کار در فضای آلوده و شلوغ

یوسف بهمن‌آبادی

چند روز پیش رفتم ترمینال شرق تا لیست قیمت بلیت اتوبوس‌های بین شهری را بگیرم. تعاونی شماره ... بود. از مسوول آن خواهش کردم لیست قیمت‌ها را که روی تابلو نوشته شده بود بنویسم. اما او لطف کرد و خود قیمت‌ها را برایم خواند. کارم که تمام شد و تصمیم به رفتن گرفتم این کارمند گفت: «نمی‌شد از مشکلات ما هم بنویسید؟»

گفتم چه مشکلی؟ کاغذ را باز کردم و شروع به نوشتن. از مشکلات کار می‌گفت، از این که کارشان هیچ روزی تعطیلی ندارد و آنها نمی‌توانند مثل همه مردم روز عیدی یا عاشورایی در خانه خود باشند.

او می‌گفت: «کار ما پر از استرس است چرا که در محیط پرشلوغی هستیم و مدام باید جوابگو باشیم. بدرفتاری‌های دیگران را به جان بخریم، آلودگی اتوبوس‌های گازوئیلی را تحمل کنیم و خلاصه با کاری سخت دست و پنجه نرم کنیم».

پس از آنکه از ترمینال بیرون آمدم، بر آن شدم تا این مساله را بیشتر مورد بررسی قرار دهم. رفتم ترمینال جنوب و به یکی از تعاونی‌ها وارد شدم.

احمد هاشمی کارمندی بود که از او خواستم مشکلات کار در ترمینال را بیان کند. گلایه او نداشتن سرویس ماشین و غذا بود و می‌گفت باید از جیب خود برای غذا هزینه کنیم.

وارد یک تعاونی دیگر شدم. وقتی تقاضای مصاحبه کردم مرا به اتاقی که صندلی‌هایی دور تا دور آن چیده بود هدایت کردند. پس از چند لحظه پنج شش کارمند مرا دوره کردند.

مهدی از کارمندان این تعاونی در بیان مشکلات، به سختی کار اشاره می‌کند و می‌گوید: آلودگی هوا در ترمینال شدید است این امر تا جایی است که وقتی یک دستگاه ثبت آلودگی هوا را در گوشه‌ای از ترمینال مستقر کردند در همان دقایق اول معیار نشان‌دهنده آلودگی‌ها تا آخر رفت. حضور این دستگاه چندان دوام نیاورد و پس از مدتی دستگاه جمع شد».

وی می‌افزاید: آلودگی صوتی در اینجا نیز بسیار بالا است.

جعفر از دیگر کارمندان می‌گوید: کارمندان اینجا با مرگ طبیعی نمرده‌اند و هرکدام از مدیران و کارمندان با بیماری‌هایی همچون سکته قلبی، سرطان ریه، پروستات و غیره فوت شده‌اند. این جا پر از آلودگی و میکروب است.»

حمید نیز از دیگر کارمندان که ۱۶۰هزار تومان حقوق پایه‌اش است، می‌گوید: ما باید برای افزایش حقوق، تولید درآمد کنیم.

در این فضای آلوده آن قدر داد بزنیم تا بتوانیم مسافری جمع کنیم که به دلیل همین دادزدن‌ها دوبار حنجره‌ام را عمل کرده‌ام.

تعطیلی کار هم که نداریم. تمام ۳۶۵روز سال را باید در محل کار حاضر باشیم و اگر یکی از عزیزان‌مان فوت کند، ناچاریم او را دفن کنیم و بلافاصله در محل کار حضور یابیم. با این وجود یک‌ساعت اضافه‌کاری نداریم. وی ادامه می‌دهد: شب‌هایی هست که اتوبوس خراب می‌شود و به هر طریقی که شده باید آن را راه‌ بیاندازیم یا اتوبوسی دیگر جایگزین آن کنیم. احمد از دیگر کارمندانی است که بدون مقدمه می‌گوید: از مشکلات عمده ما این است که مشخص نیست زیر نظر کدام نهاد هستیم. در این جا باید در برابر مسوولان شهرداری، نیروی انتظامی، وزارت راه و ترابری، وزارت تعاون، شرکت حمل و نقل پایانه‌های بین‌شهری، سد معبر و غیره پاسخگو باشیم. گویا مسبب تمام مشکلات موجود در ترمینال ما هستیم.

حسن شاکری از دیگر کارمندان است که سابقه ۴۴سال فعالیت و ۳۳سال بیمه دارد. وی با بیان اینکه «روز عزا سر ما را می‌برند، روز عروسی هم سر ما را می‌برند»، اظهار می‌کند: با ۳۰۰هزار تومان بازنشسته شده‌ام و پس از ۴۴سال کار هنوز مجبورم کار کنم. در این جا همه زبان‌‌ها را باید بلد باشیم، ناسزا‌های رکیک مسافران را که همیشه هست گوش کنیم و دمی‌ برنیاوریم؛ چرا که یاد گرفته‌ایم حق با مشتری است.

وی ادامه می‌دهد: به دلیل شلوغی ارباب رجوع همیشه مجبوریم سرپا بایستیم.

حرف اول و آخر این درددل‌ها را امید می‌زند. او می‌گوید: فعالیت در این فضای آلوده و شلوغ و پر از استرس، بسیار سخت است که متاسفانه این شغل مشمول شرایط قانون کار سخت نمی‌شود، اما شغل‌هایی ساده‌تر مشمول این قانون می‌شود.