تاریخچه
فرآیند پیدایش و سیر تحولات سازمان برنامه ایران (۲)
بروز بحران بزرگ اقتصادی در اروپای غربی و آمریکا: پس از یک دوره طولانی شکوفایی اقتصادی از نیمه قرن نوزدهم و ربع اول قرن بیستم، نظام اقتصاد بازار با مکانیزم قیمت و به کمک دست نامریی و با بهکارگیری نتایج انقلاب صنعتی، برای کشورهای دارای این نظام اقتصادی در اروپا و آمریکا، تولید انبوه کالا و خدمات را به ارمغان آورد.
تهیه و تنظیم: محمدصادق جنت
بروز بحران بزرگ اقتصادی در اروپای غربی و آمریکا: پس از یک دوره طولانی شکوفایی اقتصادی از نیمه قرن نوزدهم و ربع اول قرن بیستم، نظام اقتصاد بازار با مکانیزم قیمت و به کمک دست نامریی و با بهکارگیری نتایج انقلاب صنعتی، برای کشورهای دارای این نظام اقتصادی در اروپا و آمریکا، تولید انبوه کالا و خدمات را به ارمغان آورد. این نظام اقتصادی در فاصله سالهای ۳۴-۱۹۲۹ با پدیده نوظهور فلجکنندهای که بعدها به نام «بحران بزرگ نظام بازار» معروف گشت، روبهرو شد. علمای اقتصاد بازار که تا آن زمان دولت را از مداخله در اقتصاد منع میکردند، مجوز دخالت محدود دولت در بازارهای حساس را صادر نمودند. این دخالتها به صورت اجرای یک سری برنامههای ارشادی و تشویقی توصیه میشد و محدود به کاهش بیکاری، ایجاد شوک برای رونق اقتصادی و در مواردی تثبیت قیمتها بود.
مداخله دولت در نظام بازار برای رفع نواقص مکانیزم بازار توصیه میشد، نه برای جانشینی آن و به صورت اجرای برنامههای اجباری و فراگیر نظیر آنچه در شوروی صورت میگرفت. در فاصله سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ در کشورهای اروپای غربی و آمریکا برنامهریزی اقتصادی در سطح ملی با عنوان مدل «کینزی» یا مدل «روزولت» شکل گرفت که هدف اصلی از این برنامهها، بیشتر کاهش بیکاری و اشتغال کامل بودهاست (چمران،۱۳۷۸، صص۲۱۴ - ۲۱۳). برنامه New Deal در آمریکا از جمله تجربه درخشان عمران دره تنسی (T.V.A) مثال مناسبی این نوع برنامهریزی برای ایجاد تحرک در اقتصاد فرورفته در رکود عمیق و بیکاری گسترده است.
*جنگ جهانی دوم و پیامدهای آن: پس از پایان جنگ جهانی دوم، کشورهای اروپای غربی و ژاپن که از جنگ خسارات گستردهای بهخصوص در بخش منابع، تاسیسات، انسجام بخشخصوصی و بهطور کلی زیربناهای اقتصادی متحمل شده بودند، برای بازسازی کشور، اقدام به تهیه و اجرای برنامههای بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ و زیربناهای اقتصادی خود کردند. همچنین این کشورها برای استفاده بیشتر از اعتبارات و کمکهای طرح مارشال (برنامه کمک ایالات متحده آمریکا به ۱۶ کشور اروپایی خسارت دیده از جنگ جهانی دوم برای بازسازی این کشورها) به تهیه و اجرای برنامههای اقتصادی در سطح گستردهتر و زمان طولانیتری از برنامههای اولیه خود، ادامه دادند (صرافی،۱۳۷۹، صص۲۹- ۱۷). از جمله این کشورها میتوان از تجربه فرانسه، هلند، بلژیک و... نام برد.
* ظهور مجموعه کشورهای جنوب: یکی از دلایل و مقولههای مهم گسترش برنامهریزی اقتصادی در جهان، رویآوردن مجموعه کشورهای جنوب به برنامهریزی برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی است. پدیدهای که میتوان آن را از پیامدهای جنگ جهانی دوم برشمرد؛ زیرا با پایان جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای مستعمره قبل از جنگ، استقلال یافتند. پدیدهای که به نظر میرسد آثار بیلیاردی و دومینویی اجتماعی- سیاسی-اقتصادی نیز بر گسترش آن موثر بودهاست. این کشورهای نواستقلال و کشورهای مستقل عقبمانده دیگر ازجمله کشورهای برزیل، مکزیک، مصر، ترکیه، ایران، تایلند، چین و.....، مجموعهای را تشکیل میدادند که با نامهای کشورهای عقب مانده، جنوب، توسعه نیافته ویا درحال توسعه معروف شدند. خصوصیت مشترک همه این کشورها، پایین بودن سطح درآمد سرانه، سهم بالای مواد خام در صادرات و ناچیز بودن سهم بخش صنعت و بزرگ بودن سهم بخش کشاورزی سنتی آنها در اشتغال و درآمد ملی بود. مجموعه این خصوصیات همان شرایط توسعه نیافتگی است که فصل مشترک همه آنها را تشکیل میداد. کشورهای جنوب درتکاپوی جبران عقب ماندگی و دستیابی به رشد اقتصادی مداوم و کم کردن فاصله خود با کشورهای صنعتی در غرب، به برنامهریزی اقتصادی مرکزی چند ساله روی آوردند (عالمی،۱۳۷۷، ص ۴۴۵). این کشورها عمدتا به دو گروه قابل تقسیم هستند. گروه اول کشورهای متمایل به نظام اقتصاد سوسیالیستی (شوروی) بودند که با ملی کردن ابزارها و منابع تولید، تلاش کردند از برنامهریزی دستوری جامع استفاده کنند. گروه دوم کشورهای متمایل به نظام اقتصاد بازار مشابه آنچه در کشورهای غربی وجود داشت، بودند که تلاش میکردند با درک کلی و بهتر از اقتصاد کشور خود با دخالت غیر مستقیم یا دخالت مستقیم در بازارهای حساس و ایجاد بخش اقتصاد دولتی، به هدایت کلی اقتصاد به سمت رشد و توسعه اقتصادی همتگمارند و از برنامههای ارشادی و انگیزشی اقتصادی در این راه استفاده کنند. دیدگاه مسلط برای دستیابی به توسعه ملی در این گروه از کشورها (جنوب) دیدگاهی اقتصادی مبتنی بر برنامهریزی جامع بوده است تا از طریق دولت مرکزی با ایجاد تغییراتی هدفمند با ایجاد رشد اقتصادی با دوام، کوتاهترین راه را در کمترین زمان به سوی توسعه اقتصادی درنوردند (صرافی، ۱۳۷۹، صص۲۱- ۲۰). توسعه آفرینی در کشورهای توسعه نیافته یا جنوب، با نگرشهای فنی (مهندسی) آغاز شد (پروژههای صنعتی). اما به دلایل متعدد از جمله عدم وجود بستر مناسب و قلت عوامل مورد نیاز صنعتی شدن شامل انباشت دانش و سرمایه، عدم وجود زیربناها و فضای مناسب کسبوکار صنعتی در این کشورها و فشار رقابت طاقتفرسای تولیدات کشورهای صنعتی، خیلی زود ناکارآمدی نگرش مهندسی برای دستیابی به رشد اقتصادی در این کشورها آشکار شد (کروگر،۱۳۷۴، ص۲۰).
ناکارآمدی نگرش مهندسی در ایجاد رشد اقتصادی باعث شد که نگرشهای اقتصادی برای ایجاد رشد وتوسعه اقتصادی، پدیدار شود. در دهههای۵۰ و ۶۰ میلادی، تئوریهای رشد و توسعه اقتصادی نخبگان علم اقتصاد در بین رهبران و برنامهریزان بسیاری از کشورها طرفدار پیدا کرد و توجیه علمی لازم را برای این راهکار ارائه داد. پیرو این مسائل، نهادهای چند جانبه بینالمللی از قبیل بانک جهانی، صندوق بینالملی پول و بانکهای توسعه منطقهای نیز فعالیتهای خود را در حمایت از تلاشهای دولتهای کشورهای عقب مانده برای توسعه اقتصادی، جهت دادند و در دانشگاهها، رشته توسعه اقتصادی یکی از رشتههای پرطرفدار در علم اقتصاد شد (همان). گروه کثیری ازکشورهای جنوب در نقاط مختلف جهان و با درجههای متفاوت توسعه یافتگی (کره جنوبی، تایلند، هندوستان، ایران، الجزایر، مصر، مکزیک، برزیل، تانزانیا، نیجریه و.....) تلاش برای دستیابی به رشد و توسعه با نگرشهای اقتصادی را با درجات متفاوت موفقیت، تجربه کردهاند. این گروه از کشورها با بهکار بستن راهکار برنامه اقتصادی در دهههای اولیه بهکارگیری برنامه، به موفقیتهایی نسبی نیز دست یافتند، اما این موفقیتها در دهههای بعد دوام پیدا نکرد و روبه افول گذاشت (صرافی، ۱۳۷۹، صص۲۱- ۲۰). عملکرد اقتصادهای ملی در اواخر قرن گذشته نشان از آن دارد که دوران طلایی اقتصاد دولتی و مختلط (برنامه و بازار) از دهه۷۰ به بعد رو به افول گذاشته و مداخله مستقیم دولت در اقتصاد، مقبولیت خود را از دست دادهاست و آنچه از این دوران به بعد مورد توجه گروهی از صاحبنظران اقتصادی قرارگرفته، مکانیسم اقتصاد نظم بخشی (Regulatory Economic) است که توجه به تعیین حوزههای جدید فعالیت و وظایف دولتها در اقتصاد دارد(راغفر،۱۳۸۵).
ارسال نظر