چه کسی ازمهران مدیری نمی‌ترسد

لی‌لی اسلامی

عادت کرده بودیم بخندیم. از ساعت خوش و نوروز ۷۲ که مهران مدیری و گروهش روزهای آغاز سال را با طنز‌های دنباله‌دار به خانه‌ها می‌آمدند تا پاورچین و شب‌‌های برره و باغ مظفر که بیش از ۹۰ شب در تلویزیون‌ها حاضر می‌شدند و با توانایی غیرقابل انکار مدیری در پرداخت طنزهای اجتماعی، بهانه‌ای می‌شدند برای فراموش کردن خستگی روزهایی که می‌گذشت.

مهران مدیری که بی‌اغراق می‌توان جسورترین طنزپرداز تلویزیونی نامیدش، در طنز‌های شبانه‌اش از ما می‌گفت و به صریح‌ترین شیوه، کاستی‌ها و نادرستی‌هایمان را به رخ می‌کشید و آنقدر ماهرانه حرف‌هایش را لابه‌لای طنز‌هایش می‌زد که یادمان می‌رفت هرشب چند دقیقه، مقابل تلویزیون به خودمان می‌خندیم.

قبل از آمدن سال جدید، فهرست بلند بالای برنامه‌های نوروزی، مخاطبان تلویزیون را به گذراندن روزهایی پربرنامه امیدوار کرد و آمدن فیلم‌های سینمایی بسیاری که تنها چند ماه از اکران بین‌المللی‌شان می‌گذشت، با دوبله فارسی، آنهایی را هم که چندان علاقه‌ای به رسانه ملی نداشتند پای تلویزیون کشاند، اما با وجود بالا رفتن حجم‌ برنامه‌های تولیدی صدا و سیما که اغلب سریال‌هایی با مایه طنز بودند، بینندگان برنامه‌های نوروزی، از فیلم‌های سینمایی که به لطف پایبند نبودن به قانون کپی‌رایت در تلویزیون پخش می‌شدند در رضایت بیشتری داشتند.

بودجه‌ای که صرف تولید برنامه‌های نوروزی شده بود، سریال‌هایی نه چندان مخاطب‌پسند و اغلب فاقد ارز‌ش‌های هنری را به صدا و سیما آورد تا تنها جایگزینی باشد برای ساعات فراغت نوروزی.

اما در این میان مهران مدیری مثل همیشه جنجال‌آفرین بود. در حالی که پیش از نمایش «مرد هزار چهره» تهیه‌کنندگان این سریال، آخرین ساخته مدیری را بهترین اثر این کارگردان خوانده بودند، دوستان و منتقدان از هر گروه به انتظار آمدن اثری متفاوت از این کارگردان طنز نشستند. شاید کمرنگ‌تر بودن طنزهای کلامی در آخرین ساخته مدیری گمان‌ها را به این سمت راند که کارگردان در قسمت‌های آغازین سریالش نتوانسته توقع مخاطبان مشکل‌پسند را برآورده سازد، اما همین مخاطبانی که ساخته مدیری را اثری فاقد کشش می‌خواندند اغلب شب‌ها بیننده برنامه او می‌شدند تا بازی صریح کارگردان و مجموعه‌اش با سنگین‌ترین تابوها را ببینند. کمتر کسی خندید شاید به این دلیل که مدیری می‌خواست این بار با صراحت بیشتری حرفش را به کرسی بنشاند. در حالی که نویسندگان این مجموعه در مصاحبه‌هایشان تاکید کرده‌اند که مقصود سازندگان «مرد هزار چهره» آن چیزی نبود که گروه‌های مختلف برداشت کرده‌اند، اساسا خصلت چنین برنامه‌هایی نمی‌تواند ذهن مخاطب را محدود اعمال یک شخصیت خیالی به نام «شصت‌چی» کند. مرد هزار چهره که در موقعیت‌های بسیاری قرار می‌گیرد این بار به هیچ پیشه‌ای رحم نمی‌کند. گاه در هیبت یک پزشک ظاهر می‌شود که هیچ بهره‌ای از علم ندارد و گاه در جایگاه یک کارمند ثبت احوال یا قاتلی حرفه‌ای.

اما از همه اینها گذشته رسیدن دامنه طنازی‌های مهران مدیری به گروه‌هایی چون نیروی انتظامی و شوخی با فرهیختگان و شاعران مساله‌ای نیست که به سادگی در رسانه‌ محافظه‌کار صدا و سیما قابل پرداخت باشد. شاید قصد مدیری و تیمش بیان احوال هیچ قشر خاصی با استفاده از قابلیت‌های طنز نباشد، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم ذهن سیال مخاطب آنچه را بخواهد، می‌سازد و شخصیت اصلی داستان را چه نامش «شصت‌چی» باشد و چه نباشد در قالب صاحب منصبانی که «مرد هزار چهره» در هیبتشان ظاهر شده تصور می‌کند. شاید به همین دلیل بود که در روزهای خاموشی رسانه‌های رسمی اهل هر حرفه‌ای در وبلاگ و سایت شخصی‌اش نقدی بر ساخته او نوشت. برخی جسارت مدیری را در پرداختن به چنین مباحثی ستودند و از پایان کار ترسیدند و برخی از بیان چنین شوخی‌های آشکاری با حرفه‌شان رنجیدند. ثبت احوال فارس هم پیش‌دستی کرد و قبل از آن که به روال معمول پزشکان و پرستاران سر به شکایت بردارند، گلایه‌اش را به محافل قضایی برد و خواستار برخورد با سازندگان این سریال و دریافت غرامت نقدی شد.

با تمام این اوصاف و در شرایطی که اغلب بینندگان تلویزیون از پایین بودن سطح کیفی برنامه‌ها گلایه دارند، مدیری مثل همیشه قشر وسیعی را پای جعبه جادویی نشاند و برنامه‌ای ساخت که گرچه به عقیده برخی پایین‌تر از سطح ساخته‌های قبلی او باشد، ارزش ارائه نقدها و دیدن‌های شبانه را داشته باشد.