از «عکاسخانه مبارکه» تـا فتـوژورنالیسـم ایـرانی

رهام وزیری

عکاسی را شاید بتوان تنها هنری دانست که ایرانیان توانسته‌اند در آن همپای غربی‌ها به جلو حرکت کنند. عکاسی به نسبت دیگر هنرهای جدید خیلی زود به ایران آمد. به گواهی اسناد به جای مانده از عهد قاجار، عکاسی تنها ۳سال پس از ابداع آن در جهان وارد ایران شد. در مورد اینکه اولین عکاس ایرانی چه کسی است میان مورخان عکاسی اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. گروهی ملک‌قاسم میرزا، شاهزاده قجری را نخستین عکاس ایرانی می‌دانند. اما اکثر متون ناصر‌الدین شاه قاجار را اولین عکاس ایرانی به حساب می‌آورند. آنچه مسلم است اینکه نخستین دوربین عکاسی که توسط یک ایرانی وارد ایران شد، در کوله‌بار شاه‌قاجار و در حالی که از سفر فرانسه بازمی‌گشت قرار داشت. در یادداشت‌های برجای مانده از ناصر‌الدین شاه نیز اشاراتی به عکاسی شده است. آن گونه که از این متون برمی‌آید شاه چند دوربین داشته و بیشتر از دوربین‌های سه‌پایه‌ای بزرگ استفاده می‌کرده است.

علاقه شاه قاجار به عکاسی تا بدان پایه پیش رفت که او خیلی زود دستور آموزش عکاسی را در مدرسه دارالفنون صادر کرد و آموزش عکاسان در این مدرسه آغاز شد. ناصرالدین شاه خود نیز به پیش‌خدمت‌هایش عکاسی را آموزش می‌داد و فردی به نام رضا که درباریان او را آقارضا صدا می‌کردند به عنوان اولین عکاس‌باشی دربار قجری منصوب شد. آقارضا ابتدا عکاسی را از ناصرالدین شاه فراگرفت و سپس آموزش‌های خود را در دارالفنون تکمیل کرد. دلبستگی‌ شاه قاجار به این پدیده نو و سرگرم‌کننده باعث شد تا تعداد زیادی از عکاسان اروپایی راهی ایران شوند. در ابتدا بسیاری از آنان فرماندهان و وابسته‌های نظامی یا معلمان موسیقی و موزیک نظام بودند که در کنار فعالیت خود عکاسی را نیز انجام می‌دادند. این افراد به عنوان اولین استادان عکاسی در دارالفنون مشغول به کار شدند. بعدها معلمان عکاسی مجرب به این مدرسه راه پیدا کردند.

با یادگیری عکاسی از سوی شاهزادگان قجری و درباریان این هنر اندک‌اندک به دیگر شهرهای بزرگ ایران همچون شیراز، اصفهان، تبریز و رشت نیز منتقل شد. ناصرالدین شاه اندکی پس از راه‌اندازی عکاسی در ایران دستور احداث یک عکاسخانه را در بخشی از کاخ گلستان صادر کرد که به «عکاسخانه مبارکه همایونی»معرفی شد، در این عکاسخانه علاوه بر خود شاه عکاس‌باشی‌های دربار نیز از شاهزادگان، زنان حرم و دیگر درباریان عکاسی می‌کردند. ناصرالدین شاه به عکاسی از خودش علاقه وافری داشت و بسیاری سلف پورتره از وی بر جای مانده است. شاه قاجار دستور ساخت یک عکاسخانه برای عموم مردم را نیز در خیابان باب‌همایون فعلی صادر کرد. این عکاسخانه توسط یکی از شاگردان عباسعلی‌بیگ عکاس‌باشی، از عکاسان دربار قاجار اداره می‌شد و قیمت هر عکس بزرگ آن نیز ۴هزار دینار و قیمت هر عکس کوچک آن نیز ۳هزار دینار بود. با این وجود عکاسی همچنان صنعت و هنری در انحصار دربار و دولت بود و عامه مردم روی خوشی به آن نشان نمی‌دادند مگر عده‌ای از اعیان و اشراف.

انقلاب مشروطه نقطه عطف عکاسی در ایران به شمار می‌آید. در این زمان انحصار عکاسی در نزد دربار شکسته شد و دوربین به میان تحولات اجتماعی و سیاسی ایران آمد. اینکه دوران مشروطه سرآغاز عکاسی مستند سیاسی و اجتماعی ایران بود یا سرآغاز عکاسی خبری یا همان فتوژورنالیسم ایران اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. به نظر می‌رسد اعتقاد آنها که مشروطه را سرآغاز عکاسی مستند اجتماعی و سیاسی ایران می‌‌دانند به درستی نزدیک‌تر باشد. همزمان با انقلاب مشروطه روزنامه‌های ایران نیز شروع به استفاده از عکس در مطالب و اخبار خود کردند. نگاهی به عکس‌های برجای مانده از دوران مشروطه نشان‌ می‌دهد که این آثار کمتر ارزش خبری داشته و حوادث و رویدادها را به تصویر کشیده‌اند. بلکه اکثر آنها ثبت خاطرات یا پورتره‌های مختلف از قهرمانان و مبارزان دوران مشروطه است.

اگرچه عکاسی خیلی زود و تقریبا همگام با پیدایش جهانی آن وارد ایران شد، اما فتوژورنالیسم یا عکاسی خبری بسیار دیرتر از جهان در ایران رواج پیدا کرد. فتوژورنالیسم بر عکس دیگر رشته‌های عکاسی بستر مناسب‌تری برای ارائه می‌خواهد که یکی از آنها فضای ارائه در مطبوعات است. به دلیل امکانات محدود چاپ در سال‌های مشروطه، با وجود علاقه‌ ایرانی‌ها به عکاسی امکان چاپ و ارائه عکس با کیفیت بسیار محدود بود و هزینه روزنامه‌ها و نشریات را افزایش می‌داد. به همین دلیل تا سال‌ها عملا تقاضایی برای عکس خبری

وجود نداشت.

نخستین جرقه‌های عکاسی خبری در جریان اشغال ایران از سوی قوای متفقین در جریان جنگ جهانی دوم دیده می‌شود. عمده عکس‌های خبری این دوران از سوی عکاسان خارجی که در جریان جنگ از ایران نیز عبور کرده‌اند،‌ گرفته شده است. با فرار رضاپهلوی و بازشدن فضای سیاسی فضای مناسبی برای کارهای روزنامه‌ای پدید آمد.

پیشرفت تکنیک‌ها و ماشین‌های چاپ نیز دیگر فرصت استفاده از عکس را فراهم می‌کردند. این‌گونه شد که اولین دوره عکاسی خبری پس از شهریور ۱۳۲۰ پدید آمد. دورانی که تقریبا به مدت ۱۲سال ادامه پیدا کرد. سال‌های ۳۰ تا ۳۲ اوج این دوران است. تحولات ملی‌شدن صنعت نفت و پس از آن ناآرامی‌های کودتای ۲۸ مرداد فضای خوبی را برای عکاسان خبری ایران پدید آورد. در طی این دهه روزنامه‌ها و مجلات خارجی نیز تحت تاثیر موج تجددگرایی و بازگشت دانش‌آموختگان فرنگ بسیار به ایران می‌آمد و مدیران مطبوعات و عکاسان به راز و رمز استفاده از عکس و چگونگی کارکرد آن در قالب نشریات آگاه شدند.

روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۳۰ اولین گروه عکاسان خبری را در مطبوعات ایران تشکیل داد. روزنامه کیهان نیز چندی بعد چنین سرویسی را در مجموعه خود دایر کرد. در سال‌های دهه ۴۰ هجری شمسی رقابت بین عکاسان این دو روزنامه موجب برکات فراوانی برای عکاسی ایران شد و نقشی مهم در توسعه و پیشرفت فتوژورنالیسم ایران ایفا کرد.

با این وجود عکاسی خبری ایران همچنان از رویکرد علمی و آکادمیک محروم بود و اغلب عکاسان خبری حرفه خود را به صورت تجربی آموخته یا از ایده‌های روزنامه‌های خارجی پیروی می‌کردند.

با کودتای ۲۸ مرداد روزهای سخت عکاسی خبری ایران نیز آغاز شد. این عکاسی نوپا به دلیل اختناق حکومت پهلوی دوم به حاشیه رانده شده و مطبوعات قادر به استفاده از عکس‌های رویدادهای حساس نبودند.

در این شرایط عکاسان خبری بیشتر به سمت عکاسی از مراسم‌های رسمی دولت و دربار یا اخبار درجه دوم سوق داده شدند.

زلزله بویین‌زهرا یکی از نقاط عطف عکاسی خبری ایران در سال‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد است.

دهه ۵۰ را می‌توان زمانی دانست که عکاسی خبری ایران خود را شناخت و فرم ایرانی خود را پیدا کرد. افزایش تعداد مجلات، اگرچه اکثر مجلات زرد، سبب شد تا عکس کارکرد ویژه‌ای پیدا کرده و مدیران نشریات اهمیت عکس خبری را درک کنند، از این زمان مجلات و روزنامه‌های معتبر علاوه بر عکس‌های داخلی به طور گسترده از عکس‌های خبری خارجی نیز در صفحات خود استفاده کردند.

آنچه عکاسی خبری و نشریات ایران در خصوص استفاده از عکس خبری در دهه ۵۰ آموخته بودند، حاصل خود را در جریان انقلاب اسلامی نشان داد. روزها و سال‌های منجر به پیروزی انقلاب و بعد از آن را می‌توان نقطه عطف تمام دوران عکاسی خبری ایران به حساب آورد.

سیر تحولات گوناگون همچون تظاهرات‌ها، دادگاه‌ها، اعدام‌ها، درگیری‌های مردم با نیروهای حکومتی شاه و کشتارهای گسترده همگی سوژه‌هایی ناب برای عکاسان خبری بودند تا از این طریق فریاد آزادی‌خواهی ملت ایران را به گوش جهان برسانند. بسیاری از عکاسان خبری مشهور جهان در روزهای پیروزی انقلاب راهی ایران شدند تا این اتفاق را ثبت کنند.

آغاز جنگ ایران و عراق نقطه عطف دیگری در تاریخ عکاسی خبری ایران به حساب می‌آید. این دوره که با نام «عکاسی جنگ» شناخته می‌شود، عکاسان بزرگی را به جامعه عکاسی خبری ایران معرفی کرد. عنصر خطر که تاکنون از فضای عکاسی ایران دور بود با عکاسی جنگ خود را نشان داد. در جریان جنگ علاوه بر عکاسان تجربی و آکادمیک قدیمی ایران گروهی از جوانان تنها با تکیه بر قدرت جسارت خود دوربین بر شانه انداخته و راهی میدان جنگ شدند تا رشادت مبارزان ایرانی را در مقابله با دشمن ثبت کنند. متاسفانه تاکنون با وجود نمایشگاه‌های پراکنده و مناسبتی، هنوز عمق ارزش کاری که این عکاسان خبری انجام دادند به تصویر کشیده نشده است. عکاسی جنگ در ایران از نظر تعداد عکس‌های گرفته شده از خط مقدم جبهه در جهان کم‌نظیر است.

این خود نشان‌دهنده علاقه و جسارت عکاسان خبری ایران است. پس از پایان جنگ تحمیلی بار دیگر شاهد افول عکاسی خبری در ایران هستیم. افولی که تا سال‌های پس از ۷۶ ادامه پیدا کرد. در این سال‌ها موج تاسیس روزنامه‌ها ورود روزنامه‌‌نگاران مدرن فرصتی دوباره را برای عکاسی خبری ایران فراهم کرد. هرچند همچنان به نظر می‌رسد مطبوعات ایران آنگونه که باید و شاید به عکس خبری بها نداده و از تمام ظرفیت‌های عکس در ارائه مطالب استفاده نمی‌کنند.