بابا دندان دارد  بابا نان ندارد
ندا گنجی
چند روز پس از آنکه محمود فرشیدی، وزیر سابق آموزش و پرورش، کرسی مسوولیت در ساختمان مرکزی وزارتخانه را ترک گفت و این کشتی توفان‌زده را در برابر موج‌های سهمگین تنها گذاشت، خبرهای ناگواری از آن منتشر شد.

عکس: حمیدجانی‌پور
البته ناگفته نماند هنگامی که هنوز سکان بزرگ این کشتی، در دست‌های او بود نیز اخبار خوشایندی از این حوزه شنیده نمی‌شد.
به هر روی در همان بحبوحه، باقرزاده- معاون آموزش عمومی وزارت آموزش و پرورش- از ترک تحصیل 115هزار دانش‌آموز دوران ابتدایی خبر داد؛ اما هنوز جوهر قلم خبرنگاران خشک نشده بود که او خبر را تکذیب کرد و آن را سوءتعبیر خبرنگاران نامید. در جریان تکذیب این خبر گفته شد: «این دانش‌آموزان ترک تحصیل نکرده‌اند، بلکه این آمار مربوط به دانش‌آموزانی است که به دلیل مهاجرت خانواده‌ها از شهرها یا تغییر مدرسه‌شان در مناطق دورافتاده، در طول سال تحصیلی گذشته در چرخه آماری آموزش و پرورش دیده نشده‌اند. این آمار مربوط به مقطع راهنمایی است و از دانش‌آموزان ترک تحصیل کرده در مقطع ابتدایی آماری وجود ندارد که در ادامه مدیران مدارس که برای بهره‌مندی از امکانات نیروی انسانی بیشتر، آمار دقیقی ارائه نداده‌اند، مقصر شناخته شدند.
حال مگر فرقی می‌کند، این آمار مربوط به دوران ابتدایی باشد یا راهنمایی. بدیهی است که آموزش در مقطع ابتدایی بازده بیشتری دارد؛ اما این مهم است که چه عواملی موجب می‌شوند دانش‌آموزان هر محیط دیگری را به مدرسه ترجیح بدهند.
عده‌ای معتقدند، به دلیل آنکه فضای مدارس، جذابیتی برای دانش‌آموزان -به خصوص در مناطق محروم- ندارند، آنها از رفتن به مدرسه منصرف می‌شوند و گروهی دیگر فقر و مشکلات اقتصادی موجود در خانواده‌ها را یکی از عمده‌ترین دلایل ترک تحصیل می‌دانند، از همین رو است که بسیاری از کودکان روستایی به دلیل نبود یک چهاردیواری به نام «مدرسه» تا آخر عمر در جهل و نادانی به سر می‌برند یا تحصیلات خود را به همان پنج کلاس دوران ابتدایی محدود می‌کنند.
همین امر موجب می‌شود که آنها نسبت به حقوق طبیعی خود نیز بی‌اطلاع بمانند.
دلایل ارائه آمار در فصل بودجه
شیرزاد عبدالهی- کارشناس مسائل آموزش و پرورش می‌گوید: «مسوولان هر چند وقت یکبار با ارائه آمارهای متناقض آن هم در فصل بودجه یا به دنبال تصویب بودجه بیشتری هستند، یا در این میان در ارائه آمارها مبالغه‌ای شده که درصدد توجیه آن برآمده‌اند.
اما متناقض بودن این آمارها، تامل‌برانگیز است، تا جایی که پیش از این هم گفته می‌شد 300هزار نفر در دوره راهنمایی ترک تحصیل کرده‌اند و مدیرکل آموزش از راه دور نیز وجود دومیلیون و 400هزار نفر بازمانده از تحصیل را تایید کرده بود، جالب اینکه در ارائه برنامه‌ها از تحت پوشش قرار گرفتن 200هزار نفر از 2میلیون بازمانده خبر می‌دهند؛ یعنی 10درصد. پس بقیه کسانی که از تحصیل بازمانده‌اند چه می‌شوند؟»
او در ادامه می‌افزاید: «بهتر است آموزش و پرورش به وظیفه خود عمل کند و در میزان افرادی که تحت پوشش قرار می‌دهد، تغییری ایجاد کرده و بر این تعداد بیافزاید.
در عین حال علل ترک تحصیل را شناسایی کرده و از گسترش آن جلوگیری کند».
ترک تحصیل و هزینه‌های نامرئی
این کارشناس تاکید می‌کند: «ترک تحصیل هزینه‌های نامرئی را بر جامعه تحمیل می‌کند. افرادی که به مدرسه نمی‌روند، مهارت‌های کافی برای امرار معاش نمی‌آموزند و در نهایت به مشاغل سطح پایین تن می‌دهند و اگر بخواهند در بزرگسالی این آموزش‌ها را ببینند، اقتصاد کشور هزینه‌های بسیاری را متحمل می‌شود؛ به علاوه در صورتی که آنها وارد صنعت شوند، سطح کیفیت تولید نیز کاهش می‌یابد.
از دیگر سو، دانش‌آموزان در مدارس مهارت زندگی را می‌آموزند و با ورود به مدرسه هنجارهای اجتماعی را راحت‌تر در ذهن خود نهادینه می‌کنند؛ از همین‌رو بدیهی است دانش‌آموزانی که ترک تحصیل می‌کنند در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی قرار می‌گیرند و هنگامی که می‌خواهند وارد بازار کار شوند یا به صورت مخفی در کارگاه‌های زیرزمینی کار می‌کنند یا مورد سوءاستفاده جنسی قرار می‌گیرند. بنابراین اگر به دنبال واکاوی پدیده‌هایی مانند بیجه» هستیم باید سوابق این افراد را بررسی کنیم چرا که ریشه اکثر جرائم در اشخاص، به بی توجهی به آموزش آنها در دوران تحصیل باز می‌گردد؛ به طوری که به آنها بمب ضداجتماعی گفته می‌شود. بنابراین اگر بخواهیم هزینه‌هایی را که این افراد به دادگستری، پلیس و خساراتی که بر جان و مال مردم وارد می‌کنند، محاسبه کنیم، سر به فلک می‌کشد.» سرمایه‌گذاری در آموزش و پرورش یکی از پر بازده‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها است. از آنجایی که ایران به کنوانسیون حقوق کودک نیز پیوسته است و براساس آن تحصیلات تا پایان راهنمایی اجباری و رایگان تعیین شده، بدین ترتیب دولت مکلف می‌شود با پدیده بازماندگان از تحصیل برخورد کند تا جایی که به گفته کارشناسان سطح پوشش تحصیلی از ۹۵درصد به ۹۱درصد در سال‌های اخیر کاهش یافته است.
به نظر می‌رسد شرایطی که در شهرها انگیزه دانش‌آموزان را برای ادامه تحصیلات، حداقل تا پایان دوره راهنمایی کمرنگ می‌کند در روستاها و مناطق محروم شدت بیشتری داشته باشد.
در حالی که یکی از مشکلات این مناطق، کمبود معلم است قوانینی که به افزایش این ضعف‌ها می‌انجامد روز به روز در حال فزونی است و در اغلب مواقع، این عوامل، انگیزه معلمان را برای حضور در این مناطق می‌کاهد.
به طوری که حذف پاداش معلمان مناطق محروم، مهر تاییدی بر این ادعا است.
بر همین اساس وضعیت تحصیلی استانی مانند سیستان و بلوچستان را که یکی از مناطق محروم به شمار می‌آید از حسینعلی شهریاری، عضو کمیسیون بهداشت اسلامی و نماینده مردم زاهدان، در مجلس شورای اسلامی جویا شدیم.
او به طور کلی به وضعیت نامناسب معیشتی ساکنان این مناطق اشاره می‌کند و در خصوص تاثیر آن بر تحصیل ساکنان مناطق محروم می‌گوید: «ترک تحصیل در مناطق محروم‌تر و در جنوب روستاها به دلیل شرایط معیشتی نامناسب بیشتر دیده می‌شود. آنها حتی برای تامین هزینه قلم و کاغذ در مضیقه هستند و قادر به تهیه لباس مناسب برای رفتن به مدرسه نیستند. مواردی دیده می‌شود که دانش‌آموزان در کلاس‌های درس به دلیل سوءتغذیه از حال می‌روند.
من خانواده‌هایی را سراغ دارم که به دلیل آنکه نمی‌توانند چادری برای فرزندانشان تهیه کنند فرزندان خود را از رفتن به مدرسه منع می‌کنند.
او در ادامه تاکید می‌کند: «خشکسالی که طی هشت سال گذشته گریبانگیر ساکنان این مناطق شد، مشکلات بسیاری را برای آنها به وجود آورد و متاسفانه سیاست‌های دولت و مجلس برای هدفمند کردن یارانه‌ها نتوانسته آسیب‌های ناشی از تورم و گرانی را مهار کند».

آمارهای متناقض
این نماینده مجلس به آمار جزئی‌تری اشاره می‌کند و می‌گوید: «طبق آمار سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، استان سیستان و بلوچستان دومیلیون و ۴۰۰هزار نفر جمعیت دارد که دامنه سنی یک‌چهارم از این جمعیت در سنین دانش‌آموزی به سر می‌برند. بنابراین ۶۰۰هزار نفر از این جمعیت مربوط به آمار دانش‌آموزی است.
اما در حال حاضر 560هزار نفر در مقاطع مختلف مشغول به تحصیل هستند بنابراین آماری که سازمان مدیریت منتشر کرده با آمار جمعیتی سن دانش‌آموزی حدود 20هزار نفر اختلاف دارد.
در این میان ۷هزار و ۲۰۰ نفر در مقاطع مختلف شناسایی شده‌اند که از تحصیل بازمانده‌اند که ۴هزار نفر از این افراد به کلاس‌های درس بازگردانده شده‌اند.
خوشبختانه نرخ ماندگاری دانش‌آموزانی که وارد مقطع راهنمایی می‌شوند تا سوم راهنمایی، 5/99درصد بوده است.
پوشش تحصیلی مقطع ابتدایی ۹۳درصد و مقطع راهنمایی ۸۵درصد است. این نشان می‌دهد که تمامی افرادی که مقطع ابتدایی را به پایان می‌رسانند وارد مقطع راهنمایی نمی‌شوند.»
شهریاری در ادامه می‌افزاید: «اگر نگاهی دقیق به آمار میزان ورود به مقاطع بالاتر داشته باشیم در مقطع ابتدایی 306هزار و 830 نفر تحصیل می‌کنند که از این میزان 132هزار و 511 نفر وارد دوره راهنمایی می‌شوند و پس از آن تنها 98هزار نفر در مقطع متوسطه به تحصیل می‌پردازند و در مقطع پیش دانشگاهی تنها با استقبال 12هزار نفر روبه‌رو می‌شویم.»
او تاکید می‌کند: «یکی از عمده‌ترین موانع ادامه تحصیل دانش‌آموزان مشکلات مادی است تا جایی که هر مرد معمولا از طریق ۵-۴ ازدواج، صاحب حدود ۵۰ فرزند می‌شود که مسلما فراهم کردن یک زندگی عادی برای این تعداد فرزند بسیار دشوار خواهد بود.
بخش دیگری از دانش‌آموزانی که پس از دوره ابتدایی به مدرسه نمی‌آیند وارد حوزه علمیه اهل تسنن می‌شوند.»
این وضعیت تنها منحصر به سیستان و بلوچستان نیست و سایر مناطق محروم نیز از این مشکلات رنج می‌برند به طوری که داریوش قنبری نماینده ایلام نیز یکی از مشکلاتی را که مانع از تحصیل دانش‌آموزان به خصوص دانش‌آموزان دختر می‌شود دسترسی دشوار به امکانات از جمله مدارس می‌داند.
رابطه قوی دانش و اقتصاد
او تاثیر وضعیت تحصیلی در کشورها را بر اقتصاد پراهمیت تلقی می‌کند و می‌گوید: «مقایسه‌ای که همواره میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه صورت می‌گیرد به میزان افراد باسواد این کشورها توجه می‌کند. به طوری که هم‌اکنون ارتباط دانش و اقتصاد را قوی‌تر از رابطه قدرت و اقتصاد می‌دانند به علاوه به جای اینکه بگویند کشاورزی و صنعت در یک کشور میزان توسعه آن را تعیین می‌کند، بنای توسعه را براساس جمعیتی که وارد آموزش عالی می‌شوند، قرار می‌دهند. طبیعی است که با این روند تعریف «سواد» هم تغییر یافته باشد به طوری که دیگر «باسواد» به کسی گفته می‌شود که به یکی از زبان‌های بین‌المللی مسلط باشد و علوم رایانه را هم بداند؛ این در حالی است که حتی اگر در میان کسانی که تحصیلات دانشگاه‌ها را در کشور گذرانده‌اند جست‌وجو کنیم، ممکن است بسیاری از این افراد جزو افراد با سواد به حساب نیایند. بنابراین قرار گرفتن کیفیت آموزش در کنار کمیت باسوادان ارزیابی جدیدی را از پیشرفت اقتصادی معرفی می‌کند. به همان میزان که تعداد بی‌سوادان و ترک تحصیل کردگان یک کشور میزان عقب‌ماندگی اقتصاد یک کشور را تعیین می‌کنند.
خسارت 420میلیاردی
اما علی عباس‌پور تهرانی، رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز آماری از میزان دانش‌آموزانی که در سال‌جاری ترک تحصیل کرده‌اند در دست ندارد. او تنها از میزان افت تحصیلی دانش‌آموزان در سال ۸۶-۸۵ خبر می‌دهد: «افت تحصیلی در مقطع ابتدایی ۲/۲درصد، در راهنمایی ۴/۶درصد و در سال اول متوسط ۳/۲۳درصد است که بسیار نگران کننده است. هزینه سرانه دانش‌آموزانی که دولت برای تربیت هر دانش‌آموز تعیین کرده ۵۹۴هزار تومان است که مجموع این مردودی‌ها رقمی معادل ۴۲۰میلیارد تومان خسارت وارد می‌کند.»
این در حالی است که پیش از این معاون آموزش عمومی وزارت آموزش و پرورش گفته بود 40درصد دانش‌آموزانی که یک بار مردود می‌شوند و 80درصد دانش‌آموزانی که دو بار مردود می‌شود به طور معمول ترک تحصیل می‌کنند.