گزارشی درباره پروژه بهسازی میدان آزادی
تو را آزاد میخواهم ای آزادی
اگر روزی جلویتان را بگیرند و از شما بپرسند که مهمترین خاطره شما از میدان آزادی چیست و سوالکننده هیچ وجه سیاسی نداشته باشد و نخواهد شما را وادار به گفتن جوابهای رایج بکند، پاسخ شما چیست؟
اگر روزی جلویتان را بگیرند و از شما بپرسند که مهمترین خاطره شما از میدان آزادی چیست و سوالکننده هیچ وجه سیاسی نداشته باشد و نخواهد شما را وادار به گفتن جوابهای رایج بکند، پاسخ شما چیست؟
عکس: دنیای اقتصاد، حمید جانیپور
به عنوان یک شهرستانی مهاجر که یک دهه از حضورم در پایتخت میگذرد، میدان آزادی همیشه برای من محلی برای رفتن به نقاط مختلف شهر بوده؛ حالا از صادقیه گرفته تا سرآسیاب مهرآباد یا کرج و اینجور جاها. راستی یادم آمد یکبار هم که با یکی از شهرستانیهای تهران ندیده قرار داشتم تنها جایی که برای محل قرار توانستم بیابم همین جا زیر برج آزادی بود.
نمیدانم چه مدتی است که میدان آزادی را ندیدهاید و اصلا نمی دانم که آیا ممکن است هر روز از کنار آن رد شوید و نفهمیده باشید در محوطه میدان باز هم کارگران مشغول کارند. این طور که در خبرها آمده با فرار رسیدن سالگرد انقلاب اسلامی، گویا قرار است میدان آزادی هم شکل تازه و نویی به خود بگیرد و با گذشتهاش متفاوت شود. سری به اینترنت میزنم تا ببینم میشود گزارش را با رونویسی از خبرگزاریها به نحوی جمع و جور کرد یا نه (کاری که تازگیها در بین دوستانم حسابی باب شده و کمکم دارد مطبوعات حرفه ای را زیر سوال میبرد).
روی شبکه اینترنت بیش از همه سایتهای وابسته به شهرداری هستند که از پروژه بهسازی و ساماندهی میدان آزادی گفتهاند. سایتهایی مثل سایت شهرداری تهران و روزنامه همشهری که به طور مستقیم از طرف شهرداری حمایت میشوند و سایت روزنامهای مثل تهران امروز که البته گرایشهای مثبتی به شهرداری تهران دارد.
پس اطلاعات اولیهام را به روش کپی از همین سایتها به دست آوردم. چیزهایی در حدود ارقام هزینه شده، متراژ کار و ... . به نظرم مرور آنها پس از گذشت ده روز از افتتاح فاز اول پروژه حداقل خوبیای که دارد این است که میتوان یک طرفه به قاضی نرفت و به رسمی که تازه برای مطبوعات در نظر گرفته شده انتقاد مخرب نکرد.
نقل قول اول از شهردار تهران است در لحظه افتتاح پروژه. دکتر قالیباف با اشاره به نورپردازی زیبا، آبنمای موزیکال و فضای سبز منحصر به فرد میدان آزادی گفت: «بعد از (گذشت) ۴۰ سال از احداث میدان آزادی که نماد وحدت و همدلی در کشور است، بسیاری از بخشهای میدان نیاز به بازسازی و مرمت داشت که شهرداری، فقط حدود ۱۸ماه وقت صرف مطالعات کارشناسی برای حفظ معماری برج در جهت بهسازی آن کرد.»
دکتر حجتا... ملا صالحی ، مدیرعامل سازمان زیباسازی که این روزها، روزهای خوشی برای سازمان متبوع وی هستند نیز در گفتوگوهای مکرری که با خبرگزاریها، روزنامهها و سایتهای مختلف داشته به کرات بر نکات زیر در پروژه بهسازی میدان آزادی تاکید کرده: «عایق کاری، اصلاح سیستم خاک، اصلاح فضای سبز وبه کارگیری چمن مقاوم در برابر پا خوردگی، اصلاح سیستم آبیاری فضای سبز و استفاده از سیستم هوشمند آبیاری، اصلاح سیستم روشنایی، نورپردازی برج با استفاده از جدیدترین تکنیکهای روز دنیا، اصلاح آبنماها و حوضچهها، تعویض سنگ فرش محوطه از اقداماتی است که در فاز نخست این پروژه انجام گرفته است.»
وی در مورد سطح پروژه و میزان فعالیت سطوح مختلف شهرداری در فاز اول پروژه بهسازی و ساماندهی میدان آزادی میافزاید: «ما در این مدت ۶۵هزار مترمربع خاکبرداری، ۱۶هزار مترمربع لایه ایزولاسیون، ۳۵هزار مترمربع خاکریزی و ۳۸هزار و ۵۰۰مترمکعب چمن کاری داشتهایم.»
در لابه لای گزارشهایی که پیش تر در مورد برج آزادی انجام شده است یکی از بزرگترین مشکلات این میدان معروف بحث سیستم سنتی آبیاری آن بوده که ملا صالحی در این باره به خبرگزاریهای مختلف این توضیح را داده است: روزانه هزار مترمکعب آب شرب شهری برای آبیاری این منطقه استفاده میشد که با حفر چاه از اسراف آب جلوگیری کردیم . 72هزار کیلومتر کابل کشی برای سیستم آبیاری هوشیار انجام دادیم و 2هزار و 400 فواره و 2هزار و 250 آبپاش و 96 اثر حجمی و 800 جدول بازسازی شد.
ابهام در هزینهها؟
در مورد هزینههای به عمل آمده در فاز اول این پروژه راستش را بخواهید چیز زیادی دستگیرمان نشد. مشکل هم اینجا بود که آقایان نفرموده بودند، اعتباری را که از آن حرف میزنند چگونه و برای چه میزان کار به دست آوردهاند. مثلا مدیرعامل سازمان زیباسازی با اشاره به هزینه انجام شده از سوی شهرداری تهران در اجرای این طرح در گفتوگو با سایت سما آورده است: «در ابتدای کار 40میلیارد ریال هزینه برای اتمام این طرح پیش بینی شده بود که با توجه به مشکلات اساسی موجود در برج این مبلغ به بیش از 100میلیارد ریال رسید.»
ملاصالحی یک بار هم در گفتوگو با همین سایت رقم اعتبار مورد نیاز طرح را به شکل دیگری عنوان کرده است که میتوانید آن را در سایت رسمی روزنامه همشهری این گونه بخوانید: «حجتا... ملاصالحی با بیان اینکه کار مرمت برج آزادی بدون وقفه و طبق برنامه پیش میرود، افزود: تمام مراحل اجرایی پروژه با نظارت کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، معاونت شهرسازی شهر تهران و سازمان زیباسازی در حال انجام است و طبق برنامه زمانبندی شده قبل از بهمن ماه امسال به اتمام خواهد رسید. وی با بیان اینکه برای روشنایی و نورپردازی در اعیاد و مناسبتهای مختلف و مرمت فضای سبز محوطه میدان در حدود ۳۰میلیارد ریال هزینه پیش بینی شده است، ادامه داد: آبیاری فضای سبز محدوده برج آزادی از ابتدای احداث تاکنون با آب شرب تهران انجام شده است که قرار است از این پس برای آبیاری فضای سبز آن از یک حلقه چاه استفاده شود.»
حجتا... ملاصالحی درباره میزان هزینههای صرف شده برای بازسازی محوطه برج آزادی به خبرنگار ایران هم اینطور گفته است: «هزینه ۱۰میلیاردی به هیچ وجه صحیح نیست و تا به حال چنین رقمی برای بازسازی هزینه نشده است، بلکه تاکنون چهارمیلیارد و ۶۰۰هزار تومان برای انجام فاز اول پروژه صرف شده است و پیش بینی می شود که با پایان فاز دوم، ۱۰میلیارد تومان هزینه کنیم.»
این در حالی است که خبرنگارانی که در روز افتتاح پروژه در میدان آزادی حضور داشتهاند، رقم اعتبار هزینه شده برای این طرح را که از سوی مسوولان اعلام شده است ۴میلیارد و پانصد میلیون تومان میدانند. در این میان حرف بر سر این نیست که کدام عدد صحیح و کدام خلاف واقع است، اما دوستان ما در شهرداری فاز اول یک پروژه را در ۱۲ بهمن ماه امسال افتتاح کردهاند و برای این پروژه قطعا میزان مشخصی اعتبار صرف شده است که میشد آن را به عنوان یک عدد رسمی از سوی ارگان رسمی شهرداری اعلام کرد و از حاشیهها کم کرد.
حاشیهنگاری یک حرکت جهادی دیگر...
زیرزمینی که فراموش شد
اطلاعات به دست آمده از سایتها و خبرگزاریها، جوابگوی یک گزارش کامل نبود، بنابراین کیف و واکمن خبرنگاری را برداشتیم و رفتیم به سوی غرب تهران، میدان آزادی، این بزرگترین میدانی که همیشه با بزرگترین فراموشیهای شهری همراه بوده و اکنون قالیباف و همکارانش در شهرداری میخواهند گرد این فراموشی را با مرمت محوطه میدان، کاشت چمنهای فن آوری شده و نصب سنگهای معدن جوشقان از رخساره میدان پاک کنند.
در حال و هوای میدان
میدان آزادی برای تهرانیها و حتی میهمانان این کلانشهر پر لهیب، همواره به یک نقطه مسافرتی شبیه بوده و هست. یعنی در آن میشود خط سیرهای شرقی- غربی را به شمالی- جنوبی تغییر بدهی یا مثلا از تهران بروی به شهریار و رباط کریم. میدان آزادی نه نقطه شروع تهران است و نه نقطه پایانی آن، اما اولویت خطوط اتوبوسی، نزدیکی به فرودگاه، نزدیکی به متروی تهران و دسترسی آسان به انواع و اقسام مسافربرهای شخصی آن را به مبدا بسیاری از سفرهای درون شهری و برون شهری بدل کرده است. یک تصویری قدیمی در راه رفتن به سمت میدان آزادی با من بود که به شبهای میدان مربوط میشد جایی که اتوبوسهای قزوین و اصفهان و ساوه دور میدان مسافر میزدند و شخصیهای سیگار به لب مدام فریاد میکشیدند: «امام حسین، چهارراه تهران پارس!!»
از تک ماکارون تا مینیبوسهای رایگان
از اردیبهشت ماه امسال و با شروع فاز اول پروژه میدان آزادی، حصاری پارچهای گرداگرد میدان کشیده شد. حصاری که به جولانگاه تبلیغاتی تکماکارون بدل گشت و بعد از گذشت چند ماه که عوامل فیزیکی مانند باد و بوران و عوامل غیرفرهنگی مانند تیغ تیز رهگذران سبب پارگی و از هم درآمدگی این پارچههای تبلیغاتی گشت، جای خود را به پارچههای مزین به شعارهای شهرداری داد. شعارهایی که با توجه به مراسمهای خاص و اعیاد و عزاداریها تغییر میکرد. با چنین افت و خیزهایی بود که کمکم تصویر میدان آزادی داشت از ذهن عابران هر روزه این میدان پاک میشد. یکی دیگر از مسائلی که در کمرنگ کردن نقش میدان آزادی درتردد مردم در مدت زمان اجرای فاز اول نقش داشت، مسدود کردن میدان بود. شهرداری منطقه 9 مینیبوسهایی را در نظر گرفته بود که در طول این مدت با یک سرویسدهی تقریبا مناسب مردم را از این طرف میدان به طرف دیگر حمل میکردند. گشتهای نیروی انتظامی و مسوولان حفاظتی میدان هم از ورود مردم به هر شکل و با هر دلیلی به داخل میدان جلوگیری میکردند. حتی کار به جایی رسید که مسوولان موزه یا مرکز فرهنگی هنری انقلاب اسلامی که در زیر برج آزادی قرار دارد نیز از
این رفتار شهرداری انتقاد کردند. آنها عقیده داشتند که با گذشت چند ماه از شروع به کار مجدد این مرکز، این شکل از فعالیتهای عمرانی شهرداری سبب پایین آمدن تعداد مراجعهکنندگانشان شده است. در جواب این انتقاد شهرداری معتقد بود که تا پایان کار عمرانی در سطح میدان آزادی این مرکز باید تعطیل شود که خوشبختانه مسوولان این خواسته را عملی نکردند.
روزنامه ایران در گزارش خود به تاریخ دوم بهمن ماه آورده:«در صورتجلسه مورخ ۲۸/۱/۸۶ شماره ۱۴۰۴/۶۱۵ که به امضای مسوولان شهرداری و بنیاد رودکی رسیده، شهرداری موظف به انجام برخی فعالیتها و تعهدات شده که به هیچ یک از آنها عمل نکرده است. قرار بود که بازسازی محوطه میدان آزادی به گونه ای باشد که خللی در بازدید مردم از مجموعه به وجود نیاید ولی به رغم امضای توافقنامه در این باره، نه تنها این مساله بلکه هیچ یک از توافقات دیگر نیز عملی نشده است.
هم اکنون برخلاف مفاد توافقنامه، یکی از ورودیهای مجموعه از سوی پرسنل شهرداری مسدود شده است و بازدیدکنندگان فقط از یک ورودی حق مراجعه دارند و این در حالی است که شهرداری اصرار بر مسدود شدن هر دو ورودی داشت که با مقاومت مسوولان مجموعه موفق به انجام این کار نشد.»
در حاشیه چمن و LED
حالا در روزهای دهه فجر هستیم. روزهایی که تلاش همگانی را برای هر چه باشکوهتر برگزار کردن بیست و نهمین جشن آزادی وطن شاهدیم. همه مشغول کارند. ارگانها در تدارک افتتاح پروژههایی هستند که تمام سال وقتشان را گرفته، موشکها به هوا میروند و خبرهای خوشی از اولین کاوشهای ایرانی در فضا به گوش میرسد. کیلومترها پایینتر از جایی که اکنون کاوشگر یک در آن قرار دارد هم تلاشها ادامه دارد. اینجا میدان آزادی است و صدا و نوشته من را از لابه لای صندلیهایی میشنوید که برای جشن 22 بهمن در حاشیه میدان به ردیف شدهاند. حالا دیگر از تاکسیهای خطی دور میدان خبری نیست. راهنمایی و رانندگی در جای جای میدان چندین افسر چهارشانه قبض به دست گمارده تا رانندهها مجبور شوند فقط در ایستگاههای مجاز توقف کنند. ایستگاههایی که مسافتی طولانی را به مسافر تحمیل میکنند. وقتی وارد میدان آزادی میشویم کارگران در حال نصب آخرین قطعههای توری سبز رنگ هستند. بعضیها هم دارند ملات لای درزهای سنگ فرشها را میریزند. نم بارانی در حال آمدن است و خیلیهاشان دور بخاری نفتی که زیر برج علم کردهاند در حال گرم شدن هستند. سربازی جلویم را میگیرد و از آمدنم
به درون میدان ممانعت میکند و وقتی میشنود خبرنگارم میگوید باید با افسر نگهبان هماهنگ کنی. افسر نگهبان یک ستوان دوم کادر است که در حاشیه میدان ایستاده. نظامی خوش برخورد و کم حرفی است که بدون هیچ مشکلی من را به طرف اتاقک مدیریت پروژه میدان راهنمایی میکند. از میان کارگران رد میشوم. اکثرشان مهاجر هستند و در حال انجام کارهای سخت. آقای اکبرنیا، مدیریت پروژه را در همان اتاقک مییابم. مرد کم حرفی که به هیچ عنوان به مصاحبه رضایت نمیدهد. اما وقتی که میفهمد از طرف یک روزنامه اقتصادی آمدهام که هیچ گونه ربطی به بازیهای سیاسی احتمالی تهران ندارد در حد چند کلمهای حرف میزند.
میپرسم چرا مصاحبه نمیکنید و او جواب میدهد: «گفتهاند باید از طرف سازمان زیباسازی حکم داشته باشید و یا خبرنگار همشهری باشید.» میپرسم : «اما من که هیچ کدام از اینها را ندارم چه باید بکنم»؟ و او میگوید: «شرمندهام، دستور است.» میگویم: «مگر یک خبرنگار حق سوال پرسیدن را آن هم درباره یک پروژه شهری ندارد»؟ و او این طور جوابم میدهد که: «این پروژه سیاسی شده»! چیزی مثل حالت طنز یا شاید هم مشکوک بودن به من هست که من نمیفهمم، برای همین سعی میکنم از لابه لای حرفهایش چیزهایی درباره پروژه به دست بیاورم. یعنی با همه سنگهایی که پیش پایم میاندازد سعی میکنم کار خودم را انجام دهم. اکبرنیا میگوید که در این پروژه شهرداری منطقه ۹ به عنوان کارفرمای طرح و سازمان زیباسازی شهر تهران به عنوان مجری طرح بودهاند.
وقتی که درباره شرکت پیمانکار پروژه میپرسم با اکراه جوابم را میدهد، کلی مکس کرده، بالا و پایینم را برانداز میکند و بعد میگوید: «شرکت نبشینه بتن، پیمانکار طرح بوده و مشاورین هفت شهر، مشاور طرح است.» سرانجام این گفتوگوی متفاوت کشیده میشود به کارهایی که تا به حال انجام یافته و مهندس اکبرنیا به موارد زیر اشاره مختصر و تقریبا از سر باز کنی میکند: «در بحث آبیاری تمام سیستم آبیاری اتوماتیک شده. به همین خاطر لازم بوده تا تمامی چمنهای محوطه جمعآوری شوند. چمنهای جدید با سیستم تقویت خاک طراحی شدهاند و این توریهای سبز رنگ که در حال نصب آنها هستیم به همین خاطر تعبیه شدهاند. چمنی که از زیر این توریها در میآید لابه لای شبکههای توری میپیچد و از مقاومت بیشتری در برابر پا خوردن برخوردار است.»
کمی هم درباره نورپردازی میگوید: «با چراغهای LED که برق کمی مصرف میکنند و توانایی تولید طیف رنگی وسیعی دارند، نورپردازی انجام شده که اگر میخواهید دقیقا کار را ببینید باید شب بیایید اینجا»!بیشتر از این مزاحمش نمیشوم. میدانم که در حال انجام کار تمایل زیادی به حرف زدن با خبرنگارها را ندارد. چه میشود کرد؟ راهم را از میان کارگران به سمت برج کج میکنم. شنیدهام که زیر برج هم خبرهایی هست و هر جا که خبر باشد، خبرنگار هم هست!
چکههای نابودکننده
برج آزادی بیش از اینها حرف برای گفتن دارد. برای پی بردن به این حرفها (!) با هم سری به طبقه زیر زمین برج میزنیم. جایی که به یک باره از هیاهوی دور میدان خلاص شده و وارد یک فضای امن و زیبا میشوید. اینجا جایی است که چشمها میبینند و گوشها میشنوند، آنچه را که باید دید و آنچه را که باید شنید. به عنوان کسی که در هر گوشه این شهر شلوغ سر کرده اعتراف میکنم که این زیر زمین گسترده را تا به حال ندیده بودم و نمیدانستم که برج آزادی در درون خود چنین اسرار زیبایی را برای گفتن دارد. اینجا موزه آزادی یا همان مجموعه فرهنگی هنری انقلاب است. بنایی عظیم که حسین امانت، معمار جوان برج در همان نقشههای اولیه، طرح آن را ریخت و تا امروز که حدود ۴۵ سال میگذرد اینچنین به شکوه خود نبالیده.
گزارشم را از دیدنیهای این موزه میگذارم برای بعد. پیگیری تاثیر فاز اول پروژه بهسازی میدان آزادی در ساختمان این موزه فعلا در اولویت قرار دارد. مسوولان موزه با برخورد خوبی از من پذیرایی میکنند، اما درباره اتفاقات افتاده چیزی نمیگویند. تنها نکته مثبت اینجا است که من را به اتفاق یک راهنما همراه میکنند تا کل موزه و برج را ببینم و خودم قضاوت کنم.
این که من درباره این موزه صحبت کنم تا اینکه شما خودتان این فضای فرهنگی را ببینید زمین تا آسمان فرق میکند. اما اگر به گفته من خبرنگار بسنده میکنید این زیر زمین جادویی پر است از یادگارهای دورانهای گذشته ایران. از موزه ایران شناسی اش گرفته تا سالن مجهز سینمایی اش و حتی کتابخانه و چند تالار نمایش آثار تجسمی و نقاشی. در میان گردش چیزی که برایم جالب بود چکیدن قطرات آب از سقفهای این موزه بود که عجیب توی ذوق میزد. یک مکان فرهنگی با بعد جهانی که بیش از ایرانیها، میزبان خارجیها است، باید در وسط نگارخانهها و راهروهایش سطلهای زرد رنگ بگذارند تا آب به کف سالنها سرازیر نشود؟!
البته از خیلی وقت پیش سقف این جا نشتیهایی داشته که میتوان اثر آن را به صورت رسوبات کهنه در سقف مشاهده کنید اما الان و روبه روی چشمان بازدیدکنندگانش سقف دارد چکه میکند. تصور کنید توریست خارجی به ایران آمده، از فرودگاه مهرآباد سوار خودروی ملی شده و به هر زحمتی که هست ازترافیک بی قاعده آسیایی منش میدان آزادی میگذرد و بدون هیچ خطکشی عابرپیادهای به موزه میرسد؛ آنجا که قرار است انقلاب اسلامی را از زاویهای کاملا تاریخی و هنری ببیند و باور کند، در قلب برجی به نام آزادی. حالا در حین این بازدید موشکافانه، با چکههای مداوم آب از سقف موزه مواجه میشود و کاملا گیج و درمانده به شما نگاه میکند که یعنی: «ببخشید این هم جزو موزه است»؟
اگر با شماره تلفن ۶۶۰۶۴۱۲۲ تماس بگیرید تا درباره بازدید از موزه برج آزادی سوال بپرسید باید هماهنگی کنید، این تلفن هیچ وقت به شما پاسخ نمیدهد. دلیلش هم این است که این خط از تلفنهای روابط عمومی موزه در حین عملیات بهسازی برج قطع شده و اکنون در پی رفع این نقص هستند. به این مطلب بیافزایید سخنان آقای ملاصالحی را آن جا که خبرنگار یکی از روزنامهها از وی درباره نفوذ آب به داخل مجموعه فرهنگی هنری میپرسد: «ادعای مسوولان مجموعه فرهنگی هنری انقلاب کاملا صحیح است، چرا که نوع برخورد ما با عایق صحیح نبوده و موجب تخریب برخی نقاط آن شده است.» وی میافزاید: «حرکت لودر روی سنگها و فشار آن بر عایق، عدم سنگ کاری صحیح روی عایق و برخی موارد دیگر موجب شد که این عایق مرغوب در برخی نقاط آسیب ببیند.»
ملاصالحی تصریح میکند: «البته ما هنوز دور چهار ستون برج را به خاطر انجام عملیات نورپردازی عایق کاری نکردهایم و احتمال دارد که آب از این نقاط نفوذ کرده باشد که با پایان یافتن عملیات در ۲۲ بهمن امسال احتمالا این مشکل حل خواهد شد.»
کمی درباره تغییراتترافیکی دور میدان
نقشهای برای یافتن یک تاکسی!
ترافیک اینجا، ترافیک آن جا، ترافیک همه جا! این زبل خان پردردسر در هیچ جای تهران ولکن معامله نیست و دست از یقه مردم نمیکشد. بافتهای قدیمی و تاریخ شهر در این رهگذر از بیشترین آسیبهای امواج خروشان ماشین بهرهمند میشوند. آلودگی هوا و تاثیر آن بر میزان مقاومت پوسته اینگونه بناها از یک طرف و انواع و اقسام آلودگیهای صوتی و بصری از سوی دیگر سبب شده است که به گفته مدیرعامل شرکت مطالعات جامع حملونقل و ترافیک، طرح ساماندهی حملونقل و ترافیک سایر میدانهای بزرگ و پرترافیک شهر تهران در دست بررسی قرار بگیرد. اما این بار و به یمن حضور کارگرانی که ۸ ماه از فعالیتشان در میدان آزادی گذشته، قرار است طرح ساماندهی حملونقل و ترافیک در میدان آزادی و در دو فاز کوتاه مدت و میان مدت اجرا شود.هماکنون با بستن ورودی جنوبی میدان از یک طرف و جلوگیری از توقف تاکسیها و خطیهای میدان آزادی در حاشیه این میدان گویا اولین حرکتها برای اجرای این طرح آغاز شده است. در پایین لیستی از رئوس کاری این طرح را با هم مرور میکنیم. با این پیش فرض که شما هم یکی از مسافران همیشگی میدان آزادی هستید که هر روز در این میدان با مشکل جدیدی برای
یافتن وسیله حملونقل عمومی مواجهید. یک روز برف میبارد و تاکسی برای کرج و رباطکریم پیدا نمیشود، یک روز اتوبوسهای شهریار جایشان عوض میشود و هر بار که میخواهید از اتوبوسهای BRT استفاده کنید باید دنبال جای جدیدشان باشید. این مطالب با این پیش فرضها ممکن است بهدردتان بخورد؛ اما اگر ماشین سوار هستید، لطف کنید و تا میدان انقلاب ما را هم مسافر خود کنید. به خدا مشکل کرایه نیست، مشکل این جاست که نمیدانیم تاکسیهای انقلاب از دور میدان کجا رفتهاند!
ارسال نظر