دو دیدگاه درباره نوسازی در ایران

قسمت اول

داستان پا گرفتن تجدد و نوسازی در ایران طولانی و پیچیده و پرماجرا است. تلاش متحدان و نوخواهان به همراهی جمعی از علما و واکنش ستیزه‌جویانه مرتجعان و درباریان را باید در کتاب‌ها و از جمله‌این دو کتاب- گزارش یک زندگى و تجدد آمرانه- مورد بحث خواند. در این مقاله، آغاز نوسازی در ایران بر پایه بررسی کوتاه دو کتاب زیر بازگو می‌شود:

گزارش یک زندگی، نوشته دکتر علی‌اکبر سیاسی (جلد اول).

تجدد آمرانه (مجموعه مقاله)، گردآوری و تالیف تورج اتابکی.

آرزوی ترقی و پیشرفت از حدود دویست سال پیش در این منطقه از جهان نطفه بست. پیش از آن، نظام زندگی و حکومت «شرقی» برقرار بود.

کم و بیش همگان به «داده‌ها» راضی بودند و حیات اجتماعی و فردی با آهنگی کند که یادگار قرون و اعصاری طولانی بود جریان داشت. اما عمدتا سه ضربه باعث شد تا مردم از عقب‌ماندگی ژرف خود آگاه شوند، «شوکی» سنگین بر آنها وارد شود و تا حدودی به خود آیند.

این سه ضربه عبارت بودند از: «شکست عثمانی‌ها از روسیه تزاری (۱۷۶۸- ۷۴، ۱۷۸۷- ۹۲)»، «فتح مصر از سوی ناپلئون (۱۷۹۸)» و «شکست ایران از روسیه تزاری (با معاهده گلستان در ۱۸۱۳ و معاهده ترکمن چای» - «تجدد آمرانه، ص ۹».

بدین ترتیب، جلوه و جلال «غرب» چشم همگان را خیره کرد. مردم به فکر افتادند که چرا کشورهای اروپایی پیشرفت کرده‌اند، اما ملت‌های شرقی هر دم در فلاکت و بدبختی بیشتری فرو می‌روند.

بیداری مردم اندک‌اندک موجب تحولات سیاسی و اجتماعی عمده‌ای شد: مصر تحت زعامت محمدعلی‌پاشا، به راه نوسازی گام نهاد، دوران تنظیمات در عثمانی آغاز شد و دگرگونی ایران با آغاز انقلاب مشروطیت به جریان افتاد و به تدریج فکر کنستیتوسیون، حکومت قانون، تشکیل عدالت خانه، و زدودن خانخانی و خودکامگی را تحت‌الشعاع خود قرار داد. هرچند عموم مردم شاید از معنای دقیق این مفاهیم آگاه نبودند، سودای نیل به آنها در اکثریت «عوام» و «خواص» ریشه دوانید و اندیشه تجدد غالب شد.

معرفی کوتاه دو کتاب

کتاب اول، گزارش یک زندگی، شرح حیات آدمی‌جدی و اصولی است که در ایران، بیشتر به عنوان رییس دانشگاه تهران که سال‌ها برای حفظ استقلال این نهاد و نهاد تجدد کوشید و متاسفانه عاقبت شکست خورد، شناخته شده است.

وی در این کتاب از تهران قدیم و وضعیت فلاکت بار آن، دوران تحصیل خود در تهران و پاریس، بازگشت به ‌ایران و مشاهده نوسازی دامن گستر آن و از مشاغل و مسوولیت‌هایش از تدریس در مدرسه علوم سیاسی دانشگاه تهران گرفته تا تصدی مقامات عمومی ‌و وزارتی سخن می‌گوید.

کتاب، ظاهرا مجلدی دیگر هم دارد که امیدواریم آن هم هرچه زودتر در ایران منتشر شود. فقط به بخش‌هایی از آن که به «نوسازی» مربوط می‌شود به کوتاهی اشاره می‌کنیم.

کتاب دوم، تجدد آمرانه، شامل یک پیشگفتار و ۷ فصل یا مقاله بلند است به قلم تورج اتابکی، محمد علی همایون کاتوزیان، هوشنگ شهابی و چهار محقق فرنگی. در این مقالات، وضعیت جامعه و دولت در دوران سردار سپه و رضا شاه بعدی از جهات اجتماعی و سیاسی و ایجاد ارتش نوین و مقررات لباس پوشیدن و اصلاح زبان و قرارداد وثوق‌الدوله تشریح می‌شود. در اصل، سه فصل دیگر هم داشته است که طبق اعلام ناشر، «... از آنجا که... اختصاصا به ترکیه مربوط می‌شد» ( پابرگ ص ۲۱) متاسفانه حذف شده است. کاش چنین نمی‌شد؛ زیرا آگاهی از رویدادهای کشورهای همجوار و هم‌ترازی که تحولات آنها بر ایران تاثیر داشته است، چه بسا برای خوانندگان که احتمالا از رخدادهای ایران به اندازه کافی اطلاع دارند از مقالات مربوط به‌ایران جالب توجه تر و شاید لازم‌تر می‌بود.

آغاز نوسازی در ایران

هر دو کتاب، از نظر شروع نوسازی در ایران و چگونگی آن در ایران کم و بیش همداستانند و آن را در چند سالی قبل از ۱۳۰۰ شمسی و دوران صدارت و پادشاهی سردار سپه و رضا شاه بعدی منتسب می‌کنند. اما تاکیدات آنها تا حدودی متفاوت است. گزارش یک زندگی همدلی و جانبداری دارد، در صورتی که تجدد آمرانه عمدتا با نگاهی اقتصادی به ماجرا می‌نگرد.

دکتر سیاسی، وقتی همراه با ۲۲ دانشجوی اعزامی ‌دیگر به فرانسه فرستاده می‌شود (۱۲۹۹، اولین مسافرت او به خارج از کشور)، می‌نویسد که «سفر ما از تهران تا انزلی پنج روز به طول انجامید، زیرا ناچار منزل به منزل می‌رفتیم..... در آن زمان از .... موتورسیکلت، اتوبوس، اتومبیل در ایران هنوز خبری نبود. وسایل حمل‌ونقل در شهرها کالسکه و درشکه و واگن اسبی (فقط در تهران) و در راه‌ها پالکی و کجاوه و دلیجان بود» (ص ۵۱).

اما وقتی بعد از پنج سال اقامت در فرانسه، به علت بروز جنگ جهانی اول و تنگدستی دولت، آنها را باز می‌گردانند، والی گیلان آنان را با کالسگه به تهران می‌فرستد (۱۳۰۴): «پنج سال پیش از آن با دلیجان از تهران به رشت آمده بودیم. اینک با مختصر پیشرفتی که نصیب کشورمان شده بود می‌توانستیم با کالسکه ‌این راه را بپیماییم»(ص۶۰).

درباره وضع ایران پیش از سال ۱۳۰۰ نیز چنین می‌نویسد: «در تهران، پایتخت کشور شاهنشاهی، کوچه‌ها و خیابان‌ها تنگ و تاریک و زمستان پر از گل و لای و سایر فصول پر از گرد و خاک بودند.... از آسفالت و آب لوله‌کشی البته خبری نبود.

مردم با آب آلوده جوی‌های کثیف و حوض‌ها، آب انبارهای خانه‌هایشان را پر می‌کردند و این آب را به مصرف خوردن و دست و روشستن و استحمام و توالت .... می‌رساندند .... و نه شهرداری وجود داشت نه ثبت اسناد و املاک... در راه‌های ناهموار و خاکی که شهرها را به یکدیگر متصل می‌ساخت امنیت وجود نداشت ..... ارتشی وجود نداشت..... ارتش در واقع عبارت بود از یک هنگ قزاق که به فرماندهی یک کلنل روسی اداره می‌شد..... خزانه دولت تهی بود.

منبع: irdiplomacy.ir