تراش هنرمندانه سنگهای قیمتی در گفتوگو با استاد نگینی
هنر برتر از گوهر
میگویند زندهدار هنرتراش سنگهای قیمتی در عصر حاضر است. شاید در ایران خود و هنرش را کمتر بشناسند، اما جوایز و مقامهای برگزیده وی در جشنوارههای جهانی و فروش آثارش به هنردوستان غیرایرانی، شهرت فرامرزی برایش رقم زده است.
میگویند زندهدار هنرتراش سنگهای قیمتی در عصر حاضر است. شاید در ایران خود و هنرش را کمتر بشناسند، اما جوایز و مقامهای برگزیده وی در جشنوارههای جهانی و فروش آثارش به هنردوستان غیرایرانی، شهرت فرامرزی برایش رقم زده است.
استاد محمد نگینی، هنرمند باتجربه تراش سنگهای قیمتی و زینتی و دارای درجه یک هنری (دکترا) است. وقتی جشنواره جاده ابریشم یونسکو سال 2000 در شهر بیشکک قرقیزستان توسط وی گشایش مییابد، چرا مردم هنردوست ایران از هنر گرانبها و چشمنوازش بیخبر باشند؟! با او در کنار سنگهای پرانرژی، زیبا و تراشخوردهاش همراه میشویم.
تراش سنگهای قیمتی تا چه اندازه به عنوان یک هنر در ایران معرفی شده است؟
از آنجایی که این حرفه از فنآوری و کارآفرینی و تکنیک در کنار لطافتهای هنری و اندیشه و خلاقیت بهره میبرد، پس به عنوان یک هنر-صنعت در ایران و جهان شناخته میشود.
شاید برخی آن را هنر ندانند، اما در صنعت امکان تولید انبوه وجود دارد ولی دستساختههای ما هر بار با یک نوآوری و شکل و رنگ و جنس ویژهای تولید میشود.
من اصلا پیش از شروع کار نمیدانم به چه شکلی خواهم رسید. بارها تجربه کردهام که پس از آغاز به کار و تراشیدن قسمتهای عمدهای از یک تکه سنگ، تازه متوجه شدهام که آن سنگ میتواند شبیه مار، سگ نشسته و... باشد.
به هر حال هر هنری مخاطب خود را پیدا خواهد کرد و تراش سنگهای قیمتی هم علاقهمندان پروپاقرصی در سراسر دنیا دارد. فراموش نمیکنم وقتی که در جشنواره جاده ابریشم حضور داشتم، رییس دانشگاه شهر بیشکک که به زبان فارسی مسلط بود، از قول یکی از میهمانان موزه هنرهای ملی قرقیزستان گفت: «فلانی میگویند که خالق این آثار سنگی، یک شاعر است و هر اثرش، یک بیت را روایت میکند.»
به هر حال این هنر-صنعت در کشور ما نیاز به شناخت بیشتری دارد. از آنجایی که شمار هنرمندان این عرصه بیش از انگشتان دو دست نیست و آثارشان به واسطه گرانی مواد خیلی به چشم عموم مردم نمیآید و مخاطب خاص خود را دارد، پس مثل هنرهای دیگر شهرت ندارد.
در واقع در اقتصاد امروز به هنری اشرافی با مخاطب ویژه پردرآمد تبدیل شده است؟
این هنر باستانی، پیشینهای دو-سه هزار ساله در ایران دارد. در جشنواره جاده ابریشم مدعی شدم که چه بسا این هنر در مسیر جاده ابریشم، از ایران به چین و هند و تایلند و... نرفته باشد؟!
البته منظور از سنگهای قیمتی، گرانبهایی این سنگها تا آنجا که در توان خرید مردم نباشد، نیست بلکه گاهی یک سنگ قیمتی تراشخورده هنری را با پانصد هزار تومان میتوان خریداری کرد.
طبیعی است که با توجه به وضعیت اقتصادی مردم، استقبال خارجیها و فروش صادراتی ما و سفارشی بیشتر باشد.
نامخانوادگی جنابعالی نشان میدهد که این هنر رابطهای با پیشینه موروثی شما دارد؟
جالب آنکه پس از ورود به این عرصه هنری، اشاره دیگران به نام خانوادگیام باعث شد که پژوهشی درباره پیشینه موروثی آن داشته باشم و بالاخره از عموی خود دریافتم که حدود 200سال پیش، جد من در ساوه تراشکار سنگ بوده است. اما خودم بسیار اتفاقی وارد این هنر شدم.
چهطور؟
داستان مفصل دارد. گزیده آنکه در سال 1367 یکی از دوستان دوران کودکیام با خانه پدریام تماس گرفت و مرا به کارگاه جواهرفروشی خود دعوت کرده بود.
وقتی به کارگاه رفتم، پیشنهاد کرد که به عنوان تراشکار در کنار او کار کنم. اول قبول نکردم چون چیزی از این رشته صنعتی نمیدانستم؛ چرا که رشته کاری من مربوط به ادبیات نمایشی و نوشتن فیلمنامه و نمایشنامه بود. با اصرارهای وی و از طرفی وضعیت نه چندان مناسب اقتصادیام در آن دوران، پیشنهاد را پذیرفتم و طرح آخرین سریالم را هم نوشتم و تحویل تلویزیون دادم و... ۱۹سال در این عرصه ماندم. البته از سال ۱۳۷۰ به وجه هنری این صنعت نزدیک شدم و سال ۷۲ مقام برگزیده تراشسنگ جشنواره هنرهای صنایع دستی قاره آسیا و اقیانوسیه را میان ۴۵کشور به دست آوردم.
به عنوان هنرمندی که آثارتان هم از زاویه هنری دارای ارزشی است و هم مواد و جنس گرانبهایی دارد، آیا از ایمنی ویژهای برخوردار هستید؟
دست روی دلم نگذارید که ... دوستان لطف میکنند و لقب احیاکننده هنر تراش سنگهای قیمتی را در دوران معاصر به بنده میدهند و حکمهای متفاوت هنری و صنعتی ارائه میکنند، اما من جرات ندارم آثار گالری خود را در معرض دید عموم قرار دهم. حمایت فرهنگی که نداریم، دستکم امیدواریم آسایش روانی ما فراهم شود. حتما باید سرمان را روی سینه بگذارند تا یک نفر دلش بسوزد و بگویند او هم یک کاری بلد بود! وقتی برای یک مشکلی بارها با ۱۱۰ تماس گرفتم و نتیجه نگرفتم و بارها به کلانتری رفتم و با در بسته مواجه شدم، با خود فکر کردم اگر گالری و آثارم با کوچکترین مساله امنیتی مواجه شود، چه باید بکنم؟!
و....
عدم دلسوزی مسوولان و متولیان هنری و عدم شناخت مردم از این عرصه باعث شده که هنر تراش سنگهای قیمتی، جنبه تجاری پیدا کند و هر سودجوی ناآگاهی به خود اجازه آموزش و فعالیت غیرعلمی دهد. من با کسی دشمنی ندارم، اما با آموزش ناآگاهانه این رشته، بازاری برای کسب درآمد ساختهاند که باز خورد فرهنگی هم ندارد. در حال حاضر ۱۰ هنرجوی سابق من، کارهای موجهی را در ایران و جهان عرضه میکنند.
ارسال نظر