قابل توجه تازهعروس و دامادها
کمتر بخورید، پول ندارید!
مریم خباز
خوانندگان محترم؛ لطفا این مساله را حل کنید.
مریم خباز
خوانندگان محترم؛ لطفا این مساله را حل کنید.
عکس: دنیای اقتصاد، حمید جانیپور
- مرد جوانی با مدرک تحصیلی لیسانس و پنجسال سابقه کار مفید با روزی 12 ساعت کار، ماهانه 250هزار تومان درآمد دارد که البته بعضی ماهها مشمول تشویق کارفرما نیز میشود و درآمدش به 300هزار تومان میرسد. حال محاسبه کنید که این جوان متاهل از چه فرمولی استفاده کند تا هزینه 450هزار تومانی زندگیاش را تامین کند؟
(برای پاسخ به این سوال یک روز فرصت دارید)
.
.
.
.
وقت تمام شد
زیاد ناراحت نباشید، این مساله غیرقابل حل است.
از قدیم گفتهاند که نگران هزینه دوچیز نباش: خرج عروسی و خریدن خانه. بله. ما هم معتقدیم که خرج عروسی بالاخره با هر جان کندنی که باشد، جور میشود، اما خریدن خانه با این قیمتهای مایوسکننده با هر ترفندی غیرممکن است. (البته منظور ما آن دسته از جوانانی که با تکیه بر پول پدر و مادر جلو میروند، نیست. قصد ما دوستان زحمتکشی است که از ابتدا روی پای خودشان ایستادهاند).
حال دختر و پسر جوانی را فرض کنید که با پشتسر گذاشتن هفت خوان مخارج قبل از عروسی پا به خانه بخت گذاشتهاند. اگر داماد فرد خوششانسی باشد، پدر عروس دخترش را با انبوهی از جهیزیه به خانه مرد زندگیاش میفرستد؛ به طوری که حداقل برای شش ماه حتی احتیاج به خریدن یک چوب کبریت هم ندارند. حال شرایطی را به خاطر بیاورید که این مساله تحقق نمییابد و قسمتی از امکانات زندگی هم لنگ میزند. لطفا این را به خاطر داشته باشید و با ما همراه شوید.
زوجهای جوان روزانه چه قدر خرج میکنند؟
وقتی ما از اوضاع زندگی زن و شوهر جوانی که یکی دو سال است زیر یک سقف بودن را تجربه میکنند، حرف میزنیم، منظورمان اکثریت افراد جامعه است، نه آن عده افراد مرفه انگشتشمار. به همین جهت چون خودمان هم جزو همان اکثریت هستیم، با اعتماد به نفس بیشتری مینویسیم. یک زوج جوان تا چشم از خواب باز میکنند، مخارجشان شروع میشود.
اول صبحانه. اگر این زوج را افراد قانعی بدانیم حداقل چیزی که موردنیازشان است، نان و پنیر و چای است که اگر یک جمعبندی سرانگشتی داشته باشیم، 500 تومان مبلغ تقریبا منصفانهای برای صبحانه خواهد بود.
حال هرچقدر این زن و شوهر اشتهای متلونتری داشته باشند، هزینههایشان بالاتر میرود. ما فرض را بر آن میگذاریم که خانم خانه، خانهدار است و تنها همسرش شاغل است؛ چون اگر عروس خانم را هم شاغل بدانیم، مخارج تقریبا دو برابر میشود. اگر منزل این زوج جوان جایی در وسط شهر باشد، مرد خانه در خوشبینانهترین حالت خودش را با سه بلیت 20تومانی اتوبوس به محل کار میرساند؛ اما از وقتی که دیگر پیدا کردن اتوبوسهای بلیتی تقریبا ناممکن شده به جای سه بلیت 20تومانی، سه ورودی 150تومانی اتوبوسهای خصوصی را محاسبه میکنیم. حال مرد خانه میتواند به خاطر عجلهای که دارد از تاکسی هم استفاده کند که سه مسیر حداقل 200 تومانی را جایگزین مبالغ قبلی کنید. البته این روز خوش ماجرا است؛ چرا که اگر زوج جوان در حومه تهران یا در یکی از شهرستانهای استان ساکن باشند، وضع تا حد زیادی متفاوت میشود. به این ترتیب مرد خانه باید حداقل مبلغی را که میپردازد، یکهزار تومانی سبزرنگ باشد.
(وقتی ما از مخارج زوجهای جوان حرف میزنیم، این بدان معنی نیست که دیگر افراد جامعه این مخارج را ندارند؛ اما هدف ما از طرح این موضوع رسیدن به یک نتیجه مهم است).
حال داماد موردنظر به محل کارش رسیده و تا ظهر تقریبا هیچ خرجی ندارد تا وقت ناهار (البته اگر سیگاری نباشد)؛ اگر ناهار را از خانه آورده باشد، هزینه آن در دیگر مخارج خانه (که بعدا ذکر میکنیم) خرد میشود، اما اگر مرد خانه غذای رستورانی یا فستفوودی بخورد، باید مبلغ تقریبی دو هزار تا دو هزار و 500تومان را بپردازد.
بعد از آن او تا موقع برگشت به خانه اگر هوس عصرانه نکند یا محل کارش عصرانه را تقبل کند، خرجی ندارد و تنها برای بازگشت به خانه باید یکی از انواع هزینههایی را که قبلا برشمردیم، دوباره بپردازد.
حال این تنها یک طرف قضیه است؛ چرا که زن خانه هم درون منزل هزینه ناهار و عصرانه و بعد از آن شام را دارد.
عبور از سختترین مانع
30 روز یک ماه با این هزینهها که هر روز هم ثابت است، طی میشود و نوبت به روز تقدیم اجارهخانه به صاحبخانه میشود. اجاره خانه، این شکستناپذیرترین حقیقت موجود با هزاران ترفند به دست صاحبخانه میرسد تا لااقل برای یکی دو روز خیالها راحت شود. اگر زوج جوان مستاجر بمانند این داستان هر ماه سالشان است؛ اما اگر آنها توانسته باشند به یکی از لطایفالحیل خانهای برای خود دست و پا کنند، مطئمن باشید که تا گردن زیر قرض هستند.
مثلا میدانیم که اگر این زوج خانهای به صورت اجاره به شرط تملیک تهیه کرده باشند، طبق قانون باید ماهانه ۲۵۰هزار تومان بپردازند، البته اگر قراردادی ۵ ساله بسته و روی خانهشان تنها ۱۵میلیون تومان بدهکار باشند. در این میان، خوشبخت زوجینی که از ابتدا پولی قلمبه داشتهاند و توانستهاند خانهای نقلی را رهن کنند.
لطفا مهمان زوجهای جوان نشوید
با آمدن مهمان کمی کار سختتر میشود، چون زوجهای جوان دوست ندارند بزرگترها و فامیلهایشان از وضعیت اقتصادی آنها با خبر شوند.
به طور تقریبی و با احتساب خرید میوه و تنقلات و اضافه کردن پیمانههای غذا مبلغی بالغ بر 25هزار تومان بر هزینههای زوج جوان افزوده میشود. (این در حالی است که مهمانها شرایط را درک کنند و فقط برای یک وعده میهمان عروس و داماد باشند.)
قبضهای شوکآور
اکنون حالتی را تصور کنید که اجاره خانه را پرداختی و مهمانها را هم با سلام و صلوات بدرقه کردهای که یکدفعه از لای در ورودی خانه چند تا کاغذ به داخل میافتد. قبض آب و برق و گاز و تلفن ثابت و همراه. در کمترین حالت چیزی معادل 50هزار تومان. البته اینجا یک نقطه امید هم وجود دارد و آن اینکه مرد خانه پرداخت قبضها را به ماه آینده موکول کند.
فکر بچه را هم نکنید
اما خدا بزرگ است. بالاخره اگر حاضر شویم کمی فداکاری کنیم، این هزینهها را تقبل میکنیم؛ به شرطی که نفر سومی به زندگی اضافه نشود. معمولا اصرار بزرگترهای خانواده به زوجین برای بچهدار شدن یکی از عوامل اصلی ورود نوزاد به جمع دو نفره خانواده است؛ اما اگر زن و شوهر محترم کمی عنان زندگی را محکمتر در دست بگیرند، حتما متوجه میشوند که سالهای اولیه زندگی مشترک فرصتی برای جمع و جور کردن زندگی است؛ به طوری که ورود فردی دیگر تنها معادلات را بر هم میزند.
زن و مرد خود میتوانند به حداقلها راضی شوند؛ اما کودک آنها این توان را ندارد پس آنها که همواره چرخ اقتصادیشان به سختی میچرخد، باید صورت مساله را پاک کنند. لطفا فکر بچهدار شدن را هم نکنید.
آدم بلندپروازی نباشید
تمام این مخارج که به تفضیل بیان شد، آنقدر سنگین است که دیگر جایی برای بقیه هزینهها باقی نمیگذارد. اما ما دوباره از باب تاکید میگوییم که لطفا آدم بلندپروازی نباشید و فکر سفر رفتن، تکمیل لوازم زندگی، ادامه تحصیل در دانشگاه آزاد یا دولتی شبانه، خریدن اتومبیل و ... را از سر بیرون کنید. البته اگر از دستتان هم برمیآید، کاری کنید که تا حد امکان مریض نشوید به خصوص اگر دفترچه بیمه هم ندارید، چون آن وقت ما دیگر وظیفهای در قبال محاسبه دخل و خرجتان نداریم.
نتیجهگیری
بالاخره هر چه قدر واقعیتها را انکار کنیم، اما زندگی کردن واقعیتی غیرقابل انکار است. پس باید زندگی کرد و برای زنده ماندن دست به تلاش زد.
البته در هر شرایط سختی میتوان با تدبیر پیش رفت که در اینجا نیز ما سعی داریم به زوجین چند پیشنهاد بدهیم.
قابل توجه آقای خانه: اگر کسی پول ندارد، چه لزومی دارد که با تاکسی و اتوبوس ریالی تردد کند. بهترین راه پیادهروی است که برای سلامتی هم مفید است. از آب و برق و گاز که نمیتوان صرفنظر کرد، پس لااقل برای کم کردن هزینهها تا اطلاع ثانوی از تلفنهمراه استفاده نکنید.
(البته در این صورت باز هم هزینه آبونمان و حق اشتراک و ... را خواهید پرداخت) از آن جایی که شما موظف به پرداخت اجاره خانه هستید و هیچ راه فراری هم وجود ندارد، برای اینکه دخل و خرجتان به هم نخورد، به هیچ وجه مهمان در خانه نپذیرید.
اما اگر این مساله برایتان معضلات بعدی را ایجاد میکند، سفرهتان را کم رونقتر کنید و برای تحمل سختی آن روزی صد بار روی کاغذ بنویسید: «کمتر میخوریم چون پول نداریم.»
ارسال نظر