شما هم روزنامهنگار باشید!
پس از فروریختن برجهای دوقلو، تصویری بیکیفیت و لرزان در ذهنها است، تصویری که نه با دوربینهای رسمی خبری، که با یک دوربین خانگی و یا شاید، یک دستگاه گوشی موبایل ضبط شده است.
لیلی اسلامی
پس از فروریختن برجهای دوقلو، تصویری بیکیفیت و لرزان در ذهنها است، تصویری که نه با دوربینهای رسمی خبری، که با یک دوربین خانگی و یا شاید، یک دستگاه گوشی موبایل ضبط شده است. این اولین و تنها موردی نیست که بزرگترین وقایع یا فجایع بیاطلاع قبلی به وقوع میپیوندد و در غیاب دوربینهای خبرنگاران، فرصت را به یکایک شهروندان میدهد تا آنچه را که رخ داده، ضبط کنند و به دیگران منتقل سازند. حتی اگر دوربینهای شهروندان همیشه حاضر، در ماجرایی غایب باشند، یا واقعهای ناتوان از تصویر شدن رخ دهد، اساماسها خیلی زود خبر را مثل بمب منفجر میکنند و وبلاگها هم به مدد آمدن یک دستگاه کامپیوتر و خطوط اینترنت این امکان را برای شاهدان عینی یا شنوندگان رویدادها ایجاد میکند که خبر را زودتر از توان خبرنگاران به دیگران منتقل نمایند. زمانی که یک سونامی در سال ۲۰۰۴ به جزایر تایلند برخورد کرد، ساعتها قبل از آنکه رسانههای متداول حتی فرصت حضور در صحنه را پیدا کنند، اولین افرادی که خبرهای مربوط به این فاجعه، اخبار کامل به همراه تصاویر ویدئویی را به جهانیان عرضه کردند، شاهدان عینی آن بودند و زمانی که گردباد کاترینا نیواورلئان را ویران کرد و خسارتها و خرابیهای بسیاری را در شهرهای جنوبی ایالاتمتحده به بار آورد، شبکههای خبری گزارشات کامل و مفصلی در مورد وضعیت آنجا تهیه کردند، ولی تا زمانی که ساکنین این شهرها تصاویر ویدئویی و تفاسیر خود را در اینترنت پخش نکردند، تاثیر واقعی این فاجعه به طور کامل درک نشد.
این تنها بخشی از فعالیتهای گستردهای است که این روزها در علوم ارتباطات، با نام «روزنامهنگاری شهروندی» خوانده میشود. دکتر یونس شکرخواه، روزنامهنگار و استاد علوم ارتباطات در این باره میگوید: «روزنامهنگاری شهروندی نوعی روزنامهنگاری جایگزین است و در گروه روزنامهنگاریهای نیمه متمرکز به شمار میرود.در واقع یکی از مهمترین خصلت این شیوه این است که یک جمع وسیع میتوانند برای جمع وسیع دیگر تولید محتوا کنند.»
شاید یک تعریف سازنده از این شیوه روزنامهنگاری، پذیرفته شدن یکایک شاهدان و مطلعان یک موضوع به عنوان افرادی باشد که توانایی روایت و انتقال آن را دارند. گستردگی مفهوم روزنامهنگار به اندازه یکایک شاهدان ماجراها است که این جمله را این روزها بر سر زبانها انداخته است: «همه روزنامهنگارند، مگر خلافش ثابت شود.»
آنچه موردنظر این شیوه روزنامهنگاری است، گوش دادن به صدای شهروندان روزنامهنگار و استفاده از توانایی آنها برای از بین بردن تکصدایی و ساماندهی برخی امور است. اینکه یک رویداد نه تنها با بیان رسمی شبکههای خبری که به زبان تکتک شاهدانش در رسانهها منعکس شود، بیشک به باورپذیری رویدادها و برجسته شدن جنبههای مختلف آن کمک خواهد کرد. جنبههایی از رویدادها که همیشه در تیررس خبرنگاران رسانهها نیستند و شاید به همین دلیل است که با وجود عکاسان حرفهای و دوربینهای چندمیلیونی که در دستانشان جای دارد، عکاس خبری را کسی معرفی میکنند که همیشه مقابل حوادث حضور دارد، حتی با یک دوربین دو مگاپیکسلی که در گوشی تلفناش جاسازی شده است.
گرچه پای روزنامهنگاری شهروندی از دهههای آخر قرن بیستم به جوامع باز شده بود، اما اوج روزنامهنگاری شهروندی زمانی بود که بلاگها و رسانههای مستقل شکل گرفتند و این فرصت فراهم شد تا راویان بتوانند صدای خود را فار غ از خودسانسوری یا دولت سانسوری رسانهها منعکس کنند و مسائل را آن طور که هست نه آن طور که رسانهها منعکس میکنند، ارائه دهند.
روزنامهنگاری شهروندی چه در ایران و چه در جهان با آمدن وبلاگها اوج گرفت، اما میتوان آغازش را روزنامهنگاری آتلیه در فرانسه دانست. عین زمانی که هنوز ماشین چاپ نیامده بود و مردم برای چاپ اخبار و مطالب از دستگاه استنسیل استفاده میکردند. با استفاده از دستگاه کوچک استنسیل (ماشین کپی) هرکس میتوانست مطالبش را چاپ و تکثیر کند و این همان روزنامهنگاری شهروندی بود.
ظهور وبلاگها و ایجاد توانایی برای به اشتراک گذاشتن ویدئوها در فضای مجازی که نمونه پرطرفدارش را این روزها پایگاه اینترنتی «یوتیوب»، خارج از ایران به نام خود زده است، ایجاد اتاقهای گفتوگوی اینترنتی و مهمتر از همه، همهگیر شدن رسانهای چون تلفنهمراه و آمدن گوشیهای دوربیندار همه دست به دست هم داد تا رسانهها انحصارشان در اعلام اخبار را از دست بدهند و زبان خشک، تلخ و رسمی خبر که در کمتر موردی میتوانست از جهتگیریهای رسانههای مختلف مصون بماند، جای خودش را به زبان واقعیت آن هم از نوع چندبعدیاش بدهد، چه تلخ باشد و چه شیرین.
به گفته شکرخواه: «عدم استمرار در فعالیت روزنامهنگاران شهروندی را میتوان از نقاط ضعفاش دانست.» برای مثل وبلاگنویسی که به دلیل آگاهیاش از یک رویداد، در یک پست وبلاگش نقش یک روزنامهنگار شهروندی را ایفا میکند، ممکن است دیگر به این شیوه اطلاعرسانی رغبتی نشان ندهد. او «اوه مای نیوز» را یکی از نمونه مستمر روزنامهنگاری شهروندی میداند. «اوه مای نیوز» که از اولین پایگاههای روزنامهنگاری شهروندی است، هنوز هم توانسته قدرت خود را در این حوزه حفظ کند. این پدیده نخستین بار در سال ۲۰۰۰و در کرهجنوبی ایجاد شد و با شعار «هر شهروند یک گزارشگر است» سایتی راهاندازی شد که از طریق آن هر شهروند میتوانست اخبار و اطلاعات خود را به روی سایت منتقل کند و در حقیقت به صورت «از مردم برای مردم» عمل میکرد و با موفقیت تجاری خوبی هم روبهرو شد.
با غلبه گروهی از شهروندان بر گزارشهای خبری، عکاسانی که با تلفنهای همراه خود عکس میگیرند، کسانی که پیامهای کوتاه میفرستند، کسانی که وبلاگ مینویسند و آنهایی که مدام در تارنمای اینترنت به جستوجو مشغولاند، میتوانند گزارشگران مردمی باشند که مفسرین خبر، آنها را یک تغییر جهانی در حرفه روزنامهنگاری توصیف کردهاند. «روزنامهنگاری شهروندی» که به «روزنامهنگاری مشارکتی» هم معروف است، عمل جمعآوری و پخش اخبار توسط افراد عادی، مانند افراد روزنامهخوان، است. بسیاری از این روزنامهنگارهای مردمی اکنون نقش فعالی را در پخش اخبار ایفا میکنند و تبدیل به شکل پذیرفته شدهای از روزنامهنگاری در ایالات متحده شدهاند.
به عقیده شکرخواه از دیگر نقاط ضعف این پدیده خصلت کپیپذیریاش است، اما قدرت و سرعتی که در این شیوه اطلاعرسانی هست، همچنان میتواند برتری آن را اثبات کند. او در خصوص تواناییهای روزنامهنگاری شهروندی میگوید:«از نقاط قوت این سبک روزنامهنگاری را میتوان آزادی بیشتر و تفاوت و گستردهتر بودنش نسبت به منابع رسمی دانست.» وقتی که قرار است دموکراسی نه تنها پای صندوقهای رای که در چاردیوار خانهمان هم به ظهور برسد، یک صدا برای بیان رویدادها دیگر قدرتی ندارد. دیگر کسی رسانههای رسمی را به جدیت سالهای قبل باور نمیکند و در دنیایی که سرعت حرف اول را میزند، کسی منتظر نمیماند که از رویدادی که نیمه شب رخ داده، هنگام اخبار بامدادی مطلع شود.
گرچه حضور این روزنامهنگاران بینام را میتوان در اغلب رسانههای جهان حس کرد، اما در روزنامههای ایران کمتر توجهی به این چشمهای همیشه بیدار میشود و به دلیل محدودیت سرعتی که برای خطوط اینترنت در نظر گرفته شده است، فضای مجازی هم چندان کمکی به روزنامهنگاری شهروندی در ایران نمیکند؛ گرچه با تمامی این دشواریها، هنوز هم گوشیهای تلفنهمراه، زودتر از هر رسانه دیداری و شنیداری دیگر، خبرها را منعکس میکنند و وبلاگها، تنها چند لحظه پس از وقوع ماجرایی، پر میشود از روایتها، عکسها و حتی تحلیلهای بسیار از آنچه رخ داده است.
شکرخواه معتقد است در روزنامهنگاری آنلاین ما، راه برای ورود این شیوه از اطلاعرسانی باز شده، اما در رسانههای چاپی، به دلیل محدودیتهای زمانی و بسیاری محدودیتهای دیگر، این جریان حضور چندانی ندارد. او میگوید: «روزنامهنگاری شهروندی به رسانههای چاپی ما نخواهد آمد مگر اینکه، این رسانهها در رویههای اجراییشان جایی برای ورود آن باز کنند و امکان ورود روزنامهنگاری شهروندی به گفتمان محتواییشان را فراهم کنند.»
درهرحال، روزنامهنگاری شهروندی، این روزها یکی از رقبای سرسخت و روزنامهنگاری حرفهای و سنتی است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، قدرتشان را به ما یادآوری میکند.
ارسال نظر