ماهی سفید سالی یکبار!!   شاید...
نرگس احمدی
یا هوا ابری بود یا اینکه تعطیلات دو روزه کسل‌کننده، چون در فضای باز معطلی و تردید دور می‌زد، صداها و حنجره‌ها کار خودشان را می‌کردند؛ اما این سو انگار گوش‌ها نمی‌شنیدند.

جمعیت کلافه و بی‌انگیزه بود، یک‌جور کندی و آهستگی دیده می‌شد که در فصل خرید عید، اعصاب را قلقلک می‌دهد.
ماهی‌ها با پوست براق و صدفی، کشیده و صاف روی سکو، دراز به دراز افتاده بودند و خشکشان زده بود و دستی مدام سطلی از آب را بر روی آنها می‌پاشید. ماهی‌ها حیات نداشتند، شاید خواب دوباره‌ای از دریا را می‌دیدند. بگذریم! سر تا ته بازارچه خیس بود، آب همراه با فلس و پولک‌ ماهی‌ها زیر پا جریان داشت و بوی زخمی هوا را پر کرده بود؛ اینجا قطعه‌ای جدا از بازارهای دیگر بود...
بازار ماهی‌فروشان
بالای سردر ورودی تابلویی تخت از عکس یک ماهی را چسبانده‌اند؛ خشکیده با نگاهی وق‌زده، تفاوت زیادی با ماهیان روی سکوی مغازه‌ها ندارد. مغازه‌های متعدد که همه یک کالا می‌فروشند، قیمت‌هایشان هم ثابت است، جلوی هر دهنه که بایستی، همان قیمتی را می‌گوید که مغازه سر بازار گفته، اما اگر تعجیل در کار فروشنده باشد، یا سود کمتر را در نظر داشته باشد یا فقط یک «آن» رقبای دیگرش را در نظر آورد، ممکن است تخفیفی به مشتری بدهد. همه فروشنده‌ها در جلب نظر مشتری متفق‌القولند. مشتری که جلوی مغازه‌ می‌ایستد و قیمت ماهی را می‌پرسد، چند نفر برای جواب دادن آماده‌اند و در آن میان شاید یکی بگوید: ۲۰۰ تومان کمتر، بیا و ببر. اما تخفیف آنها هم حساب شده است و قیمت بازار را نمی‌شکنند.
غذای عیدانه
طبق آداب و رسوم، غذاهای روز اول عید، دارای معنایی هستند، همان‌طور که آش چهارشنبه آخر سال، همان‌طور که دانه‌دانه اجزای سفره هفت‌سین؛ هرکدام بر آورده شدن آرزویی را طی سال برای صاحبان خانه و خانواده آرزو می‌کنند. از قدیم هم ماهی در غذای عیدانه نقش داشته، ولی اینکه چرا ماهی سفید؟ هنوز به جواب نرسیدم.
ماهی سفید، ماهی اغنیا
در تمام مغازه‌های بازار، ماهی‌سفید، جلو و روی سکو چیده شده، ۴ به یک یا ۵ به یک، عروس‌ماهی‌های مورد مصرف، ماهی سفید در فرهنگ تغذیه‌ای ما، نوعی غذای گران قیمت و مرتبط با اغنیا محسوب می‌شده تا یک زمانی حداقل! حالا که به نظر می‌رسد این‌طور نباشد.اما هنوز ماهی سفید جایگاه اول را در میان دیگر ماهی‌ها دارد، حتی اگر شده برای سالی یک‌بار!
سفره روز اول
مادر اعتقاد عجیبی به آداب غذایی سال نو دارد. همیشه سر سفره روز اول سال ، حتما ماهی و سبزی‌پلو است. حالا احتمال دارد کوکوماهی باشد یا کوکو هم باشد. مادر می‌گوید: کوکو را بخورید تا دیگر تا آخر سال نگویید: کو؟کو؟ جالب است نه!؟ تا چه حد فرهنگ تغذیه‌ می‌تواند برگرفته از اندیشه‌هایی که از دل تجارب قومیت‌ها می‌آید؛ باشد. بزرگی گفته: بگو چه میخوری تا بگویم چگونه آدمی هستی. این جمله با جمله‌ مادر توفیر زیادی ندارد. شما این‌طور فکر نمی‌کنید؟
سوغات مادر و پدربزرگ
پیر زن و پیرمردی در محوطه‌ بازار نگاه‌ها را به سوی خود کشانده‌اند، دو کبوتر خانگی و عاشق. از نحوه پوشش آنها مشخص است که اهل مازندران نیستند. می‌گویند: سر راه آمده‌ایم اینجا، چند ماهی سفید بخریم و سوغات ببریم برای بچه‌ها... این مادربزرگ و پدربزرگ علاوه بر حضور پرآرامش خود، سور و سات سبزی‌پلو و ماهی را برای بچه‌ها و نوه‌ها فراهم می‌آورند. به نظر می‌رسد جزو دسته بازنشستگان و مستمری‌بگیران نیستند!!!
دردسر پاک کردن ماهی
خانمی شیک و مرتب از ماشین پیاده شده و وارد بازار می‌شود. مستقیم به سمت یکی از مغازه‌ها می‌رود و می‌گوید: حسن آقا! ماهی‌ها آماده است؟ مرد نایلونی پر از ماهی‌های پاک شده را می‌آورد. مبلغ را می‌گیرد و زن به سمت اتومبیل بازمی‌گردد. در این بازار، بنا به خواسته‌ مشتری، ماهی‌ها را هم پاک می‌کنند و برای هر عدد ماهی، البته بسته به اندازه و نوع آن قیمتی را مشخص می‌کنند که از ۵۰ تا ۳۰۰تومان متغیر است. یک خانم می‌گوید: از درد سر پاک کردن ماهی، اون هم ماهی سفید که فلس محکم و سختی داره، راحت می‌شیم. اینکه همیشگی نیست، سالی یکباره، می‌دیم برامون پاک کنن...
ماهی سفید؛ سوگلی
این بازار اگر چه، بازار ماهی است، اما ماهی سفید ماهی اصلی است. ماهی‌هایی مثل آزاد، کفال، کپور و ماهی‌ ریزی با نام بومی تلاجی و ماهی‌های فلس ریز پرورشی هم هستند که این دسته اخیر از ماهی‌های پشت سد سلیمان تنگه است که به قول فروشنده از نظر طعم، تفاوتی با ماهی‌های دریایی ندارد، چون که تغذیه آنان طبیعی است. به هر حال ماهی‌های دیگر در کنار ماهی سفید حرف زیادی برای گفتن ندارند گر چه همه از یک جا می‌آیند: دریا.
مالیات نداره!
مرد دو نایلون پنج کیلویی پر از ماهی را به دست گرفته و در خیابان بالا و پایین می‌رود و مدام داد می‌زند: ماهی تازه ... ماهی... می‌گوید: اینها را تازه از تور صید درآورده‌ایم. همین امروز صبح.
انصافا ماهی‌هایش درشت هستند و قیمتی منصفانه‌تر دارند. حداقل هزار تومان از قیمت بازارچه کمتر است. شاید به قول فروشنده‌ها: دستفروشی که مالیات نداره!!!
گشنگی و عاشقی ...
مثلی می‌گوید، گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره. «حالا در لابه‌لای تنگناها و مشکلات و این همه مخارج آدم بتونه یک لقمه نون ترجیحا حلال در بیاره و چند سر عائله را سیر کنه، خودش خیلیه، به ماهی سفید فکر نمی‌کنیم. همین که بچه‌ها بتونن هر از چند گاه ماهی را ببینن؛ خدا را شکر.» مرد این‌ها را گفت و یک کیلو ماهی کفال را که خریده بود برای شب عید، ترک موتور جابه‌جا کرد و گاز داد و رفت.
اسفند یعنی ماهی
اسفند، ماه حوت است و حوت یعنی ماهی و اینگونه ما اسفند را به بهار ارمغان می‌بریم. اما همه ما بر سر سفره‌هایمان این نماد اسفندی را قرار خواهیم داد؟