قصه پسرک فال‌فروش
میرمحمد طجوزی
«آقا تورو خدا یک فال از من بخرید، به خدا از صبح تا حالا دشت نکرده‌ام. اگر تا آخر شب تمام پاکت‌های فالی را که صبح از پدرم تحویل گرفته‌ام نفروشم، شب را باید در خیابان صبح کنم. مگر چه می‌شود که یک فال صدتومانی از من بخرید؟ آقا بالاخره فال از من می‌خرید؟»

آیا تا به حال با فالفروشانی که اکثرا در سنین زیر 10سال هستند، روبه‌رو شده‌اید؟ آیا تا به حال مقابل اصرارهای ناتمام یک کودک فال‌فروش قرار گرفته‌اید؟
چند وقتی است که رسم شده یکسری از کودکانی که ظاهر خیلی مناسبی هم ندارند، سد راه دیگران می‌شوند و با اصرارهای مکرر سعی دارند تا فال‌هایی را که برای فروش آماده کرده‌اند، بفروشند.
حسین، یکی از همین فالفروشان کم سن و سال است که به سراغ او رفتیم تا با او صحبت کنیم.
حسین آقا چند سال داری؟
10سالمه
آیا درس هم می‌خوانی؟
خیر
چرا؟
مگر نمی‌دانید که ما باید حتما در طی روز کار کنیم تا بتوانیم خرج خودمان و خانواده‌مان را بدهیم. من از شش سالگی وارد این کار شده‌ام و الان حدود چهار سال است که فقط یاد گرفته‌ام پول‌هایم را بشمارم و آخر وقت تحویل پدرم بدهم تا او اجازه بدهد شب را در خانه بمانم و از غذایی که مادرم پخته است، مقداری بخورم.
دیگر اعضای خانواده‌ات چه کار می‌کنند؟
خانواده ما به جز پدر و مادرم که هر دو معتاد هستند، مجبورند صبح اول وقت شروع به کار کنند تا پایان روز بتوانند هزینه زندگی‌مان را تامین کنند. هر روز صبح من به همراه پنج خواهر و برادر دیگرم، هر کدام 200عدد پاکت فال از پدرم تحویل می‌گیریم و اگر فال‌هایمان را تمام نکنیم، حق به خانه برگشتن را نداریم. این قانونی است که پدر و مادرم در خانه تصویب کرده‌اند. آنها می‌گویند که آدم از کودکی باید راه نان درآوردن را یاد بگیرد.
گفتی که پدر و مادرت کار نمی‌کنند. چرا؟
پدر و مادرم حتی جرات از خانه بیرون آمدن را هم ندارند چه برسد به کار کردن. به قول برادر بزرگترم که سرکارگر ما نیز به حساب می‌آید، اگر پدر و مادرم بخواهند از خانه‌بیرون روند، همان ساعات اولیه روز پلیس حتما دستگیرشان می‌کند.
به چه دلیل پلیس آنها را دستگیر می‌کند؟
والدین من چند سالی است که سخت دچار اعتیاد به هروئین شده‌اند و آنقدر ضعیف و بدقیافه شده‌اند که هرکسی آنها را از چند متری ببیند، متوجه خواهد شد که آنها معتاد هستند، گذشته از آن، آنقدر نحیف و بی‌رمق هستند که توانایی انجام هیچ‌کاری را ندارند.
آیا تا به حال از وضعیت زندگی خود به پدر و مادرت گله کرده‌ای؟
در خانه ما کسی جرات ندارد از صحبت‌های آن دو ایرادی بگیرد یا اینکه خلاف گفته آنها عمل کند؛ چرا که کوچک‌ترین نافرمانی کافی است تا دیگر به خانه راهمان ندهند. البته من به خواهرها و برادرهایم سفارش می‌کنم تا هر ناراحتی که دارند با من در میان بگذارند و هرگز شکایتی به پدر و مادرم نکنند؛ چرا که آنها منتظر هستند تا با کوچک‌ترین بهانه‌ای دیگر ما را به خانه راه ندهند. به قول پدرم که می‌گوید هرکسی ناراحت است می‌تواند دیگر به خانه برنگردد. حال شما تصور کنید یک کودک هشت نه‌ساله اگر سرپناهی برای گذراندن شب نداشته باشد، چه عواقبی در انتظارش خواهد بود.
امیر لرزاده، جامعه‌شناس می‌گوید: اکثر کسانی که از عنفوان کودکی مجبور به این‌گونه شغل‌های کاذب می‌شوند،‌ آینده خیلی مناسبی نخواهند داشت؛ چرا که از همان کودکی با گشت و گذارهای طولانی که در سطح شهر انجام می‌دهند در ابتدا از تحصیل جا می‌مانند و در درجه دوم با افرادی از قبیل خودشان آشنا می‌شوند و معاشرت می‌کنند که این امر سبب بروز مشکلات بسیار فراوانی در جامعه می‌شود به طوری که ۶۰درصد این افراد در آینده جزو خلافکاران و تبهکاران می‌شوند. البته مقصر اصلی، والدین اینگونه کودکان هستند که بدون توجه به آینده یک کودک آنها را روانه بازار کار آن هم این نوع مشاغل می‌کنند که نهایتا به اهداف خود که همان درآمد بدون دردسر است، برسند.
فصل جدید
موضوع به همین‌جا ختم نمی‌شود. فال فروشی یکی از چندین حرفه‌ای است که یکسری از پدر و مادرهای بی‌رحم، فرزندان خود را به زور به سراغ آنها می‌فرستند. بیشتر اوقات افرادی سودجو با جمع‌آوری بچه‌های کم سن و سال اقدام به تشکیل یک باند سودجویی و تبهکاری می‌کنند که ماحصل درآمد این کودکان سرمایه زندگی آنها خواهد شد.
اگر خوب توجه کرده باشید کودکانی که به فال فروشی، گل‌فروشی، ادعیه فروشی و... مشغول هستند اصولا به طور گروهی فعالیت می‌کنند و پاتوق‌های مشخص شده‌ای برای خود نیز دارند. طبق آمار رسمی 50درصد این کودکان از سوی پدر و مادرشان و مابقی از سوی مالکانشان به اینگونه کارها وادار می‌شوند. مالکان همان کسانی هستند که این کودکان را از سرپرست‌هایشان اجاره می‌کنند تا برایشان کار کنند.
پیرو همین مسائل و ناراحتی‌هایی که مردم نسبت به اجاره اطفال زیر ۱۰ سال نشان داده‌اند، نیروی انتظامی نیز وارد عمل شده و در صورت شناسایی اینگونه افراد حتما اقدام‌های لازم را انجام می‌دهد؛ چنانکه سروان علیزاده از مسوولان رسیدگی اینگونه جرائم می‌گوید: گذشته از مسائل عاطفی و اجتماعی، این‌گونه اعمال، جرم به حساب می‌آید و کسانی که عامل چنین جرائمی می‌شوند، بعد از جمع‌آوری اطلاعات، مدارک و مستندات، دستگیر شده و تحویل مراجع قضایی می‌شوند؛ چرا که در قانون اساسی به کسانی که به خرید و فروش یا اجاره دادن انسان‌ها می‌پردازند، اجازه داده نشده است تا به راحتی به فعالیت غیر‌انسانی خود ادامه بدهند و حتما تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. ولی متاسفانه بارها دیده‌ایم کودکان استیجاری عضو خانواده‌هایی هستند که یا پدر و مادرانشان معتادند یا اینکه مشکلات اخلاقی دارند.
به هر حال افرادی ازاین قبیل از عوامل متشنج کننده سطح شهرها به خصوص پایتخت هستند و این وظیفه نیروی انتظامی است که هر چه سریعتر اینگونه افراد را شناسایی و نسبت به دستگیری آنها اقدام کند.
توصیه
اگر روزی با یکی از این کودکان برخورد کردید، سعی کنید عواطف خود را کنار بگذارید و در قبال کالایی که از آنها خریداری می‌کنید، پولی پرداخت کنید‌؛ چرا که با دادن پول بیشتر یا بی جهت به آنها شما نیز در فنا شدن آینده آنها سهیم خواهید شد و اگر خواستید از دست اصرارهای پی در پی این دست‌فروشان کوچک خلاص شوید، همان ابتدا یکی از کالاهایشان را خریداری کنید و به سرعت دور شوید؛ چرا که اگر به صحبت کردن با آنها مشغول شوید بر اثر سخنانشان چنان تحت‌تاثیر قرار خواهید گرفت که احتمال دارد تمام پول‌هایتان را نیز به آنها بدهید.