غم‌زدگان قانون منع قلیان
معصومه روزبهانی
آقای خبرنگار تو را به خدا به دست‌های من نگاه کنید. می‌بینید چقدر جای سوختگی‌های تازه و قدیمی دارد. من حدودا بیست و پنج سال است که از دشت مغان به تهران آمده‌ام، تا چند روز پیش هیچ مشکلی نداشتم. از روز اولی که به شهر تهران پا گذاشتم، برادرم مرا مستقیما به سمت یکی از قهوه‌خانه‌ها هدایت کرد و همان معرفی کردن بود که سبب شد من به سمت اشتغال در این کار کشیده شوم.

عکس: حمید جانی پور
حالا بعد از بیست و پنج سال زحمت کشیدن و خون دل خوردن به تازگی همان طور که خودتان می‌دانید، دستور بسته شدن تعداد زیادی قهوه‌خانه را صادر کرده‌اند. حال من چه کاری می‌توانم انجام بدهم. اگر از همان اول اعلام کرده بودند که این حرفه غیرقانونی است، من نیز حتما به دنبال شغل دیگری می‌رفتم و این بیست و پنج سال تجربه کاری‌ام را در هر شغل دیگری که گذاشته بودم، الان استاد آن حرفه بودم. آقا سیدمحمود تمام این حرف‌ها را با غمی از ته دل بیان می‌کند و با ترکیدن بغضش ادامه می‌دهد: خانواده‌ من در شهرستان چشم به راهند تا برایشان پول بفرستم حال که اینطوری شده من چه کاری می‌توانم انجام بدهم.
بیچاره مادر و پدرم که تمام امیدشان من بودم، آیا دولت هیچ فکری برای حال و روز ما کرده است؟
چند روزی است تمامی هتل‌ها، کافی‌شاپ‌ها، رستوران‌های سنتی، قهوه‌خانه‌ها و سفره‌خانه‌های سنتی دیگر حق ارائه سرویس قلیان را ندارند. هر فعالیتی را که داشتند، می‌توانند ادامه دهند، ولی به هیچ عنوان حق ندارند به عرضه قلیان ادامه دهند.
به تازگی وزارت بهداشت اعلام کرده است که کشیدن قلیان از عوامل موثر در بیماری سرطان و ریه است. از سویی دیگر نیروی انتظامی اعلام کرده است که اکثر قهوه‌خانه‌ها به پایگاه‌هایی برای اراذل و اوباش مبدل شده است. اگر از این جنبه به موضوع بنگریم جمع‌آوری قلیان از قهوه‌خانه یکی از موثرترین طرح‌های اجرا‌شده در چند ماه اخیر می‌تواند باشد، اما به نظرشما فقط از یک جنبه می‌توان موضوع را مورد بررسی قرار داد.
در شهر تهران حدود هزار و سیصد قهوه‌خانه با جواز مشغول به کار کردن هستند، وضعیت این مکان‌ها هم‌اکنون به گونه‌ای شده که فقط کارگران را درون خود جای داده‌اند. اگر به صورت خیلی ساده وبه قول معروف سرانگشتی حساب کنیم، با توجه به فعالیت هزار و سیصد قهوه‌خانه جواز‌دار در تهران اگر در هر کدام حداقل ۳کارگر مشغول به کار باشند، می‌توان گفت حدود ۴هزار نفر ظرف ۲روز گذشته از این تصمیم لطمه خورده‌اند.
ضمن اینکه اکثر این کارگرها از شهرستان‌های دور و نزدیک جهت کسب رزق حلال به تهران آمده‌اند، حالا جواب هزینه زندگی خانواده این تازه بیکارشدگان را چه کسی خواهد داد، بماند.
اصولا برخوردهای قهرآمیز هیچ گاه راه‌حل مناسبی برای مقابله با مشکلات نیست. آیا بهتر نبود به‌جای اینکه این‌گونه و با این سرعت دستور ممنوعیت عرضه قلیان را صادر کنند، شروع به آموزش برای اقشار مختلف مصرف‌کننده قلیان می‌کردند.
دود پنهانی
طی چند روز اخیر که دیگر مراکز عرضه قلیان جرات ارائه این محصول را ندارند، ولی هیچ تفاوتی برای مصرف‌کنندگان نمی‌کند. احمد پورمحمود می‌گوید: برای ما چه فرقی می‌کند که در سفره‌خانه‌ها قلیان بکشیم یا در منازل و محافل دیگر، قهوه‌خانه نباشد در منزل قلیان می‌کشیم و مشکلات این موضوع فقط به صاحبان این مراکز و کارگرانشان مربوط می‌شود.
داوود جودی از سفره‌خانه‌داران خیابان شاهپور می‌گوید: کلی هزینه کرده‌ایم تا یک سفره‌خانه مناسب با اخلاقیات اجتماعی برای رفاه و استراحت اقشار مختلف جامعه بنا کنیم. گذشته از این موضوع، هر ماه مبلغی معادل سه میلیون و پانصد هزار تومان اجاره‌بهای این ملک را پرداخت می‌کنم که آن هم در ماه اول هر سال به صورت کلی پرداخت می‌شود؛ یعنی هم‌زمان با پرداخت کرایه بهای برج اول، تمام کرایه سال به صورت یکجا پرداخت می‌شود. قبل از اجرای این طرح درآمد نسبتا مناسبی داشتم، ولی حالا دیگر با عدم‌فروش قلیان فکر نمی‌کنم بیشتر از روزی پنجاه هزار تومان بتوانم دخل جمع کنم.
عمواکبر پیرمردی است که تقریبا ۶۰سال از عمر کارکردنش در قهوه‌خانه‌ها می‌گذرد، وی می‌گوید: از همان زمانی که حقوقم روزی ده شاهی بود تا الان که روزی هشت هزار تومان است، ‌زندگی نسبتا متوسطی داشته‌ام. البته شکر خدا هیچ مشکلی در زندگی نداشته‌ام و دختر و پسرانم را نیز از همین راه به خانه بخت فرستاده‌ام.
اما دیگر با اجرای این طرح نمی‌دانم با توجه به سنم در کدام صنف باید به عنوان کارگر ساده یا به اصطلاح همان (پادو) استخدام شوم. آیا کسی مرا استخدام می‌کند؟