مقصد متفاوت

مترجم: مریم صدیق‌زنده

برخی تحلیلگران معتقدند چین و هند راهی به سمت یک تشریک مساعی همیشگی در پیش گرفته‌اند.

هر دو کشورهای پرجمعیت آسیا هستند که رشد اقتصادی بالایی را با حضور پررنگ در بازارهای جهانی تجربه می‌کنند. اسکات مک دونالد، کارمند ارشد سازمان مدیریت سرمایه‌گذاری علاء‌الدین، می‌گوید: «با این حال، اهداف و برنامه‌های سیاسی و اقتصادی می‌تواند این دو مرکز نیرو و انرژی را به سمت رقابت با یکدیگر در بازار جهانی در منابع و ذخایر طبیعی، بکشاند و یا هر دو را تبدیل به دو یار همسو و دوست متحد کند. در تقسیم کار در صنعت، اگر چین مسلط به ساخت است، هند بخش سرویس و خدمات را در انحصار خود دارد. هر دو کشور تصمیم دارند در هر کدام از صنایعی که آن دیگری پیشگام است، به رقابت بپردازند. هر دو کشور با استراتژی‌های سیاسی مقابله می‌کنند: چین سعی می‌کند با خاموش کردن صدای مخالفان سیاسی، تجارت آزاد را افزایش دهد و همزمان هند تلاش می‌کند دریچه سیاست پرشور دموکراتیک را با وجود فساد و خشونت‌های قومی قبیله‌ای باز کند. جابه‌جایی قدرت در هند بیش از چین ثبات دارد. ظهور شباهت‌های هر دو اقتصاد رو به رشد مذکور، در ظاهر در تلاش به سمت جهانی شدن و یکپارچگی است و در باطن حامل درگیری‌ها و اختلاف‌های بالقوه است.»

در اواخر سپتامبر ۲۰۰۷، یک تحلیلگر برجسته اقتصادی پیشنهاد کرد که کلمه «چیندیا» به معنی چین به علاوه هند است نه چین در مقابل هند. البته چین در مقابل هند فعلا بیشتر معنی می‌دهد اما بعد از مدتی هند به علاوه چین معنی بیشتری خواهد یافت. با توجه به همه گفت‌و‌گوها در مورد «چیندیا» - یعنی تلفیق چین و هند و تبدیل آنها به یک اقتصاد دینامیک بزرگ - مسیر این دو غول آسیا بیشتر به نظر می‌رسد که از یکدیگر جدا شده است.

آنچه که به راحتی می‌توان گفت، چین و هند دو کشور متفاوت‌اند در یک جاده مشترک جهانی‌شدن قرار گرفته‌اند که اختلافات میان این دو کشور پرجمعیت آسیا زمانی نمود پیدا می‌کنند که هر دو به دنبال منافع ملی با مسائلی مثل بازار، منابع طبیعی و دوستان استراتژیکشان مشکل پیدا می‌کنند.

اختلاف اصلی میان چین و هند جنبه سیاسی دارد. رهبری سیاسی چین با چالش‌های مهمی در مدیریت خواسته‌های عمومی روبه‌رو است. بایستی رشد اقتصادی سریع را با سرمایه‌گذاری و صادرات مدیریت نماید که براساس دستمزدها و میزان مصرف باشد در حالی که بسیاری از جنبه‌های سیاسی موضوع را هم باید در نظر بگیرد و رعایت کند. قسمت ناراحت‌کننده آن، آشوب‌ها و تظاهرات است که نشانه نارضایتی‌ها است. در سال ۱۹۸۹، تظاهرات طرفداران دموکراسی در میدان «تیان آنمن» دولت را شوکه کرد و فقط به کمک نیروی نظامی بر این شورش پیروز شدند. اما این اتفاق لکه سیاهی بود که بر دامن حزب کمونیست حاکم بر چین باقی ماند.

در عوض در کشور هند، روش به این صورت است که مذاکرات آزاد در مورد خواسته‌های اجتماعی و اهداف ملی مجاز است. وقتی هندی‌ها با سیاست‌های دولت موافق نیستند و ناراضی هستند، این امکان را دارند که در کمال صلح و آرامش رهبرانشان را عوض کنند. بخش ناراحت‌کننده این سیستم آنجا است که متاسفانه دولت‌های ائتلافی اجرای سیاست‌ها را با مشکل روبه‌رو می‌کنند. با این حال، هندوستان از شورش‌هایی که دولت را تهدید کند، مثل شورش میدان «تیان آنمن»، پیشگیری می‌کند و به همین منظور سعی می‌کند در پای صندوق‌های رای، اتحاد و یکپارچگی را حفظ کند.

تعیین روشی که در پیشرفت زندگی مردم و مدیریت روند جهانی شدن موثرتر و موفق‌تر باشد بستگی به یک سری عوامل دارد که قبلا امتحان شده‌اند: رشد اقتصاد، کاهش فقر، ثبات سیاسی، توسعه بازرگانی و مبارزه یا مصالحه.

در چین، میزان بالای رشد اقتصادی، به مقدار قابل‌توجهی، میزان فقر را کاهش داده است. در حالی که در هند، کاهش فقر بسیار کمتر بوده است. طبق گفته بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، بین سال‌های ۱۹۸۱ و ۲۰۰۴ میزان برآورده شده فقر طبق سرشماری چین بیش از ۵۰۰میلیون نفر بوده در حالی که در هند تعداد بیشمار مردم فقیر تقریبا ثابت مانده است.

استقبال دموکراسی هند از جهانی شدن و سیاست‌های بازارمدار میزان فقر را کاهش نداده است اما روش قدرت مدار و استبدادی چین، کالاهای اقتصادی را ارائه داده است. با این حال، درهای باز اقتصادی هند مدت زمان کوتاهی است که به فعالیت درآمده است.

علاوه‌بر این، تجربه مسائل اقتصادی اجتماعی در هند هنوز به اندازه چین نرسیده است. این تجربه شامل یک جهش نامناسب و فشار برای مشارکتی شدن و عملیات تحمیلی همراه با بدبختی بود که منجر به قحطی و مرگ برای بیش از ۳۰میلیون انسان شد. همچنین محرومیت‌های نسبی در نیل به اهداف اجتماعی در هند اصلا مربوط به جهانی شدن نیست. در عوض، ارائه خدمات اجتماعی با مسائل سیاسی حاکم و سیستم فاسد و بوروکراسی اداری پیچیده شده است و همه اینها پیش از مساله جهانی شدن اتفاق افتاده است.

در حقیقت، جهانی شدن هندی‌ها را در مورد آنچه که می‌توانند به دست آورند آگاه نموده است، خصوصا وقتی با مردم چین آنها را مقایسه می‌کنیم.

اگر چه زندگی سیاسی هند، با فساد و اختلافات قومی - مذهبی به هم پیچیده است، سیستم سیاسی کشور توانسته است سیستم گزینش‌گر و انتخاباتی را که بسیاری از روابط متقابل پارلمانی سیاسی را پایه‌گذاری می‌کند، اداره نماید. این سیستم دریچه گریزی برای محرومیت‌های مردمی است. هندوستان، متفاوت با همسایگانش مورد هدف حکومت‌های نظامی یا جنگ‌های داخلی قرار نگرفته است. حتی زمانی که ایندیرا گاندی مسائل حیاتی هند را در ۱۹۷۵ اعلام کرد، کشور در دست قدرت‌طلبان قرار داشت، هند در سال ۱۹۷۷ به سمت سیاست انتخاباتی سوق پیدا کرد.

هر دو کشور در آسیا در مطالعات نفوذ عوامل فیزیکی (چون جغرافیا و علم اقتصاد و آمار) در مشی سیاسی و سیاست خارجی کشور، می‌درخشند. چین با کشور پاکستان روابط دوستانه دارد و به آن کمک می‌کند تا برنامه هسته‌ای خود را گسترش دهد و همچنین در حال ایجاد نفوذ در برمه است. این به آن معنی نیست که هند و چین هر دو بر لبه تیغ درگیری و اختلاف با یکدیگر نشسته‌اند؛ در واقع در این سال‌های مدید حتی روابطشان بسیار نزدیک‌تر شده است. گرم شدن روابط میان چین و هند از سال ۲۰۰۰ آغاز شد؛ با نشست‌ها و ملاقات‌های مقامات ارشد هر دو کشور؛ مثل مسافرت نخست‌وزیر «عطال بیهاری و اجپایپی» به پکن در سال ۲۰۰۳. در سال ۲۰۰۴ برای اولین بار تجارت میان دو کشور ۱۰میلیارد دلار افزایش یافت، در سال ۲۰۰۶، ناتولا، یک مرکز قدیمی تجارت که بخشی از جاده ابریشم محسوب می‌شود، برای اولین بار بعد از جنگ چین و هند در ۱۹۶۲، بازگشایی شد. موضوع «چیندیا» در سال ۲۰۰۶، وقتی نخست‌وزیر چین، ون جیابائو اعلام کرد که چین و هند مرکز متحد قدرت اقتصادی قرن ۲۱ خواهد شد، تاکید بیشتری یافت. وی گفت: همکاری این دو کشور مثل دو معبد بودایی است، یکی نرم‌افزار و دیگری سخت‌افزار. تجارت‌های هندی و چینی تقریبا به حالت رقابتی درمی‌آید. در حال حاضر چین به راحتی در صنعت مسلط است و هند در خدمات و سرویس. با این حال، چین تلاش می‌کند تا پا را فراتر بگذارد و در خدمات وارد شود و هند نیز در صنعت. در واقع هند اکنون در مورد پیشرفت نکردن بخش صنعتی‌اش موردنظر قرار دارد. این روند با سرایت موضوع جهانی شدن به کارخانه‌هایی همچون «تاتا موتورز» در (خودروسازی)، منابع «ودانتان» در معدن و فلزات، هیندالکو در فلزات و آزمایشگاه دکتر ردی در صنایع پزشکی و داروسازی، افزایش یافته است. از کشف نفت تا احیای صنعت معدن آفریقا، شرکت‌های چینی و هندی در نقاط دوردست نقشه جغرافیا به هم می‌رسند، نقاطی همچون زامبیا، آفریقای غربی و آمریکای لاتین.

با اینکه دو معبد بودا، چین به عنوان معبد صنعتی و هند به عنوان معبد خدمات، دست در دست هم روابط چین و هند را گسترش می‌دهند، هنوز هم عوامل زیادی برای رقابت باقی می‌ماند.

چین حرکت جهانی شدن و توسعه اقتصادی را زودتر از هند آغاز کرده است و تنوع محصولات صادراتی بیشتری دارد. هندوستان در بخش سرویس و خدمات پیشی گرفته است و در صنعت هم در حال پیشرفت است. علاوه‌بر این، کنترل هند بر بازرگانی غربی با تضاد و مخالفت کمتری روبه‌رو می‌شود زیرا در مقایسه با چین، یک کشور آسیای جنوبی، از نظر سیاسی به عنوان یک طرفدار دموکراسی، از لحاظ شباهت زبانی با انگلیسی و از نظر اجتماعی یکی از اعضای گروه کشورهای مشترک‌المنافع محسوب می‌شود. چین چندان هم مایل نیست که همیشه همان معبد صنعتی باقی بماند کما اینکه هند نیز خیلی علاقه‌مند نیست که یک معبد خدمات بماند. هر دو انگیزه زیادی دارند که در حوزه تخصصی یکدیگر تبحر یابند.

از طرفی، به نظر می‌رسد چین بسیار علاقه داشته باشد که هند تنها به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و قابل‌کنترل باقی بماند. اما هند نیز به نوبت خودش آرزوهای بزرگ‌تری دارد؛ به‌خصوص که کارخانه‌هایش به تازگی از دوران طلایی توسعه جهانی لذت می‌برند. خواسته‌های دو ملت حاکی از آینده پر از رقابت است، رقابتی که هر دوشان را عموما به گسترش منافع ملی از طریق یافتن سرمایه و بازار فروش می‌کشاند و همه اینها با چهره ظاهرا آرام اما در پس پرده با نیروی نظامی قدرتمند صورت می‌گیرد. با توجه به مشکلات برون‌مرزی و رقابت در منابع طبیعی همزمان با حرکت آهسته نظام بین‌المللی، نکته حائز اهمیت برای آسیا و سایر کشورهای جهانی این است که چگونه دهلی نو و پکن فراز و نشیب‌های تغییر موضع اقتصادی و میدان رقابت‌های آتی یکدیگر را مدیریت خواهند نمود.

همه می‌دانیم که دموکراسی هند منجر به تغییر دولت به سمت یک مدل و اسلوب نسبتا منظم خواهد شد؛ تغییرات حکومتی در چین بیش از یک مساله‌ای مثل قضیه روم شرقی است، نارضایی همراه با بازاری که از مکتب لنین تبعیت می‌کند، باعث خواهد شد تا تصمیم‌گیری‌ها وابسته به صندوق رای نشود و تغییر و تحول در این کشور روی همه کشورهای آسیا تاثیر خواهد گذاشت و هر نوع تفکر در مورد سیاست «چیندیا» را در سایه ابهام و سکوت فرو خواهد برد. نویسنده: اسکات بی. مک دونالد کارمند ارشد هیات رییسه سازمان مدیریت سرمایه علاء‌الدین، ال‌ال‌سی در استنفورد است و در حال حاضر مشغول نگارش کتابی در مورد آسیا و جهانی شدن است.