کتاب
اخراج ایرانیان از عراق
بخش نخست
ایران و عراق دو کشور همسایه و هم دین، هر دو از حیث تاریخی، سیاسی، فرهنگی و استراتژیک دارای جایگاه کاملا حائز اهمیتی در طول تاریخ و خصوصا در تاریخ معاصر منطقه خاورمیانه هستند.
(نوشته علی احمدی)
بخش نخست
ایران و عراق دو کشور همسایه و هم دین، هر دو از حیث تاریخی، سیاسی، فرهنگی و استراتژیک دارای جایگاه کاملا حائز اهمیتی در طول تاریخ و خصوصا در تاریخ معاصر منطقه خاورمیانه هستند. وجود هویت برجسته و تاثیرگذار اسلامی - شیعی، برخورداری از سهم بزرگی از ذخائر و نیز تولید نفت جهانی، قرارگیری در یکی از نقاط استراتژیک جهان، نمایندگی تمدنهای بزرگ باستانی، تاریخ پرتلاطم معاصر، دخالت بازیگران بینالمللی و فرامنطقهای، دارا بودن قومیتها و ادیان مختلف، برخورداری از پیشینه عشایری - قبیله ای و دلایلی همچون آن از مهمترین عواملی است که این دو کشور را همواره در راس منازعات منطقهای - جهانی، پژوهشهای دانشمندان علوم انسانی، در صدر اخبار عالم و گاه حتی ستیز مستقیم با یکدیگر قرار داده است. علاوه بر نیاز به تحقیق درباره این دو کشور با رویکرد دو جانبه، روابط فرهنگی این دو کشور نیز میتواند محل تحقیق پژوهشگران علوم اجتماعی قرار گیرد. اهمیت این تحقیق آنگاه بیشتر درک میشود که بدانیم ایران در دهههای اخیر تجربه چند موج از سوی همسایگان خود را احساس کرده است.
این مهاجرتها گاه به داخل کشور و از سوی همسایگان و گاه به مرزهای بسیار دوری از کشور صورت گرفته است. مهاجرت افغانها به ایران در سالهای پس از انقلاب، و مهاجرت شماری از ایرانیان، عراقیان و عراقیان ایرانی تبار به داخل کشور از مهمترین وقایع مهاجرتی در ایران معاصر بوده است. درباره مهاجرت از کشور عراق به ایران در سالهای اخیر، ما اصولا شاهد سه موج عمده مهاجرت بودهایم. موج اول در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۵۰و اندکی پیش از آن به صورت محدود صورت گرفته است. موج دوم در سالهای آغازین انقلاب روی داده و موج آخر پس از پایان جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۰ به وقوع پیوسته است.
در موجهای اول و دوم مهاجرتی به ایران، عراقیان ایرانی تبار و ایرانیان مهاجر در عراق به ایران وارد شدند. اما اکثریت افراد مهاجر به ایران در موج سوم مهاجرتی را عراقیان اصیل تشکیل میدادند. همان گونه که در موج مهاجرتی اول و دوم، جمعیت مهاجر به صورت اجباری تن به مهاجرت دادند (اخراج) و در موج سوم اضطرار و وحشت از قتل عام توسط حزب بعث پس از معارضه آشکار با دولت سبب مهاجرت و پناه آوری عراقیان به ایران گردید.
از سوی دیگر، ترکیب جمعیتی در موج اول و دوم، بیشتر شامل بازرگانان، طبقه متوسط شهری و عالمان دینی بود؛ حال آنکه مهاجران موج سوم را به طور عمده روستانشینان جنوب عراق تشکیل میدادند. اگرچه تحقیق درباره این سه موج عمده مهاجرتی منوط به انتشار اسناد طبقه بندی شده حزب بعث است، (امری که به نظر میرسد تا سالها شاهد آن نخواهیم بود) اما برخی از محققان دست به تحقیق درباره ابعاد سیاسی این امر با استناد به اسناد امنیتی ایرانی زدهاند. یکی از این آثار کتابی است به نام «اخراج ایرانیان از عراق» که توسط آقای علی احمدی به رشته تحریر درآمده است.
مولف در فصل اول این کتاب درباره پیشینه و علل اختلافات ایران و عراق از صفویه تا پهلوی به بحث و بررسی میپردازد.وی در ابتدا درباره جغرافیای سیاسی عراق و ایران و اختلافات این دو کشور در دوران صفویه به بحث مینشیند. (عراق کنونی در آن زمان جزء عثمانی بود) مولف منشا و پیشینه اختلافات عراق و ایران را در دوران صفویه میبیند و به تفصیل درباره اختلافات شاهان صفوی و سلاطین عثمانی بحث میکند. وی در این دوره، به جنگهای ۲۰ ساله عثمانیها با سلاطین صفویه و قرارداد آماسیه (۲۹ مه ۱۵۵۵) اشاره میکند.
این قرارداد به جنگهای بیست ساله صفویه و عثمانی پایان داد و نخستین پیمان صلحی بود که بین دولت ایران و عثمانی برقرار شد. جنگهای ۱۳ ساله و قرارداد ذهاب (۱۷ مه ۱۶۳۹/۱۴ محرم ۱۰۴۹) از وقایع اواخر دولت صفویه نسبت به عثمانی است که در ادامه این کتاب مورد بحث واقع شده است.
از آن پس درباره روابط ایران و عثمانی در دوره افشاریه و زندیه بحث میشود. در این دوره نیز شاهد درگیریهای پراکنده میان قوای ایرانی و عثمانی هستیم. در دوره قاجاریه بدرفتاری عثمانی نسبت به زوار ایرانی، بدرفتاری نسبت به یکی از زنهای فتحعلی شاه در سفر مکه و پناهنده شدن کردهای مهاجم مرزی ایران به منطقه ارزوم، مهمترین محورهای تشدید اختلاف دولت ایران با عثمانی بوده است. در دوره قاجاریه، مولف محترم بیش از همه به طرح و بررسی قرارداد اول ارزروم (۲۸ ژوئیه ۱۸۲۳) و قرارداد دوم ارزروم (۲۱ مه ۱۸۴۷) نیز پروتکلهای ۱۹۱۱ و ۱۹۱۳ میان دو دولت ایران و عثمانی اشاره دارد.
مساله عراق در حکومت پهلوی اول و عراق در دوره پهلوی دوم بخشهای دیگر فصل اول این کتاب است. در دوره پهلوی اول شاهد ظهور عراق نوین و قیمومیت انگلیس بر آن کشور هستیم. اولین سفارتخانه ایران در عراق در تیرماه ۱۳۰۸ در همین دوره گشایش مییابد. در این دوره، ایران تلاش کرد تا نشان دهد پروتکل ۱۹۱۳ و اقدامات کمیسیون تعیین مرز ۱۹۱۴ بدون رضایت ایران و با اعمال فشار و تهدید، به ایران تحمیل شده است. درباره دوره پهلوی دوم، این کتاب بیش از همه به لغو رسمی قرارداد ۱۹۳۷ و روابط ایران و عراق پس از لغو قرار داد ۱۹۳۷ نیز شکایت عراق به شورای امنیت درباره جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس اشاره دارد.
در همین دوره، خودداری دولت عراق از اجرای بسیاری از بندهای عهدنامه ۱۹۱۳ و جلسات تحدید حدود ۱۹۱۴ زمینه ساز تشدید اختلافات این دو کشور شد. از سوی دیگر با روی کار آمدن عبدالکریم قاسم روابط این دو کشور تیرهتر شد و ایران نیز با این استدلال که دولت عراق از دهها سال قبل با تخلف از مواد مهم قرارداد ۱۹۳۷ آن را دههها سال پیش لغو کرده است، قرارداد را از طرف خود باطل اعلام کرد.
در اینجاست که دولت عراق ظاهرا برای اولین بار ایرانیان مقیم عراق را «ستون پنجم ایران» معرفی میکند. در این زمان دولت عراق «خود پیش قدم شد و هزاران ایرانی را که سالها مقیم عراق بودند از خاک کشور اخراج کرد و اموال بسیاری از آنان را ضبط کرد» (ص ۴۹) بنابر اشاره این کتاب، فرآیند ایرانی ستیزی دولت عراق پس از شکست شکایت دولت عراق از ایران به سازمان ملل مبنی بر اشغال جزایر سه گانه توسط ایران، افزایش یافت.
منبع: irdiplomacy.ir
ارسال نظر