روزنامه‌نگاری در خدمت سیاست
علی آذرنوش
مرگ همیشه واژه تلخی است به خصوص اگر با خودش صاحبان فکر و اندیشه را ببرد. استاد علی‌اکبر دهخدا از آن دست صاحبان فکری است که مرگش هر کسی، حتی اگر فقط نامی از او شنیده باشد، متاثر می‌کند؛

مردی که به گفته خودش سی‌سال سر را از روی کاغذ فقط برای نماز و غذا بلند کرد تا بتواند لغتنامه‌ای عظیم و مزین به نامش را بنویسد. دهخدا اما با ما اهالی قلم هم قرابتی سببی دارد؛ چرا که این ستاره آسمان ادب، روزنامه‌نگاری قهار نیز بوده است. هفتم اسفند اما او را از ما گرفت کسی که داغ فراغش پس از سال‌ها هنوز از لابه‌لای اوراق روزشمار احساس می‌شود.
تولد و تحصیلات
علی‌اکبر دهخدا در حدود سال ۱۲۵۷ (۱۲۹۷ قمری) در تهران متولد شد. پدرش «خان‌باباخان» که از ملاکان متوسط قزوین بود، پیش از ولادت وی از قزوین به تهران آمد و در این شهر اقامت گزید. هنگامی‌که 10 سال بیش نداشت، پدرش وفات یافت و فردی به نام میرزا یوسف‌خان قیم او شد. دو سال بعد میرزا یوسف‌خان نیز درگذشت و اموال پدر دهخدا هم به فرزندان میرزا یوسف‌خان رسید. دهخدا زیر نظر توجهات مادر خود به تحصیل ادامه داد.
زبان عربی و علوم دینی را نزد «شیخ غلامحسین بروجردی» آموخت. بعدها به مدرسه علوم سیاسی رفت و زبان فرانسه را در این مدرسه آموخت. معلم ادبیات فارسی آن مدرسه محمدحسین فروغی موسس روزنامه‌تربیت و پدر ذکاءالملک فروغی بود، آن مرحوم گاه تدریس ادبیات کلاس را به عهده دهخدا می‌‌گذاشت. چون منزل دهخدا در جوار منزل مرحوم آیت‌‌ا... حاج شیخ‌هادی نجم‌آبادی بود، وی از این حسن جوار استفاده کامل می‌‌برد و با وجود صغر سن مانند اشخاص سالخورده از محضر آن بزرگوار بهره‌مند می‌‌شد.
پس از پایان تحصیل به خدمت وزارت امور خارجه در آمد. در سال ۱۲۸۱ با «معاون‌الدوله غفاری» که به وزیر مختاری ایران در کشورهای بالکان منصوب شد، بود به اروپا رفت و حدود دو سال و نیم در اروپا و بیشتر در وین اقامت داشت.
دوران روزنامه‌نگاری سیاسی
بازگشت دهخدا به ایران مقارن با آ‎غاز مشروطیت بود. وقتی دهخدا از سفر بالکان بازگشت، انقلاب مشروطه کم و بیش آغاز شده بود. او که همیشه به فکر پیشرفت و‌ترقی مملکت خود بود، انقلاب مشروطه را راه مناسبی برای رسیدن به این هدف می‌‌دید. او در آغاز ورود به ایران، از طرف امین‌الضرب مهدوی به عنوان معاون و مترجم موسیو دوبروک، مهندس بلژیکی اداره شوسه خراسان استخدام شد. از همین زمان دیگران از نامه‌های اداری و نحوه کار دهخدا استعدادهای او به خصوص استعدادش در نویسندگی را شناخته بودند. شش سال بعد، وقتی مشروطه در کشور اعلام شده بود و مشروطه خواهان در حال تلاش برای بیدار کردن مردم از خواب غفلت بودند دهخدا از طرف میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسم‌خان تبریزی به عنوان نویسنده‌ای در روزنامه صوراسرافیل، به تهران دعوت شد. ورود دهخدا به روزنامه صوراسرافیل در واقع آغاز فعالیت‌های سیاسی دهخدا بود. روزنامه صوراسرافیل که در حقیقت یک هفته‌نامه بود و به طور هفتگی منتشر می‌‌شد، نه ماه پس از اعلام مشروطیت در روز پنج‌شنبه هفدهم ربیع‌الاول سال ۱۳۲۵ قمری در محل کتابخانه‌تربیت واقع در خیابان ناصری تهران آغاز به انتشار کرد. تنها شش شماره از این روزنامه در آنجا منتشر شد و پس از آن محل انتشار آن به جای دیگری انتقال یافت. صوراسرافیل یکی از اساسی‌ترین سلاح‌های مشروطه‌خواهان بود که تیراژ هر شماره آن در حدود 24هزار نسخه بود. این روزنامه به طرز ماهرانه‌ای و برای اولین بار در ایران توانسته بود طنز و اخبار و مقالات سیاسی و نیازهای مردم آن زمان را به طور دلپذیر و مردم‌پسندی در قالب یک روزنامه چاپ کند. شاید این اولین روزنامه ایرانی بود که مردم کوچه و بازار نیز آن را می‌‌خواندند. آن زمان مردم تهران به غیر از شاهنامه‌خوانی و افسانه‌گویی و کارهایی از این قبیل سرگرمی دیگری به نام روزنامه خواندن نیز داشتند. مردم دسته‌دسته می‌‌نشستند و با شور و شوق از کودکان روزنامه‌فروش روزنامه‌ای را می‌‌خریدند که هم مایه تفریح‌شان بود و هم نیازها و مشکلا‌ت‌شان را مطرح می‌‌کرد. از میان مطالب این روزنامه آنچه بیش از همه طرفدار داشت و باعث شهرت روزنامه شده بود ستونی بود به نام «چرند و پرند» که با امضای «دخو» به چاپ می‌‌رسید و نویسنده آن دهخدا بود. نمونه‌ای از طنز این بزرگمرد سیاست و فرهنگ ایران را می‌خوانیم:
«گفت: نخور! عسل و خربزه با هم نمی‌سازند و خورد. یک ساعت دیگر، طرف را دید مثل مار به خودش می‌پیچید. گفت: نخور! این دو با هم نمی‌سازند. گفت: حالا که این دو با هم ساخته‌اند که من را از میان بردارند.»
نوشته‌های دهخدا در ستون چرند و پرند از دو نظر قابل توجه هستند. اولا سبک نوشتار دهخدا، در این مقالات که می‌‌توان آنها را به نوعی سبکی جدید در نگارش فارسی دانست، بنا به تایید بسیاری از مورخان سبک نگارش او در چرند و پرند سبکی کاملا نو بود و بسیاری از نوشته‌های امروزی برگرفته از آن سبک هستند. همچنین استدلال‌ها و طعنه‌های سیاسی دهخدا در دفاع از مشروطه در نوع خود بی‌نظیر بودند و تاثیر زیادی در طرفداری مردم از حکومت مشروطه داشتند. صوراسرافیل در طول مدت انتشار پنج بار متوقف شد. وقفه اول و دوم آن هر دو به خاطر مقالات تند و تیز روزنامه بودند و در هر دو بار روزنامه برای مدتی منتشر نشد. پس از مدتی روزنامه دوباره توقیف شد و محل چاپ روزنامه نیز مورد غارت و حمله قرار گرفت. در بار چهارم وقفه در انتشار طولانی شد و دلیل آن بیماری دهخدا ذکر می‌‌شد. آخرین توقف در کار چاپ روزنامه سه روز قبل از به توپ بستن مجلس شورای ملی بود. پس از حاکم شدن فضای رعب و وحشت در جامعه، دهخدا و تقی‌زاده و سیدجمال‌الدین واعظ و تعدادی دیگر در خانه‌ای نزدیک مجلس شورای ملی پنهان شدند و سپس به مدت 25 روز به عنوان پناهنده سیاسی در سفارت انگلیس به سر بردند تا اینکه بالاخره محمدعلی شاه با هر تدبیری که بود آنها را از آنجا بیرونشان آورد و راهی تبعیدشان کرد.
در سوئیس سه شماره از «صوراسرافیل» را منتشر کرد. . هر نسخه آن به گوشه‌ای از دنیا می‌رفت و مرکز نشر صوراسرافیل، به مرکز مراجعات ایرانیان مشروطه طلب تبدیل شده بود.
آن گاه دوباره به استانبول رفت و در سال ۱۳۲۷ (قمری) روزنامه‌ای به نام «سروش» را به زبان فارسی انتشار داد. پس از فتح تهران به دست مجاهدین و خلع محمد علی شاه، دهخدا از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.
دهخدا در دوران جنگ جهانی اول در چهارمحال و بختیاری گوشه‌نشین بود. پس از جنگ به تهران بازگشت و در دوره رضاشاه از کارهای سیاسی کناره گرفت و به کارهای علمی و ادبی و فرهنگی مشغول شد. مدتی ریاست دفتر (کابینه) وزارت معارف، ریاست تفتیش وزارت عدلیه، ریاست مدرسه علوم سیاسی و سپس ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی تهران به او محول شد. چند روز قبل از شهریور ۱۳۲۰ و خلع رضاشاه، معزول شد و پس از آن بیشتر به مطالعه و تحقیق و نگارش پرداخت. دهخدا گاه برای تفنن شعر نیز می‌‌سرود؛ اما شاعری حرفه اصلی او نبود. این منظومه‌های معدود را دکتر محمد معین در کتابی گردآوری کرده‌است. او اشعار دهخدا را به سه دسته تقسیم می‌‌کند که عبارت است از: نخست اشعاری که به سبک متقدمان سروده است و بعضی از این نوع دارای جذابیت و استحکامی است که تشخیص آنها از گفته‌های شعرای قدیم دشوار می‌‌کند. دوم: اشعاری است که در آنها تجدد ادبی به کار رفته است. بسیاری از ادیبان معاصر مسمط «یادآر ز شمع مرده یاد آر» دهخدا را نخستین نمونه شعرنو به شمار می‌‌آورند.
آثار دهخدا
استاد علی‌اکبر دهخدا از خبره‌ترین و فعال‌ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی را در این دوران انجام داده است. لغت‌نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنها است و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب‌المثل‌ها و احادیث و حکمت‌ها در زبان فارسی است، خود به تنهایی نشان‌دهنده دانش و شخصیت علمی مرحوم استاد دهخدا هستند.
«لغت‌نامه» دهخدا یکی از آثار ارزنده او است که حاصل بیش از چهل سال زحمات شبانه‌روزی او است. این کتاب در 26‌هزار و 475 صفحه سه ستونی به قطع رحلی با تعداد 6‌هزار دوره، امروز در دسترس فارسی‌زبانان است.
حدود نیمی‌ از کتاب لغت است با معنی و شاهد و نیم دیگر آن اعلام تاریخی و جغرافیایی است. این اثر بزرگ حاوی کلیه لغات فرهنگ‌های خطی و چاپی فارسی و عربی است و در نقل آنها بسیاری از غلط‌های گذشتگان تصحیح شده است و بسیاری از لغات‌ترکی، مغولی، هندی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، روسی، ... متداول در زبان فارسی نیز در این فرهنگ آمده است. برای صحیح خوانده شدن لغات در جلوی هر کلمه حروف حرکت‌دار به کار رفته است. علاوه بر این مزایا، یک دوره مفصل دستور زبان فارسی نیز در لغتنامه آمده است. خود وی در یکی از یادداشت‌های پراکنده‌اش برای لغت‌نامه می‌‌نویسد: «همه لغات فارسی‌زبانان تا کنون احیا و در جایی جمع‌آوری نشده، مقداری از لغات مستعمل در لغت‌نامه‌ها در کتب خصوصا در شعر، گرد آمده است که ما آنها را در اینجا نقل کرده‌ایم. ولی از سوی دیگر هزاران لغت فارسی و غیرفارسی در تداول به کار می‌‌رود که تا کنون کسی آنها را گرد نیاورده و اگر گرد آورده به چاپ نرسانیده است. ما بسیاری از این لغات را به تدریج از حافظه نقل و سپس آنها را الفبایی کرده‌ایم. ولی باید دانست که برای به خاطر آوردن چند ده هزار کلمه و الفبایی کردن آن عمر هفت کرکس می‌‌باید... و این کار بی هیچ فصل و قطعی، بیرون از بیماری صعب چند روزه و دو روز رحلت مادرم رحمت‌ا...‌علیها که این شغل تعطیل شد و دقایقی چند که برای ضروریات حیات در روز، و می‌‌توانم گفت که بسیار شبها نیز، در خواب و در میان نوم و یقظه در این کار بودم. چه بارها که در شب از بستر بر می‌‌خاستم و پلیته می‌‌کردم و چیز می‌‌نوشتم.» دهخدا در سال ۱۳۲۴ هجری شمسی میلیونها فیشی را که در تهیه ی لغت‌نامه فراهم کرده بود، توسط مجلس شورای ملی به ملت ایران هدیه کردومجلس نیز قانونی را تصویب کرد که این میراث عظیم چاپ شود و موسسه‌ای نیز به نام لغت‌نامه دهخدا برای مدیریت کار چاپ لغت‌نامه و ادامه راه دهخدا تاسیس شود.
چاپ لغت‌نامه نخست در سال ۱۳۱۹ در چاپخانه بانک ملی آغاز و یک جلد آن در ۴۸۶ صفحه به چاپ رسید و مدتی متوقف شد، سپس مجلس شورای ملی عهده‌دار چاپ لغت‌نامه بود و چون لغت‌نامه به دانشگاه تهران منتقل شد، چاپخانه دانشگاه به تنهایی عهده‌دار چاپ شد که هم‌اکنون هم ادامه دارد.
محل فعلی لغت‌نامه در شمیران جنب باغ فردوس مستقر است و این موسسه توانسته لغت‌نامه دهخدا را در ۲۲۲ جزوه شامل حدود ۲۷‌هزار صفحه چاپ و در اختیار علاقه‌مندان و محققان ایران و پژوهشگران جهان قرار دهد.
از دیگر نوشته‌های علامه دهخدا می‌توان به امثال و حکم، ‌ترجمه عظمت و انحطاط رومیان، ‌ترجمه روح‌القوانین، فرهنگ فرانسه به زبان فارسی، ابوریحان بیرونی، تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو، دیوان سید حسن غزنوی، تصحیح دیوان حافظ، تصحیح دیوان منوچهری، تصحیح دیوان فرخی، تصحیح دیوان مسعود سعد، تصحیح دیوان سوزنی، تصحیح لغت فرس اسدی، تصحیح صحاح الفرس، تصحیح دیوان ابن یمین، تصحیح یوسف و زلیخا، مجموعه مقالات، پندها و کلمات قصار، دیوان دهخدا اشاره کرد.
دهخدا و نهضت ملی شدن نفت
دهخدا علاوه بر این که دانشمندی ادیب بود، یک مبارز سیاسی نیز تلقی می‌شد. وی در جریان نهضت ملی نفت پشتیبان جدی دکتر مصدق بود و توانست در این راه گام‌های ارزنده‌ای بردارد.
پیام دهخدا در آستانه کودتا
پیام دهخدا در روز سه‏شنبه 9 تیر ماه 1332 و مصاحبه در 23 تیر ماه همان سال در «باختر امروز» که به‌سردبیری دکتر حسین فاطمی منتشر می‌شد، درج شده بود؛ یعنی درست 35 روز پیش از وقوع کودتا علیه دولت ملی دکتر مصدق. دهخدا در آن مقاله و در آن روزهای سرنوشت‌ساز، نهضت ملی را تداوم جنبش مشروطه‏خواهی می‏نامد و هموطنانش را چنین مخاطب قرار می‏دهد:
«در این موقع که وطن عزیز ما لحظات بحرانی عظیمی را طی می‏کند وظیفه هر فرد است که آنچه را به خیر و صلاح مملکت می‏داند، بیان کند و هموطنان خود را به‌جریانات روز و سیاست‏های مخرب اجانب متوجه سازد. و به همین علت نگارنده این سطور که عمری از نزدیک ناظر جریان‌های وقت بوده و همیشه هدفی در دوره زندگانی خود جز استقلال و آزادی مملکت و‌ترقی و تعالی ملت نداشته چنین احساس کرد که در این موقع خطیر باید از اظهارنظر خودداری نکند، مبادا در آینده پیش وجدان خود شرمسار شود.
هموطنان عزیز باید بخاطر بیاورند که نهضت مشروطه‏خواهی ایران اساسا نهضت ضداستعماری بود و هدفی جز استقلال مملکت نداشت. شاهد این دعوی مقالات سیدجمال‏الدین مرحوم در عروه‌الوثقی و روزنامه قانون و ثریا و پرورش و حبل‌المتین کلکته و کتاب ابراهیم‏بیک و امثال آن است. توضیح آنکه مردم وطن‏پرست مملکت چون می‏دیدند اجانب دارند بر تمام شؤون مملکت مسلط می‏شوند و با تحصیل امتیازات دایم خُرده خُرده استقلال اقتصادی و سیاسی ما را از میان می‏برند و برای وصول به ‌مقاصد سوء خود با کمال سهولت بر یک تن از مردم ایران که شاه نامیده می‏شود، به علت ضعف نفس او یا به وسیله تهدید یا تطمیع او مسلط می‏شده‏اند درصدد برآمدند که وضع را تغییر دهند و در مقابل اجانب مردم را بیدار و مجهز کنند و به عبارت دیگر رژیم مشروطه را در ایران مستقر نمایند...
بنابراین چنانکه ملاحظه می‏شود اساس نهضت مشروطیت ایران اولا همان نهضت استقلال‏طلبی و ضداستعماری و برای جلوگیری از دادن امتیازات متوالی به‌روسیه تزاری و انگلستان بوده و موضوعات دیگر هر اندازه هم مهم باشد در درجه دوم از اهمیت قرار گرفته و از لوازم مشروطیت بوده است. این یادآوری از آن جهت است که هموطنان عزیز بدانند نهضت ملی امروز ایران در اساس با نهضت مشروطیت یکسان است و امروز هم ملت ایران هیچ امری را ولو بسیار مهم باشد با استقلال اقتصادی و سیاسی مملکت و قطع ایادی بیگانگان برابر نمی‏کند و همه چیز را در صورت لزوم فدای این هدف عالی خواهد کرد و غیر از آن هم نباید باشد؛ زیرا تا سلطه اجانب از مملکت قطع نشود و ملت ایران روی پای خود نایستد هیچ یک از مفاهیم آزادی و دموکراسی و‌ ترقی و تعالی مملکت و حتی دیانت و اخلاق و سایر آرزوهای ملی تحقق‏پذیر نیست...
امروز تکلیف عموم ملت ایران از وضیع و شریف، کوچک و بزرگ این است که با جان و دل به‌دولت ملی و نهضت ملی کمک کنند و از بذل جان و مال در راه توفیق نهضت خودداری نکنند.»
مرگ علامه
علامه دهخدا در ساعت شش وسه ربع بعد از ظهر روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ شمسی در سن ۷۷ سالگی پس از عمری خدمت به سیاست و فرهنگ و علم و ادب ایران در خانه‌ مسکونی خویش واقع در خیابان ایرانشهر (جلال بایار) تهران به رحمت ایزدی پیوست. جنازه آ ن مرحوم در بامداد روز چهارشنبه به شهر ری مشایعت و در ابن‌بابویه در مقبره خانوادگی مدفون شد.


علامه دهخدا برسر بالین دکتر مصدق