۲۰۰۷، سالی سخت برای افغانستان
افغانستان سال ۲۰۰۷، روزهای سختی را پشت سر گذاشت. در تامین امنیت در این کشور کماکان پیشرفتی حاصل نشد و آزادیها نیز محدودتر شدند. طالبان بر دامنه عملیات خود افزودند و موضوع کارایی نیروهای خارجی سوالهای بیشتری برانگیخت. قرار بود سال ۲۰۰۷ در افغانستان سال استقرار قانون باشد. حامد کرزاى، رییسجمهوری این کشور، قولهای بسیاری در این مورد داده بود و گفته بود که در این سال امنیت پایدار در کشور برقرار خواهد شد و حقوق شهروندان رعایت میگردد.
امیدها و تهدیدها
گردانندگان این کشور میخواستند در سال ۲۰۰۷ میلادی برای افغانستان کاری کنند که اعتماد مردم این کشور به قانون، دولت و نهادهای دولتی افزایش یابد. این در حالی است که در افغانستان درآمد متوسط ماهانه مردم کمتر از ۱۰۰ دلار است و کمتر از ۴۰درصد مردم این کشور دسترسی به آب آشامیدنی دارند.
طالبان نیز اعلام کرده بود که در سال ۲۰۰۷حملات به تاسیسات دولتی در سراسر کشور افزایش خواهد یافت. و کافران با عملیات نظامی و سوءقصدهای انتحاری، یا کشته و یا از کشور رانده خواهند شد. طالبان در سال ۲۰۰۷ میخواست ثابت کند که سازمانی شکستناپذیر است، سازمانی که حتی بزرگترین قدرت نظامی جهان را، به هنگامی که کشورهای بزرگ صنعتی نیز به کمکاش آمدهاند، شکست خواهد داد.
خونینتر از سال گذشته
سازمان ملل متحد اعلام کرده است که سال ۲۰۰۷ میلادی برای افغانستان خونینترین سال از زمان سقوط طالبان بوده است. بیش از ۱۰۰ سوءقصد انتحاری فقط در ده ماه اول سال رخ داد. آمار رسمی شمار کشتهشدگان درگیریها و سوءقصدهای انتحاری را در این مدت ۵۱۰۰ نفر اعلام کردهاند که از این تعداد ۶۰۰ نفرشان غیرنظامی بوده اند. این در حالی است که کارشناسان، شمار واقعی کشتگان را بسیار بیشتر از این میزان میدانند. اما همین آمار رسمی، نشانگر آن است که در سال ۲۰۰۶ در افغانستان در درگیریهای گوناگون ۳۳۰۰ نفر کشته شدهاند، یعنی ۱۸۰۰ نفر یا ۳۰درصد کشته کمتر به نسبت سال ۲۰۰۷ میلادی.
امنیت موضوع شماره یک
در سال ۲۰۰۷ «یاری برای خودیاری» مهمترین جملهای بود که نیروهای امداد گر افغانستان آن را تکرار میکردند. با کمکهای سازمانهای امدادگر باید مردم افغانستان به سطحی ارتقا مییافتند که بتوانند خود از پس مشکلات موجود در کشورشان برآیند.
فرانک یوزف یونگ، وزیر دفاع آلمان، در این مورد میگفت: «همانطور که گفتم، هدف ما رساندن افغانستان به جایگاهی است که افغانیها بتوانند به تنهایی، امنیت را در کشورشان حفظ کنند. دولت افغانستان باید آن چنان قدرتمند شود که بتواند به تنهایی از پس مشکلات موجود امنیتی برآید.»
اما دولت افغانستان شش سال پس از سرنگونی طالبان قدرتی ندارد تا بتواند امنیت و صلح را در کشور حفظ کند. شمار پرسنل موجود در ارتش و پلیس این کشور به حدی نیست که از پس چنین مسوولیت بزرگی برآید. ارتش و پلیس افغانستان آن قدر ضعیف است که حتی کمک ۴۰هزار نظامی ناتو نیز نتوانسته به استقرار امنیت، فقط در پایتخت کشور، کابل، بیانجامد. وقتی در کابل وضع بر این منوال است، بحث بر سر استانهای دیگر ِ کشور بیهوده است، استانهایی که در جنوب و شرق کشور واقعاند و بیشتر زیر نظر طالبان قرار دارند.
سوالها درباره کارکرد نیروهای خارجی
بسیاری از کارشناسان نظامی امور افغانستان این سوال را مطرح میکنند که چرا در چنین شرایطی نیروهای جهانی به این کشور اعزام شدهاند، و تا کی باید این نیروها در افغانستان باقی بمانند. چهار سال پیش سرهنگ آلمانی برنهارد گرتس، رییس کانون نظامیان آلمانی اعزامی به افغانستان در همین مورد گفت: «من قبل از هر سوالی میپرسم، وقتی سازمان ملل متحد، نیروهای نظامی آمریکا و ناتو هنوز نتوانستهاند قدرت دولت مرکزی را از کابل به دیگر نقاط افغانستان توسعه دهند، وجود سربازان آلمانی در این کشور به چه کار میآید؟ در چنین شرایطی نمیتوان صلح را در افغانستان مستقر کرد.»
در قندوز، در شمال افغانستان ۴۵۰سرباز آلمانی مستقرند. این سربازان بخشی از ۳۵۰۰ نظامیانی هستند که دولت آلمان برای بازسازی افغانستان در اختیار سازمان ملل متحد قرار داده است. فعالیت این سربازان اما به خاطر شرایط نابسامان امنیتی در کشور بسیار محدود گشته است. حملات موشکی به پایگاههای نظامیان آلمانی، حملات به نیروهای گشت آلمانی و سوءقصدهای انتحاری علیه آنها افزایش یافته است. به سازمانهای امدادگر این کشور چندین بار در هفته خبر میرسد که از کمپهای خود بیرون نیایند؛ زیرا خبر رسیده که سوءقصدکنندگان انتحاری در نزدیکیهای محل اقامت آنها موضع گرفتهاند. نظامیان آلمانی نیز مجبورند از ترس حملات طالبان فقط با تانک و زرهپوش در شهر ۱۰۰هزار نفری قندوز به گشت بروند.
ریختن آب بر سنگ آتشین
سخنان سرهنگ آلمانی برنهارد گِرتس هنوز هم معتبر است. او امروز هم، شش سال پس از سرنگونی طالبان، به عدم توسعه قدرت دولت مرکزی انتقاد میکند. برنهارد گرتس چندی پیش گفت که ارتش افغانستان در بهترین حالت خود دارای ۱۶هزار سرباز است. این در حالی ست که این ارتش باید دست کم ۷۰هزار سرباز داشته باشد تا بتواند در مقابل نیروهای دشمن ایستادگی کند. او همچنین با صراحت کامل اعلام کرد که از فعالیت نیروهای آلمانی نیز در تربیت پلیس این کشور ناراضی است: «اعزام ۴۰ کارشناس برای تربیت پلیس افغانستان، برای کشوری که دو برابر وسعت آلمان را دارد و در آن هیچ اثری از جادهسازی دیده نمیشود؛ مثل ریختن قطرهای آب است بر سنگی آتشین. اگر دولت آلمان واقعا خواستار تامین امنیت در افغانستان است و اگر میخواهیم خود افغانیها مسوولیت تامین امنیت کشورشان را به عهده بگیرند، باید دولت آلمان فعال تر برخورد کند و نیروهای بیشتری به این کشور اعزام کند.»
فقدان برنامه برای تربیت پلیس افغانستان
در حال حاضر تربیت پلیس افغانستان به دست اتحادیه اروپا افتاده و این اتحادیه ۱۹۵ کارشناس از ۲۵ کشور اروپایی را برای تربیت پلیس این کشور به افغانستان اعزام کرده است. از این تعداد فقط دو نفر در ماه دسامبر به قندوز رسیدهاند. این در حالی ست که هیچ کدامشان حتی خودرویی برای عبور و مرور در شهر نداشتند. آندره بری، نماینده پارلمان اروپا در مورد فعالیت این کارشناسان میگوید: «تصمیمها خیلی فوری گرفته شدند و نیروها اعزام گشتند؛ اما هیچ برنامهریزیای نشده بود و شرایط لازم برای فعالیت این افراد اصلا وجود نداشت. نه امکانات مالی وجود داشت و نه پرسنل لازم در اختیار این افراد قرار گرفته بود، تا آنها بتوانند کارشان را آغاز کنند. این در حالی است که شرایط پلیس افغانستان یکی از مهمترین مشکلات این سرزمین شده است. پلیس این کشور با فساد مالی روبهرو است، بسیاری از پلیسها خود عضو باندهای خلاف کارند و این در حالی است که سطح سواد و آموزش بسیاری از ماموران پلیس بسیار پایین است.
پلیسهایی که جذب طالبان شدهاند
شرایط وخیم تربیت پلیس افغانستان در حالی است که در سال ۲۰۰۷ در بسیاری نقاط کشور بسیاری از ماموران پلیس که از پرداخت نشدن حقوقشان ناراضی بودند، با کلیه سلاحهای خود به نیروهای طالبان پیوستند.
حامد کرزاى، رییسجمهوری افغانستان، خود اذعان دارد که نتوانسته امنیت را در سراسر کشور برقرار کند: «هنوز هم در افغانستان بعضی مناطق وجود دارند که در آنها دولت مرکزی قادر به کنترل اوضاع نیست و نمیتواند قوانین را به اجرا درآورد.»
اگر حامد کرزای فقط به بعضی مناطق کشور اشاره میکند، کارشناسان بر این نظرند که دولت افغانستان بربیشتر نقاط این کشور نظارتی ندارد و قدرتش به تدریج رو به کاهش است. مرکز تحقیقاتی
سنلیس که دفترش در لندن است، اعلام کرده است که در حال حاضر اعضای طالبان در سراسر کشور حضور دارند و آماده حملات انتحاریاند. این در حالی است که طالبان در جنوب و شرق کشور قدرت کامل را در دست دارد، منطقهای که ۴۰درصد خاک این کشور را شامل میشود.
سالی نامساعد برای مردم و برای آزادیها
دیگر کمتر کسی است که باور کند بحران سیاسی و اقتصادی افغانستان به پایان میرسد.
حقوق بشر افغانستان، رویدادهای افغانستان در سال ۲۰۰۷ میلادی را فاجعه بار میداند: «سال ۲۰۰۷ سالی بود با شمار بسیار زیاد کشته و بسیاری از این کشتگان، مردمان عادی بودند که در اثر حملات نیروهای دولتی یا مخالفان آنها کشته شدند. در این سال همچنین حملات به مطبوعات و محدود کردن آزادی آنها همچنان ادامه یافت.»
کرزای و همکاری با طالبان
کرزای دلیل افزایش بحران و درگیری را در کنار عامل اصلی طالبان، مجاهدان و جنگ سالاران سابق میدانند که اکنون مدتهاست قانونا فعالیت میکنند و در کابینه هم حضور دارند. او اما همکاری با آنها را تنها را ه نجات افغانستان میداند: «ما هیچ راه دیگری نداریم، به جز همکاری با این نیروها. آنها نیروهای پرقدرتی هستند و نمیتوان نادیدهشان گرفت. اگر آنها را پس بزنیم، بار دیگر جنگ داخلی آغاز میشود.»
منبع: دویچهوله
ارسال نظر