با سیاستهای پیشرو، روستاها درحکم ییلاق شهرنشینان عرض اندام خواهند کرد
شکاف امکانات
نوروز با همه هیجانش بالاخره تمام شد. آن روزها که حقوق و عیدی میگرفتیم خوشحال بودیم از اینکه پس از ماهها میتوانیم چند روزی خوش باشیم و قولهای دولتیها نیز مبنیبر گران نشدن کالاها ما را بیش از پیش شاد میکرد. اما وقتی زمان پیش میرفت و نسیم نوروز باستانی وزیدن میگرفت تو گویی همراهش وزش باد گرانی نیز شدت گرفته بود. همه ما به روشنی لمس کردیم که مرغ وعده داده شده روی قیمت ۱۹۵۰ به ۲۶۵۰ تومان رسید.
یوسف بهمنآبادی
نوروز با همه هیجانش بالاخره تمام شد. آن روزها که حقوق و عیدی میگرفتیم خوشحال بودیم از اینکه پس از ماهها میتوانیم چند روزی خوش باشیم و قولهای دولتیها نیز مبنیبر گران نشدن کالاها ما را بیش از پیش شاد میکرد. اما وقتی زمان پیش میرفت و نسیم نوروز باستانی وزیدن میگرفت تو گویی همراهش وزش باد گرانی نیز شدت گرفته بود. همه ما به روشنی لمس کردیم که مرغ وعده داده شده روی قیمت ۱۹۵۰ به ۲۶۵۰ تومان رسید. بلیت اتوبوسهای بینشهری بهرغم وعدههای ثبات قیمت افزایش قابلتوجهی یافت. قیمت برخی اقلام در شهرستانها که حیرتانگیز بود. به عنوان مثال قیمت بادنجان در مزینان (از توابع شهرستان سبزوار) کیلویی ۱۲۰۰ تومان شد در حالی که در پایتخت ۶۰۰تومان بود.
قیمت برخی میوههای دیگر نیز افزایش یافت.
نکته قابلتوجه این است که افزایش خودسرانه قیمت برخی کالاها در شهرکها و روستاها چه توجیه منطقی دارد؟ آیا وجود فاصله بین شهرها، شهرکها و حتی روستاها میتواند عاملی توجیهپذیر باشد بر اینکه قیمت کالاها به دو برابر برسد؟! مگر مردمی که در مناطقی غیر از شهرهای بزرگ زندگی میکنند حق استفاده از امکانات این سرزمین را همسان با شهرنشینان ندارند؟
وقتی نمیتوان از کالاهایی با قیمتهای مناسب بهره برد چگونه میتوان ادعا کرد عدالت در همه مناطق کشور رعایت میشود. آیا ایران تنها در ۸ شهر بزرگ خلاصه میشود و انسانهای ساکن در مناطق دیگر هیچاند؟یک روستانشین با یک شهرینشین چه تفاوتی دارد که باید این همه گرفتار فاصله طبقاتی شود؟!
گرانی کالا در همه جا دیده میشود اما در روستاها و حتی شهرکهایی که در اطراف شهر تهران هست رنگی دیگر دارد. چنانچه همین بادنجان کیلویی ۱۲۰۰تومان در روستاها، در شهرهایی مثل تهران عرضه شود آیا تمام دنیا خبردار نمیشود؟!
پس چگونه است که روستاها از این حاشیه امنیت ولو محدود دور ماندهاند؟!
قیمت میوه گران، امکانات زندگی بسیار پایین، فضای کار در حد صفر و بسیاری موانع که امکان زندگی در این مناطق را با مشکل مواجه کرده است. در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت مهاجرتها روند نزولی پیدا کند و با چه انگیزهای میتوان جوانان را در روستاها نگه داشت و از نیرو و فکر آنها در این مناطق بهره گرفت؟! با سیاستهایی که دولتیان در پیش گرفتهاند میتوان پیشبینی کرد که در یکی دو دهه آینده، ایران محدود خواهد شد به چند شهر بزرگ و شهرکهای اطراف آن که ساکنانش همواره با مشکلات جدید مواجه میشوند. درواقع با روند فعلی، روستاهای ایران رو به نابودی خواهد گذاشت و مردم به ناچار زادگاه خود را ترک خواهند کرد. تنها به بهانه این که فضای شهرها امکانات بهظاهر دلچسب و پیشرفتهای دارد!! هر چند که میبینند شهرها آرامش لازم برای زندگی را ندارد و با انواع و اقسام آلودگی و بیماری سروکار دارد. بنابراین وقتی عدالت اقتصادی در تمام نقاط کشور مهیا نشده چه انتظاری غیر از این میتوان داشت؟
بدبختانه چنین روندی موجب شده مردم ساکن در روستاها از زندگی در این مناطق احساس حقارت و در مقایسه با شهرنشینها خود را انسانهای درجه۲ احساس کنند و زندگی کردن در روستاها را نیز «بنبست» تلقی کنند و درواقع به هر طریقی که شده (با گرفتن وام و فروش زندگی و غیره) خود را از این منجلاب!!! رها کنند. چرا چنین شده؟ چرا مردم ساکن در روستاها حاضرند تمام بدبختیهای زندگی در شهرها (آلودگی هوا، ترافیک، ناآرامی، استرسها و فشارهای روحی، دو شیفته کار کردن و غیره) را به جان بخرند اما دیگر در روستا زندگی نکنند حتی اگر برخی از آنها زندگی کم و بیش مناسبی داشته باشند؟! اگر در این اندیشه باشیم که با تجمیع مردم در چند شهر بزرگ و شهرکهای اطراف میتوانیم امکانات مناسب و لازم را به آنها ارائه دهیم خیالی باطل و در عین حال بسیار خطرناک است چرا که با این تفکر و سیاست، گذشته از این که کشور را با موجی از بیکاری مواجه خواهیم ساخت و مشکلات نوین تجربه شده در کشورهای پیشرفته را تکرار خواهیم کرد کشاورزی را نیز از دایره اقتصاد محروم خواهیم کرد و در نهایت کشوری خواهیم داشت با میلیونها نفر ساکن شهرها که تنها مصرفکنندهاند و این اوضاع و احوال نیز، ناچاریم موادغذایی مورد نیاز کشور را از خارج وارد کنیم. واقعیت این است که با رونق دادن صنعت و معدن مگر تا چه اندازه میتوانیم اقتصاد را رونق بخشیم و نیازهای اساسی کشور را خود تامین کنیم؟!
به هر حال، با روند فعلی، روستاها به ییلاق ساکنان شهرها تبدیل خواهد شد که در روزهای تعطیل از جمعیت پر میشود. بههرحال، سیاستهایی که برای عمران مناطقی غیر از شهرهای بزرگ به کار میبریم، نیازمند تحولی اساسی است.
ارسال نظر