نگاهی به رونق نمایش‌نامه‌خوانی در ایران

مهدی جلیلی

با ورود داستان‌های کوتاه به عرصه ادبیات، بسیاری از جامعه شناسان و ادیبان بر این باور شدند که به‌واسطه زندگی پر شتاب انسان معاصر دیگر عصر رمان‌های حجیم و داستان‌های بلند گذشته است، باوری که با فاصله‌ای کوتاه به حقیقت پیوست و رمان‌های بلند و چندین جلدی جای خود را به داستان‌های کوتاه دادند؛ چرا که اینها هم کوچک بودند و هم زیبا و دارای ریتمی تند و بی‌تکلف و از این جهات با زندگی انسان معاصر که همیشه وقت کم می‌آورد سازگارتر بودند. بسیاری با تاکید بر همین دلایل چنین نسبتی را میان «نمایش‌نامه‌خوانی» و اجرای صحنه‌ای تئاتر در نظر می‌گیرند، و با استناد به مشکلات روزافزون اجرای تئاتر پیش‌بینی می‌کنند که در آینده‌ای نه چندان دور این هنر گران و پرهزینه جای خود را به نمایش‌نامه‌خوانی و اجراهای ساده‌تر در کافه‌ها، سالن‌ها و دانشکده‌هایی بدهد که امکان ساده این اجراها را برخوردار هستند؛ چرا که تئاتر رفته‌رفته در ایران بیش از پیش تبدیل به هنری اشرافی می‌شود، هنری که در دست گروهی خاص از نخبگان قرار دارد و برای گروه خاصی از مردم اجرا می‌شود آن هم با مخاطبی کم‌تعداد و حتی در این راه نیز با مشکلات فراوان اعم از مشکلات مالی، دشواری‌های کسب مجوز اجرا و طولانی بودن فرایند تمرین همراه است. مشکلاتی که بیش از گذشته راه را برای بروز و شکوفایی گونه‌های ساده‌تر و دم‌دست‌تر مانند نمایش‌نامه‌خوانی باز می‌کند.

نمایش‌نامه‌خوانی چیست؟

هنری ارزان و دم دستی برای القای معنا و پیام به مخاطبی کم‌حوصله و کم‌وقت، آسان و بی‌حرکت، جدا از دغدغه‌های معمول اجراهای صحنه‌ای و بی تکلف تا آنجا که می‌شود محملی برای گفت‌وگو نیز باشد، جایی که آغاز گونه‌ای جدید در ارتباط رو درو و کلامی مخاطب و هنرمند را پدید بیاورد.

برای تعریف نمایش‌نامه‌خوانی باید به سوال مهم‌تری پاسخ داد و آن هم اینکه هدف از نمایش‌نامه خوانی چیست؟ چرا که بسته به این جواب می‌توان تعاریف و ماهیت‌های متفاوتی را برای نمایش‌نامه‌خوانی قائل شد، چرا که اگر هدف از خوانش یک نمایش‌نامه صرفا انتقال کلیت یک داستان و القای محض یک رویداد عینی یا ذهنی به مخاطب باشد؛ دیگر نمی‌توان نام هنر بر آن نهاد، چرا که با تخلیه ظرافت‌های لحنی و بازی‌های کلامی از متن، آن متن عملا تبدیل به یک تک‌گویی بلند برای انتقال صرف یک سخن به مخاطب می‌شود که با پذیرش و القای کمتری نیز همراه خواهد بود. در مقابل اگر در نمایش‌نامه‌خوانی با استفاده از توانایی‌ها و شگردهای بازیگری دست به فضاسازی و تغییر لحن و آهنگ در اثر زده شود، می‌تواند علاوه بر ایجاد کشش و علاقه در مخاطب، به پیشبرد هدف انتقال معنا نیز کمک کند و مخاطب را در مواجهه با اثر به فعالیت و کنکاش ذهنی وادارد؛ در این صورت است که می‌شود نمایش‌نامه‌خوانی را هنری نوزاده در نظر گرفت که بر اثر شرایط اجتماعی و کمبودها به وجود آمده تا بتواند با تطبیق و سازگاری با فضای حال حاضر جامعه ایران راه سهل‌تری را برای برقراری ارتباط با مخاطب خود برگزیند.

نمایش‌نامه‌خوانی بی‌تکلف و پررونق

بیراه نیست اگر خلاقیت را محصول شرایط خاص بدانیم و به همین سیاق رونق نمایش‌نامه خوانی و اجراهای بکر و تازه آن را حاصل سختی برقراری ارتباط با مخاطبان در اجرای صحنه‌ای بدانیم، مشکلی که با مزید بر علت شدن مشکلاتی دیگر مانند مشکلات مالی و تهیه سالن و فروش بلیت و... شرایطی بغرنج و حاد را برای تئاتر ایران بوجود آورده است. برای نمایش‌نامه خوانی چند تا صندلی و یک اتاق و چند روزی تمرین کافی است، شرایطی که هیچ وقت برای ساده‌ترین اجراهای صحنه‌ای نیز متصور نیست، این روزها رونق بیش از پیش نمایش‌نامه‌خوانی و برگزاری جشنواره‌های متعدد آن در مراکز مختلف گواه این مدعاست که این ژانر جدید در ساحت نمایش روز به‌روز در حال جدی‌تر شدن است به گونه‌ای که بعید نیست در آینده ای نه چندان دور سالن‌های بزرگ و کوچک نمایش جای خود را به اتاق‌های نمایش‌نامه خوانی بدهند به کافه‌ها یا کلاس‌های کوچک دانشکده‌ها؛ چرا که شرایط انسان عصر ما ثابت کرده است که: کوچک زیباست.