یادبه بهانه بستری شدن فریدون آدمیت
آقای تاریخ
راوی باش و صادق باش، روایت کن و صداقت کن
بوالفضل نیستی لااقل بوالجهل نیز مباش
«بیهقی»
مهدی جلیلی
راوی باش و صادق باش، روایت کن و صداقت کن
بوالفضل نیستی لااقل بوالجهل نیز مباش
«بیهقی» جنجالهای بسیاری بر سر این گزاره بوده و هست که تاریخ را چه کسانی مینویسند. تاریخی که برخی عقیده داشتند آن را فاتحان مینگارند و برخی نیز بر این باور بودند که تاریخ را توافق جمعی است که میسازد و تمام اینها نشان از این دارد که برای بشر امروز مهم است که تاریخش را چه کسی مینویسد، اهمیتی که در ایران آنقدر ناشناخته و بی مقدار ماند که حتی بزرگترین تاریخ نگار معاصر این سرزمین را در هالهای از خاطرات غبارآلود و دور به فراموشی سپرد. فریدون آدمیت متولد ۱۲۹۹ تهران؛ این آغاز مردی است که با تحصیل در دارالفنون و سپس ورود به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تبدیل به چهرهای استوار و استخوان دار در تاریخ فرزانگان و دانشمندان این سرزمین شد و با روایت خود از تاریخ این سرزمین خاصه تاریخ مشروطه، حرکتی نو را در عرصه تاریخ نگاری آغاز کرد، حرکتی که با نگاه به روزهای پس از فعالیت او به آسانی میشود دریافت که بسیار کند و سرد پیش رفته است و شاید همین دلیل خوبی باشد برای اینکه بعد از سالیانی که از دوران اوج فعالیت آدمیت فاصله گرفتهایم.
هنوز او را بزرگ تاریخ نگاری این سرزمین بدانیم مردی که از تاریخ انتشار آخرین اثر او بیش از ده سال میگذرد و همین میتواند نشاندهنده خلاء بزرگی باشد که دامان تاریخنگاری علمی این سرزمین را گرفته است؛ چرا که در عصری که با هجوم رسانههای خرد و کلان و تاریخ سازیهای مستمر آنان مواجه هستیم نیاز به روایت نزدیک به حقیقت از تاریخ هر روز بیش از پیش احساس میشود و نبود این روایت میتواند در کثرت شایعات و تاریخ سازیهای دروغین عاملی برای انحطاط تاریخ یک ملت باشد؛ حتی تاریخی که سالیان زیادی از آن نمیگذرد.
آدمیت در سال ۱۳۱۹ به استخدام وزارت امور خارجه در آمد و در نخستین تجربه دیپلماتیک خود در دی ماه ۱۳۲۳ به دبیر دومیسفارت ایران در لندن منصوب شد و در همان جا به تحصیلات خود ادامه داد و وارد دانشکده علوم سیاسی و اقتصاد لندن شد.
هر چند فریدون آدمیت اساسا کارش را با مسوولیتی دیپلماتیک اغاز میکند، اما هرگز چهرهای صرفا سیاسی به خود نگرفت و در دام سیاست زدگی معمول که دامان بسیاری از بزرگان اندیشه را درسالهای دهه بیست تا دهه شصت گرفته بود، اسیر نشد. اما با این وجود در ابتدای انقلاب اسلامیچهرهای تقریبا سیاسی به خود میگیرد، سیاسی از این منظر که در قالب تشکلی فرهنگی که جمعی از نویسندگان تشکیل داده بودند پیشنهادی در ده ماده به دولت ارائه میکنند که اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه حقوق بشر برخی از مفاد آن بودند.
با این مقدمات فریدون آدمیت را باید دانشمندی جدی و سختکوش در ساحت تاریخنگاری ایران دانست، مردی که با یک عمر تلاش برای ثبت لحظههای زندگی ملت خویش، حالا سالها است که در انزوا و خموشی به سر میبرد و به گفته خویش آنقدر خسته است که حتی توان به پایان رساندن آخرین تالیفاتش را که دو کتاب در مورد تاریخ دیپلماسی در ایران و تاریخ فکر هستند، ندارد.
کتابهایی که در مراحل نهایی تدوین هستند و تنها رمقی از فریدون آدمیت است که میتواند آنها را به تاریخ معاصر ایران پیوند بزند. رمقی و توانی از مردی که امروز بعد از سالیان دراز انزوا، در بستر بیماری به سر میبرد و تنها میشود با دعایی امیدوار به بازگشت او بود.
ارسال نظر