یادداشت
سیاست و اقتصاد در پاکستان
ترور خانم بینظیر بوتو توجه مردم ایران و جهان را به همسایه شرقی مان جلب کرد. جایی که ما معمولا مورد بیتوجهی قرار داده و شناخت ناچیزی از آن داریم. دلیل بیتوجهی عمده ما به این همسایه رابطه ضعیف تجاری است.
علی سرزعیم
ترور خانم بینظیر بوتو توجه مردم ایران و جهان را به همسایه شرقی مان جلب کرد. جایی که ما معمولا مورد بیتوجهی قرار داده و شناخت ناچیزی از آن داریم. دلیل بیتوجهی عمده ما به این همسایه رابطه ضعیف تجاری است. مقایسه ترکیه و پاکستان از این حیث جالب به نظر میرسد. اقتصاد رو به رشد ترکیه موجب شد تا بخش بزرگی از جامعه ایران ارتباطاتی با بخش های مختلف صنعت این کشور برقرار کند و تحولات این کشور مورد توجه شخصیتهای مختلف قرار گیرد، تا جایی که یکی از مراجع تقلید اخیرا از مسوولین خواست تا کنترل تورم را از ترکیه بیاموزند.
پاکستان به دلیل اینکه از کشور هند جدا گردید، همواره در یک رقابت مستمر با هند قرار دارد. این رقابت تا سالها جنبه نظامی داشت و این دو کشور تا آستانه جنگ نظامی با هم پیش رفتند. این وضعیت موجب شد تا قشرهای نظامی در هر دو کشور دست بالا را داشتهباشند و افراد نظامی تصمیمگیران کلیدی قلمداد شوند. رقابت نظامی میان این دو رقیب موجب شد تا منابع زیادی از هر دو کشور صرف تجهیزات نظامی برای مقابله در روز مبادا شود و به این ترتیب منابع زیادی هرز رفت. در اوایل دهه نود، بحران اقتصادی در هند حکومت این کشور را مجبور ساخت تا طبقه بوروکراتی را بر روی کار آورد و دست نظامیان را از حکومت داری تا حدودی کوتاه سازد. به این ترتیب دوره جدیدی از شکوفایی هند آغاز شد و این کشور را به یک نمونه ممتاز تبدیل کرد. به رغم این تحولات، پاکستان شیوه قبلی را ادامه داد و با روی کار آوردن طالبان و حمایت از جریانهای سلفی، بازی بدی را شروع کرد که اینک خلاصی از آن به راحتی ممکن نیست. اینک اسلحههایی که زمانی برای مقابله با بیگانگان به بخشهای مختلف این کشور داده میشد، رو در روی دولت مرکزی قرار گرفته و هر روز حادثه ای را خلق میکند. تردیدی نیست که تا وقتی ثبات سیاسی بر این کشور حاکم نگردد، این کشور نخواهد توانست به سمت توسعه اقتصادی گام بردارد. میتوان حدس زد که تداوم توسعه نیافتگی پاکستان در کنار حرکت رو به رشد هند تا چه حد بر تصمیمگیران پاکستانی دشوار خواهد آمد. مقایسه مستمر و احساس عقب ماندن، همواره انگیزهای خواهد شد تا در بلند مدت سیاست بازی و نظامی گری به اولویت دوم تنزل یابد و کارشناسان اقتصادی به اوج رسند. تا آن زمان اهمیت ایجاد ثبات کماکان نظامیان را در صحنه باقی نگه خواهد داشت.
ویژگی دوم این کشور، شدت دموکراسی است. دموکراسی امری صفر و یک نیست، بلکه حداقل دموکراسی را با دو شاخص شدت رقابت و شدت مشارکت میسنجند. پاکستان از حیث شدت رقابت دموکراتیک کشور نسبتا مقبولی قلمداد میشود؛ چرا که بهرغم وجود کودتاهای مکرر، احزاب در این کشور وضعیت جاافتادهای دارند و رقابتهای واقعی میان آنها برقرار است. این رقابت دموکراتیک تا حدودی ناشی از میراث استعمار انگلیس در این منطقه است. دلیل آن نیز این است که هر دو کشور هند و پاکستان بعد از پایان استعمار بهرغم فراز و نشیبهای فراوان این رویه را ادامه دادهاند. بهرغم این امتیاز، وضع اقتصادی پاکستان چندان مطلوب نیست. این واقعیت نشان میدهد که برخلاف نظر بسیاری از روشنفکران، رابطه چندان مستقیمی میان دموکراسی و توسعه اقتصادی برقرار نیست. رقابتهای سیاسی اگر تا حدی باشد که بتواند به تغییر سیاستها و پراگماتیک تر شدن سیاستگذاریها کمک کند، میتواند برای توسعه اقتصادی مفید باشد؛ اما اگر شدت رقابت از یک حد بالاتر رفته و کل عرصه سیاست و اقتصاد را تحتالشعاع خود قرار دهد تا جایی که بازی سیاست با کشتار و ترور همراه شود، به دلیل ایجاد بیثباتی سم مهلکی برای اقتصاد به شمار میرود. تجربه کشورهای مختلف و همچنین تجربه کشور خود ما موید آناست که گویی یک حد بهینه از دموکراسی برای توسعه یافتگی اقتصادی موثر است و دموکراسی کمتر یا بیشتر برای رشد بلندمدت اقتصادی چندان مفید نیست. این روزها که کشور در آستانه ثبتنام کاندیداها و نامزدهای انتخابات مجلس است و احزاب برای آینده کشور برنامهریزی میکنند، توجه به این نکات و تجربه کشورهای همسایه میتواند مفید باشد.
در پایان توجه به نکتهای کوچک و حاشیهای خالی از لطف نیست. خانم بوتو فردی تحصیل کرده از دانشگاه آکسفورد به شمار میرفت که در خانوادهای سیاسی بزرگ شده بود. در طی پنجاه و چند سال زندگی، آموزشها و تجربیات فراوانی کسب کرده بود که میتوانست برای توسعه کشورش مورد استفاده قرارگیرد. متاسفانه با ترور وی همه این هزینه به یکباره نابود شد. نه تنها وی، بلکه همه کسانی که در این حادثه و حوادث مشابه جان خود را از دست میدهند، سمبل سرمایهگذاریهایی هستند که درطی زمان برروی آنها انجام شده است. رشد و شکوفایی هر فرد منوط به نگهداری، تغذیه و آموزشهای فراوان است و تمام این اقدامات با صرف هزینه یا هزینه فرصت ممکن میگردد. در کشورهایی که منطق ترور، کودتا و آدمکشی هنوز برجاست، چنین سرمایههایی به آسانی هرز میشود در حالی که این سرمایهها میتواند برای رشد و شکوفایی اقتصاد به کار گرفته شود. شاید یکی از مزایای دموکراسیهای مدرن و سیاست مدرن این باشد که گزینه قتل و هرز چنین سرمایههایی به کلی کنار گذاشته شده و بازی سیاست بدون گزینه حذف انجام میشود. انجام ترور و آدمکشی خود منوط به صرف هزینههایی برای تجهیز نیرو و آموزش آنهاست. همه این هزینهها که عملا به زیان یک اقتصاد صورت میگیرد میتواند در جهت رشد اقتصادی صرف شود. خلاقیتی که یک تروریست برای کشتن یک سیاستمدار به کار میگیرد میتواند در جهت ایجاد نوآوری و بهبود کیفیت کالاها و خدمات هزینه گردد و برای مردم یک کشور، بهبود و آسایش به ارمغان آورد. اینها نکات سادهای است که معمولا در منطقه خاورمیانه مورد بیتوجهی قرار میگیرد. اهالی کسب و کار (Businessman) و تاجران و بازرگانان بهترین منادیانی هستند که میتوانند این منطق جایگزین را نجوا کرده و به گوش سیاستمداران برسانند. امید است که در بلندمدت در این منطقه جغرافیایی منطق اقتصاد و تجارت بر منطق سیاست غلبه کرده و شکوفایی اقتصادی قرین مردم محروم آن گردد. به امید آن روز.
ارسال نظر