قیمت مسکن پنهانی رکوردشکنی میکند
آتش زیر خاکستر - ۱۶ اسفند ۸۶
میگویند بازار مسکن در دوره رکود به سر میبرد.
همه و همه اعم از کارشناسان و صاحبنظران میگویند فضا، فضای رکود است و حتی برخی کارشناسان در اظهارات خود میگویند این فضای رکود نگرانکننده است و مدام هشدار میدهند بازار مسکن باید هر جور شده از این وضعیت خارج شود؛ اما آنچه در واقعیت به وقوع میپیوندد چیز دیگری است.
یوسف بهمنآبادی
میگویند بازار مسکن در دوره رکود به سر میبرد.
همه و همه اعم از کارشناسان و صاحبنظران میگویند فضا، فضای رکود است و حتی برخی کارشناسان در اظهارات خود میگویند این فضای رکود نگرانکننده است و مدام هشدار میدهند بازار مسکن باید هر جور شده از این وضعیت خارج شود؛ اما آنچه در واقعیت به وقوع میپیوندد چیز دیگری است. میگویند رکود؛ اما این رکود، مربوط به حکایت خرید و فروشها است؛ چراکه معاملات نسبت به قبل کمتر شده است اما مساله مهم که قیمتها است همچنان رکوردشکنی میکند و بدون هیچ دلیل و برهانی در معاملات، قیمتهای غیرقابل تصور کلید زده میشود. قیمت مسکن بالا میرود اما هیچکس نمیداند چرا. این هم خودش حکایتی است. حکایت سبقت قیمتها و دارندگی و به رخ کشیدنها، قیمتها به صورت پنهانی مدام افزایش مییابد. اما با کدام عقل میتوان محاسبه کرد که قیمت مسکن در طول دو سه ماه ۲برابر شود. مثالش همین موردی است که چند روز پیش به گوشم رسید. آپارتمان ۷۰میلیونی آگهی شده در آذر، الان ۱۴۰میلیون معامله شده و تعجببرانگیز این که فروشنده آن پشیمان از این معامله. عجب بازاری است این بازار مسکن. ما که عقلمان به جایی قد نمیدهد. آیا ممکن است این بازار، پشت پرده داشته باشد و گفت، این افزایشها همگی هماهنگ شده است، که میداند؟ به هر حال نمیتوان گفت، علت آن افزایش مصالح ساختمانی است و نه هیچ دلیل قانعکننده دیگر.
این مساله هیچ دلیل قابلفهمی ندارد. جز اینکه فضا، فضای بحران است و مبهم، انگار قرار است اتفاق بسیار مهمی رخ دهد نظیر صادرات ساختمان به خارج! یا ایجاد تغییرات بسیار مهم در سازوکار دنیا و زبانم لال، زنده ماندن ابدی انسان. عجب فکرهایی میکنم. تقصیر هم ندارم وقتی میبینم خانهای که در آن زندگی میکنم همچون میلیونها انسان دیگر چگونه قیمتش افزایش پیدا میکند.
خانه همان خانه است. نه ریخت و قیافهاش فرق کرده و نه کاربریاش. مگر اینکه قرار شود ما انسانها در آسمان زندگی کنیم و خانههایمان، بازار اقتصادی شود و در نتیجه تا ابد با درآمدهای آن زندگی بگذرانیم. اینجا تعداد معدودی از افراد، سودهای کلانی مییابند آنها که با روشهای فرامعمول، داراییهای بالایی به دست آورده و آنها را در کار خریدوفروش مسکن قرار دادهاند.
مسکن همچون طلا و نفت شده است که دمبهدم رکوردشکنی میکند و کسی یارای ثابت نگه داشتن آن نیست. سوالی که مطرح میشود اینکه افزایشهای روزبهروز مسکن به سود چه کسانی خواهد بود. آیا مالکان خانهها در شهرهای بزرگ همچون تهران که این صعود قیمتها را تجربه میکنند، سودی میبرند؟ یا اینکه دلشان خوش خواهد بود به اینکه در گفتوگوهای خانگی و همسایگی به افزایش ارزش مسکن خود افتخار کنند و خود را صاحب سرمایههای بالا ببینند. واقعیت این است که چنین خوشحالیهای سادهلوحانهای تنها در ظاهر معنا پیدا میکند؛ چراکه نمیتوان محل زندگی را به فروش گذاشت و پول آن را به مصرف روزمره زندگی رساند و اگر هم کسی بخواهد خانهاش را بفروشد، باید در همان فضای افزایش قیمت، خانهای رهن کند یا بخرد و در واقع، در معاملهها قیمت فروش خانه با قیمت خرید خانه در یک وضعیت است. حال قیمت خانه شما متری صد میلیون تومان شود، سود چندانی برای شما نخواهد داشت.
این وضعیت، برای کسانی که از خانه شخصی برخوردار نیستند دیوانهکننده است، چراکه در طول سال هر قدر درآمد داشته باشند به یک دهم افزایش قیمت مسکن نمیرسد. حکایت همچنان حکایت رکود است. این را سر زبانها و کاغذها میگویند، اما واقعیتهای پنهانی چیزی دیگر میگویند. «آتش زیر خاکستر» که میگویند حکایت همین قیمت مسکن است.
آن چیزی که هست، اتفاق میافتد و پنهان است. آن قدر پنهان که نیاز به تحقیق و پرسوجو ندارد. فقط کافی است به دوستان و آشنایان مراجعه کنی تا بفهمی چه اوضاعی بر این معاملهها حاکم است. خریدوفروشها کم است؛ چون افراد منتظرند و در توهم. قیمتها مدام در ذهنها تغییر میکند.
احساس میکنند هر لحظه اتفاقی خواهد افتاد و تحولی و در نهایت، افزایش و اینکه نکند از قافله یک معامله موفقیتآمیز عقب بیافتند.
رقمها پشت سر هم در ذهنها میآیند و میروند و عقربه ثبات روی هیچ کدام نمیماند معاملهها انجام نمیشوند و چنانچه هم انجام شدند پشیمانی سراپای فروشندگان را میگیرد، گویا آنها از فروش چند برابری مسکن خود، عطش سودشان سیراب نشده است و همچنان چشم و دل به افزایشها مانده است. این هم حکایت زندگی ایرانیها است و معاملههای کلانی که روی نیاز ضروری مردم انجام میشود.
ارسال نظر