است. پرتره‌ای از فرانسیس بیکن که توسط خود نقاش کشیده شده در این سال در لندن به قیمت 38میلیون دلار به فروش رفت و در عین حال بسیاری از آثار هنرمندان جوان نیز به رکوردهای جدیدی دست یافت. پس از آمریکا و انگلستان چین با 3/7‌درصد سهم بازار هر چند فاصله‌ای زیاد با دو قدرت اصلی بازار دارد اما عملا جای فرانسه گرفته است. فرانسه با 4/6‌درصد در جایگاه چهارم، دانمارک با 9/2‌درصد در جایگاه پنجم، ایتالیا با 4/2‌درصد در جایگاه ششم و چک با 6/1‌درصد در جای هفتم بازار قرار دارند در حالی که سهم سایر کشورها در این بازار فقط 9/7‌درصد یعنی چیزی همپای چین است.
به گفته بسیاری از تحلیل‌گران، چین از این قدرت برخوردار است که طی سال‌های آینده به جمع رقبای اصلی این بازار یعنی آمریکا و انگلستان بپیوندد. در سال ۲۰۰۷ آثار ۳۶ هنرمند چینی در میان ۱۰۰ اثر برتر (از نقطه نظر قیمت) قرار داشتند درحالی که پنج سال قبل تنها یک اثر از یک هنرمند چینی در این لیست جای داشت. به گفته تحلیل‌گران تبلیغات فراوان و مناسب در کنار توجه رسانه‌ها به آثار هنرمندان چینی درکسب این موفقیت موثر بوده است. رشد خیره‌کننده چینی‌ها در عرصه هنر قیمت این آثار را نسبت به سال ۲۰۰۱ تا ۷۵۰‌درصد افزایش داده است.
ده اثر برتر سال
اتفاق مهم در این سال پایین آمدن پیکاسو به رتبه دوم بود. آثار پیکاسو برای سالها او را به عنوان مرد اول بازار خرید و فروش آثار هنری معرفی می‌کرد اما امسال و پس از ده سال جایگاه نخست به اندی وارول رسید که سال قبل رتبه دوم بازار را در اختیار داشت.
در سال 2007 جمع سود ده هنرمند برتر به 8/1میلیارد دلار رسید که رشد پنجاه‌درصدی را نسبت به سال قبل نشان می‌دهد. این افزایش قطعا نتیجه فروش بسیار بالای آثار اندی وارول و فرانسیس بیکن بود که به تنهایی هفتصد‌میلیون دلار از این حجم فروش را به خود اختصاص داده بودند.
اندی وارول
( 420میلیون دلار)
در حالی که گردش مالی آثار وارول در سال قبل از ۲۲۰میلیون دلار بالاتر نرفته بود امسال اندی وارول با ۴۵۰‌درصد رشد در طی ده سال گذشته به رتبه نخست لیست دست پیدا کرد. او در سال ۲۰۰۷ بیش از ۷۴ اثر در حراجی‌ها داشت که بالای خط‌میلیون دلار به فروش رفتند. Green car crash از وی به قیمت ۶۴میلیون دلار به فروش رفت در حالی که قیمت تخمینی اولیه آن در حدود ۲۵ الی ۳۲میلیون دلار بود.
کسانی که آثار این هنرمند را به خرید و فروش می‌رساندند به سود قابل توجهی دست پیدا کردند. یکی از موفق‌ترین آنان هیوگرانت بازیگر معروف انگلیسی بود که تابلوی لیز ( پرتره‌ای از الیزابت تایلور ) را که در سال 1963 خلق شده بود را به قیمت 21میلیون دلار در حراج کریستی به فروش رساند در حالی که او شش سال قبل این اثر را 6میلیون دلار خریداری کرده بود.
پابلو پیکاسو
( 319‌میلیون دلار)
بالاترین قیمتی که برای یک اثر از پابلو پیکاسو در سال ۲۰۰۷ پرداخت شد، مربوط به تابلوی جاکولین بود که به قیمت ۵/۲۷میلیون دلار به فروش رفت. البته این رکوردی محسوب نمی‌شد، چراکه در سال ۲۰۰۴ اثر او (پسر و پیپ) به قیمت ۹۳‌میلیون دلار فروخته شده بود.
جالب آنکه در این سال مجسمه ای از این هنرمند نیز به قیمت 26‌میلیون دلار در حراج ساسبی به فروش رفت. در این سال 45 اثر از پیکاسو بالای‌میلیون دلار معامله شدند که طی ده سال اخیر 100درصد رشد از بابت قیمت را نشان می‌دهد.
فرانسیس بیکن
(245‌میلیون دلار)
بسیاری از کلکسیون‌داران عاشق کارهای بیکن هستند ولی میزان رشد او در طی ده سال گذشته در لیست برترین‌های بازار هنر بی‌نظیر بوده است. او از رتبه نوزدهم در سال ۲۰۰۶ به رتبه سوم در سال ۲۰۰۷ رسیده است.
فرانسه:
آغاز انحطاط هنری
انتشار گزارش فروش آثار هنری در سال 2007 و به دنبال آن انتشار مطلبی در مجله تایم درباره سقوط هنری فرانسه جنجال‌های فراوانی ایجاد کرد. دونی موریسون، گزارشگر این مجله با اشاره به نتایج این گزارش و همچنین گزارش‌های دیگر نوشت که فرهنگ فرانسوی در حال مرگ است. به گفته موریسون کشوری که روزی به خاطر نویسندگان، هنرمندان و موسیقدانانش مورد غبطه همه هنرمندان بود، حالا قدرت خود را در بازار فرهنگی از دست داده است. به گفته او ساخت فیلم‌هایی با بودجه پایین در سینمای فرانسه فقط با هدف بازار محلی صورت می‌گیرد و بسیاری از نویسندگان داخل فرانسه به دنبال ناشری در خارج از این کشور هستند.
این مقاله خشم بسیاری از مقامات هنری و در عین حال هنرمندان فرانسوی را برانگیخت. ماریس درون، داستان‌نویس ۸۹ ساله فرانسوی که عضو آکادمی‌ فرانسه نیز هست، در پاسخی به این مقاله گفت که آقای موریسون فرهنگ و سرگرمی‌ را با هم اشتباه گرفته است.
به گفته این نویسنده فرهنگ چیزی نیست که با فروش آخر هفته بتوان آن را سنجید، فرهنگ در طول زمان معنا می‌یابد.
واکنش‌های دیگر نیز کم و بیش از همین دست بود. ‌ترزا کرمیسی، رییس خانه ناشران فرانسه نیز به فراگیر شدن آثار پروست پس از دو دهه در ایالات متحده اشاره کرد و گفت: گاهی برای مشخص شدن قضاوت درباره یک اثر باید بیش از بیست سال صبر کرد.
بسیاری از دیگر نشریات فرانسوی نیز به این موضوع واکنش نشان دادند. بحث اصلی درباره این بود که آیا از روی فروش آثار هنری می‌توان به میزان رشد فرهنگ و هنر در یک جامعه دست یافت؟ آیا سنجش اقتصادی آثار هنری راه مناسبی برای ارزیابی آنهااست؟
پاسخ دولت
سرانجام چند روز قبل دولت فرانسه پذیرفت که هنر این کشور نیاز به رونق دارد. براساس تازه‌ترین تصمیم، این دولت قصد دارد که به علاقه‌مندان خرید آثار هنری وام برای خرید آنها پرداخت کند. این کار پس از انتشار این گزارش انجام گرفت که نشان می‌داد جایگاه فرانسه در بازار هنر از سوم به چهارم تقلیل یافته است. وزیر فرهنگ فرانسه در هنگام ارائه این پیشنهاد گفت که نیاز واقعی به انجام این حرکت وجود داشت. بر اساس این پیشنهاد مردم می‌توانند از وام‌های بدون بهره 10هزار یورویی استفاده کنند. با این کار دولت فرانسه می‌خواهد افراد بیشتری به خرید و فروش در بازار هنر علاقه‌مند شوند و در عین حال کمک شایانی به هنرمندان جوان خواهد بود.
در همین حال بانک‌ها نیز به کمک آمده‌اند و با کاهش هزینه مالیات این وام‌ها عملا می‌خواهند دولت را در این اقدام حمایت کنند. یکی از فعالان حراج در فرانسه می‌گوید که این بسیار دیر است، اما به هر حال می‌تواند کمک شایانی به رونق بازار هنر در فرانسه باشد.
البته این را هم باید اضافه کرد که این ابتکار از آن فرانسه نیست، بلکه در انگلستان و هلند از مدت‌ها پیش چنین وام‌هایی در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گرفت.