خصوصی‌سازی به شرط تحزب

پدرام الوندی

تلویزیون در ایران بر خلاف رسانه‌‌های دیگر توسط بخش‌خصوصی وارد شد و مورد بهره‌‌برداری قرار گرفت. «ثابت پاسال» سرمایه‌دار ایرانی در سفر شاه به ایالات متحده در سال ۱۳۳۴، از فرصت به وجود آمده نهایت استفاده را برد و پیشنهاد تاسیس یک شبکه تلویزیون خصوصی با سرمایه شخصی در ایران را ارائه کرد که مورد موافقت شاه قرار گرفت. پاسال مالک کارخانه پپسی‌کولا در ایران بود و نوشابه تولیدی شرکت او به دلیل انتسابش به بهائیت از سوی مراجع مذهبی حرام اعلام شده بود. به هر حال ثابت پاسال با استفاده از نفوذ خود در میان حاکمان ایران، توانست برای اولین بار در ایران یک رسانه‌نو را به صورت خصوصی راه‌اندازی کند. آغاز به کار ابتدایی «تلویزیون ایران» در ساعت ۵ بعد از ظهر مهرماه ۱۳۳۷ بود. در این تاریخ ۶۶ کشور جهان تلویزیون داشتند و حدود ۲۲ سال از اختراع این فناوری توسط «جان بیرد» اسکاتلندی می‌گذشت. در منطقه خاورمیانه نیز ایران پس از عراق دومین کشور صاحب تلویزیون بود. تلویزیون ایران در ابتدا روزی سه ساعت برنامه داشت و با سیستم ۵۲۵ خطی کار می‌کرد.

هشت سال بعد از آغاز به کار نخستین تلویزیون خصوصی در ایران و در حالی‌که بنا به آمار گمرک کشور ۸۵هزار دستگاه فرستنده در سال ۱۳۴۴ وارد کشور شده بود (سه برابر نه سال پیش از آن)، دولت به این نتیجه رسید که از ظرفیت تلویزیون بهره بیشتری ببرد. در آبان سال ۱۳۴۵ فرستنده تلویزیون دولتی به نام «تلویزیون ملی ایران» به راه افتاد. این تلویزیون از رقیب خصوصی خود به روزتر بود و در سیستم ۶۲۵ خطی پخش می‌شد. البته فعالیت جدی و نهایی این تلویزیون از نوروز ۱۳۴۶ آغاز شد. تلویزیونی که هفتاد درصد برنامه‌های نخستین پخش آن به زندگی شاه اختصاص یافته بود. با شکل‌گیری «سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران» اداره رادیو نیز به این مجموعه واگذار شد.

پس از چندی دولت، تلویزیون ایران را از ثابت پاسال خریداری کرد و با پیوستن تلویزیون ایران به تلویزیون ملی، پخش دو برنامه تلویزیونی از دو کانال مختلف ادامه یافت. برنامه‌های جاری تلویزیون ملی «برنامه اول» نام گرفت و برنامه‌هایی که از تلویزیون ایران سابق پخش می‌شد، «برنامه دوم» نامیده شد. برنامه دوم با برد کمتر و محتوایی به ظاهر پخته‌تر، رو به سوی اقلیت‌هایی چون روشنفکران و دانشجویان داشت و تماشاگران برنامه اول را اکثریت مردم تشکیل می‌دادند. پس از انقلاب اسلامی نیز با توجه به جاری بودن این نگاه که از ظرفیت مجموعه رادیو تلویزیون باید برای راهنمایی و هدایت مردم استفاده شود و نه ابزاری برای پخش آگهی و سرگرمی، پخش تلویزیونی در انحصار دولت باقی ماند و این انحصار جزئی از قانون اساسی ایران شد، در حالی‌که تا پیش از آن مصوبات مجلس جایگاه و نحوه مالکیت تلویزیون را مشخص می‌کرد. با این داستان تلویزیون خصوصی در ایران با وجود آغازی خوش با اقبالی ناخوش روبه‌رو شد.

تلاش‌های دهه هشتادی

سال‌های پایانی دهه هفتاد و آغاز دهه هشتاد، پس از روزهای یکه‌تازی رادیو وتلویزیون دولتی ایران که موج ویدئوهای خانگی را پشت سر گذاشته بود، با رشد روزافزون گیرنده‌های دیجیتال ماهواره روبه‌رو شد. ماهواره‌ها از چند کانال ترک شروع شدند و امروز در حدود دوهزار کانال بین‌المللی را که بیست و چندتای آن فارسی‌زبان هستند، دربرمی‌گیرند. رادیوهای موج کوتاه جای خود را به شبکه گسترده‌ای از پخش اخبار ۲۴ ساعته داده‌اند و صداهای جدیدی به گوش مخاطبان تلویزیون می‌رسد. شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان به دلیل جدایی قانونی و سیاسی از بازار ایران تقریبا راهی برای جذب آگهی‌های تجاری از تولیدکنندگان و صنایع داخلی ندارند و از این رو حامیان مالی این شبکه‌ها به تولیدکنندگان محدود خارجی، دفاتر معاملات ملکی ایرانی در دبی و کنسرت‌های خوانندگان لس‌آنجلسی محدود مانده است و یکی دو شبکه‌ای هم که در داخل نمایندگانی برای جذب آگهی دارند با وجود قیمت نسبتا ارزان به دلیل سطح نازل برنامه‌های تولیدی با استقبال چندانی روبه‌رو نمی‌شوند.

از سوی دیگر تلاش‌های یک گروه مهم سیاسی در داخل ایران برای تاسیس یک شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای مستقر در مدیاسنتر دبی نیز به دلیل فشارهای پشت پرده ناکام مانده است، مهدی کروبی با کمک بهروز افخمی که هم کارگردان قابلی است و هم نماینده مجلس ششم بود، شبکه ماهواره‌ای صبا را تا مرحله استارت اولیه پیش برد اما با ضبط نوار اولین برنامه رسمی شبکه در هواپیما و داستان‌های بعدی آن مهدی کروبی که امیدی به عملکرد متوازن تلویزیون دولتی ایران در قبال گروه‌های مختلف سیاسی نداشت، فکر تاسیس آن را موقتا به کناری نهاد. در کنار شبکه صبا که فعلا از ادامه فعالیت بازمانده است تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی نیز با فراخوانی برای جذب نیروی کار خبر از آغاز برنامه‌ریزی‌های اولیه‌اش داده است، ظاهرا مسوولان این شبکه نیز در قبال تعهداتی به ایران، اجازه فعالیت در داخل کشور را پیدا کرده‌اند. جالب اینجا است که این شبکه برای حدود شصت نفر خبرنگار و کارمند در بخش‌های مختلف شبکه فراخوان داده است و در دوره زمانی در نظر گرفته شده قریب به یک‌هزار روزنامه‌نگار ایرانی تقاضای همکاری داده‌اند؛ مساله‌ای که دست‌اندرکاران این شبکه را با مشکل روبه‌رو کرده است.

البته پخش انحصاری تلویزیون در ایران رقبای جدی‌ای در فضای مجازی یافته است. پایگاه‌های اینترنتی نظیر یوتیوب به‌‌رغم اینکه فیلتر شده‌اند همچنان مملو از کلیپ‌ها و تصاویری که راهی به رسانه‌های داخلی پیدا نمی‌کنند، هستند. فیلم‌های کوتاه از طریق اینترنت و پس از آن ابزارهای چندرسانه‌ای از جمله موبایل‌های نسل سوم دست به دست می‌گردند و رویدادی نیست که تصویری از آن بر روی موبایل‌ها جابه‌جا نشود. اینترنت و موبایل به عنوان دو رسانه‌ای که در مطالعات ارتباطی در گروه «رسانه‌های جدید» جای می‌گیرند، بسیاری از نیازهایی را که تلویزیون دولتی ایران از برآوردن آنها ناتوان است، پاسخ می‌دهند. البته این رسانه‌های جدید به هر حال جای تلویزیون را نمی‌گیرند، اما به عنوان یک رسانه مکمل (alternative media) جایگاه خوبی میان مخاطبان خود یافته‌اند.

اصل۴۴ و رسانه‌ها

این روزها چالش‌های مربوط به خصوصی‌سازی و اجرایی‌شدن اصل ۴۴ قانون اساسی مساله اصلی دولتمردان ایرانی شده است. اما در ابلاغیه سیاست‌های اجرایی اصل ۴۴ مساله رسانه‌ها و به طور اعم مساله ارتباطات و اثر آن بر توسعه، نادیده گرفته‌شده‌است. «علی دارابی» معاون امور مجلس صداوسیما نیز در مصاحبه‌ای با ایسنا در این‌باره گفته است که رادیو تلویزیون ایران شامل این اصل نمی‌شوند و همچنان در دستان دولت باقی می‌ماند.

حسینعلی افخمی، استاد دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، به مساله اصل ۴۴ و رسانه‌ها از منظری دیگر نگاه می‌کند او ضعف احزاب را نخستین مانع شکل‌گیری رسانه‌های غیردولتی موفق در ایران می‌داند و می‌گوید: «صرف اینکه یک رسانه تجاری شروع به فعالیت کند که موسیقی پخش کند و آگهی بگیرد، دردی از ما دوا نمی‌کند. یکی از کارکرد‌های رسانه نظارت بر قدرت است و تنها با وجود یک ساختار حزبی منسجم که احزاب مختلف در بخش‌های مختلف حاکمیتی حضور دارند، می‌توان امید داشت رسانه‌ها بتوانند نقش نظارتی را ایفا کنند.»

مدل مالکیت رسانه‌ها در غرب چهار روند کلی را طی کرده است. مطبوعات دولتی، مطبوعات حزبی، مطبوعات تجاری و در نهایت مطبوعات با مالکیت عمومی. افخمی یکی از آسیب‌های رسانه‌های ایران را همین می‌داند که هرگز دوران مطبوعات حزبی و پس از آن تجاری را به درستی تجربه نکرده‌اند: «بعد از پیروزی انقلاب آگهی‌های تجاری از تلویزیون حذف شد، با پایان جنگ فضا تغییر کرد و این تلقی پیش‌آمد که با درآمد ناشی از آگهی‌ها می‌توان چند شبکه دیگر را اداره کرد و به همین ترتیب رادیو تلویزیون دولتی ما کارکرد تجاری پیدا می‌کند.»

افخمی مانع دیگر رادیوتلویزیون خصوصی در ایران را ترس حرفه‌ای از نظر مدیریت این مجموعه می‌داند: «با توجه به عدم ثبات نشریات چاپی در ایران، به سختی سرمایه‌گذاری یافت می‌شود که حاضر شود چنین ریسک سرمایه‌ای را بپذیرد. از سوی دیگر اکنون چیزی در حدود هشتاد درصد صنایع در اختیار دولت است و درآمد رسانه‌های خصوصی هم از نیازمندی‌ها و آگهی‌های محصولات و خدمات است که شامل بانک‌ها، بیمه‌ها و صنایع است. نیازمندی‌ها مخصوص نشریات چاپی است و از این میان سهم رادیو و تلویزیون آگهی‌های تولیدی است که با توجه به انحصار نسبی دولت در صنعت، رسانه‌های خصوصی از بیم قطع آگهی‌ها از رسانه‌های دولتی محافظه‌کارتر می‌شوند و کارکرد مورد نظر ما را نمی‌یابند.»

مساله دیگر ایجاد رادیو و تلویزیون خصوصی در ایران موانع صنفی و آموزشی است. از یکسو در ایران سندیکای حرفه‌ای روزنامه‌نگاری نداریم که بتواند از رسانه‌های خصوصی در‌برابر مقاومت‌های دولتی و غیردولتی دفاع کند و از سوی دیگر آموزش در حوزه رادیو و تلویزیون محدود به یک دانشکده دولتی است و آموزش دولتی برای رسانه‌ها، نیازهای ما را تامین نمی‌کند. با توجه به اثر رسانه‌ها بر توسعه ملی، تا اصل ۴۴ تکلیف رسانه‌ها را روشن نکند، خصوصی‌سازی نمی‌تواند موفق باشد، زیرا باید تکلیف رسانه‌ها در این میان روشن شود.

افخمی سخنان خود را با تاکید بر نقش احزاب پایان داد. او می‌گوید تا احزاب در ساختار سیاسی مورد توجه قرار نگیرند و تا رادیو و تلویزیون به احزاب سهمی ندهد، احزاب اقلیت نه می‌توانند نقش دیده‌بانی خود را ایفا کنند و نه در صورت آغاز خصوصی‌سازی در این حوزه توان اداره مطلوب آن را دارند.

* تاریخچه تلویزیون از کتاب «ایران در چهارکهکشان ارتباطی» اثر مهدی محسنیان راد، انتشارات سروش، نقل شده است.