کتاب
سنگ محکی برای تاریخ جنگ عراق
نویسندگان: مایکل آر. گوردون ـ ژنرال برنارد ای. ترینر
کبرا ۲: داستان پشتپرده تجاوز و اشغال عراق
نویسندگان: مایکل آر. گوردون ـ ژنرال برنارد ای. ترینر کتاب «کبرا ۲: داستان پشتپرده تجاوز و اشغال عراق» اثری آنچنان متکی به تحقیق و مدارک و مستندات است که به احتمال فراوان در آینده تبدیل به سنگ محکی خواهد شد برای سنجش هر آن چه درباره تاریخ جنگ و اشغال عراق نوشته میشود.
«کبرا ۲» نامی بود که فرماندههان آمریکایی به عملیات سرنگونی صدام حسین داده بودند، اما داستانی که مایکل گوردون، گزارشگر نظامی ارشد نیویورکتایمز و برنارد ترینر، ژنرال بازنشسته تفنگداران دریایی، در
«کبرا ۲» روایت میکنند، داستان برنامهریزی، اجرا و پیامدهای بلافصل تجاوز به عراق است.
به همین خاطر عنوان اصلی کتاب بسیار بامسماتر از عنوان فرعی آن، «داستان پشتپرده تجاوز و اشغال عراق» است که تنها تا اندازهای دقیق است. روایت کتاب از نظر زمانی در تابستان سال ۲۰۰۳ پایان میگیرد و به همین خاطر از جنگ دشوار نیروهای آمریکایی با نیروهای تروریستی که از آن زمان تاکنون ادامه داشته است، اثری در این کتاب نیست، اما در عوض «کبرا ۲...» بررسی دقیق چرایی و چگونگی درگیری آمریکا با این حملات تروریستی است.
در اثری چنین جامع و فراگیر، بعضی مسائل به ناچار کمتر از آن چه انتظار میرود مورد توجه و بررسی قرار میگیرند. عملیات نجات سرباز جسیکا لینچ و اطلاعرسانی غلط وزارت دفاع به رسانهها در مورد وضعیت وی و پیامدهای تصمیم بیسابقه پنتاگون برای تسهیل حضور صدها خبرنگار آمریکایی در صحنه جنگ از جمله مواردی است که از چشمان نکتهسنج نویسندگان کتاب افتاده است.
بخش اعظم حجم کتاب به روایت دقیق و صحنه به صحنه تجاوز به عراق و اشغال بغداد در چهار هفته مارس و آوریل ۲۰۰۳ اختصاص دارد. این بخش از کتاب علاوه بر این که سطوح مختلفی از جنگ عراق را برای اولین بار روشن میکند، نشان میدهد که چگونه واقعیتهای جبهه جنگ عراق با تئوریهای دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا، هماهنگ نبودند، اما گذشته از این قسمتها، بخشهای ابتدایی و انتهایی کتاب هم که نشان میدهند دولت بوش چگونه آمریکا را به باتلاق جنگ عراق کشاند و چگونه تصمیمهایی که قبل از آغاز تجاوز نظامی به عراق و بلافاصله پس از سقوط صدام اتخاذ شد راه را برای شکلگیری حملات تروریستی هموار کرد، از ارزش و اهمیت بالایی برخوردارند.
گوردون و ترینر در کتاب خود، به دقت جزئیات مانورها و چانهزنیهای پشت پرده در هنگام شکلگیری طرح حمله به عراق را توصیف میکنند و نشان میدهند که تا پایان سال ۲۰۰۱، توجه دولت بوش از افغانستان به عراق معطوف شده بود و طرح حمله نظامی به عراق هم در مراحل نهایی خود بود.
نویسندگان کتاب تناقضات میان گفتههای مسوولان آمریکایی در سال ۲۰۰۲ با تکاپوی ژنرالهای پنتاگون به سرکردگی ژنرال تامی فرانکس برای تهیه نقشه حمله به عراق را نشان میدهند و چندین مورد از ادعاهای نادرست بوش و مقامات پنتاگون در ماه مه ۲۰۰۲ را مبنی بر این که «طرحی برای حمله به عراق» وجود ندارد»، ذکر میکنند.
گوردون و ترینر نشان میدهند چگونه دونالد رامسفلد، وزیر دفاع، که بیش از همه مشتاق به حداقل رساندن حجم نیروهای اعزامی به عراق بود، با مقاومت در برابر توصیههای کارشناسان پنتاگون و گروهی از کارشناسان مستقل و اعزام تنها ۱۴۰هزار نیرو به عراق، تخم ناآرامیهای بعدی را در عراق کاشت. طرحی که ژنرال فرانکس با نظارت مستقیم رامسفلد برای حمله به عراق تهیه کرد، همچنین متکی بر پیشبینیهای خوشبینانه سیا مبنیبر تغییر جبهه سربازان عراقی به محض آغاز حمله و پیوستن آنها به نیروهای آمریکایی بود. به نوشته گوردون و ترینر، در طول تاریخ هیچگاه یک عملیات نظامی بزرگ تا این حد متکی به فرضیات و اطلاعات غلط نبوده است.
«کبرا ۲» به گونهای بیسابقه اشتباهات استراتژیک آمریکا طی نخستین هفتههای سقوط بغداد را نشان میدهد و از بیتوجهی کامل طراحان حمله و سیاستمداران کاخ سفید به آن چه در زبان استراتژیستهای نظامی مرحله چهارم یا مرحله پس از درگیری نظامی خوانده میشود، خبر میدهد. از دیگر نکاتی که در این کتاب مشهود است، میزان نارضایتی فرماندهان نظامی جنگ از تصمیمات روسای سیاسیشان است که از جمله آنها میتوان به تصمیم پل برمر در جهت انحلال ارتش عراق اشاره کرد.
اجماع فرماندهان نظامی جنگ آن گونه که «کبرا ۲» نشان میدهد، بر این بوده است که اتخاذ چنین تصمیماتی در کنار فقدان نیروهای نظامی لازم برای حفظ نظم و امنیت، باعث شد تا پنجره بخت و اقبال به روی نیروهای آمریکایی حاضر در عراق بسته شود. در نهایت خلا قدرت ناشی از این تصمیمات غلط باعث شد پیکارجویان تروریست عرصه را به نیروهای آمریکایی تنگ کنند و آمریکا خود را درگیر جنگ تازهای با پیکارجویان و تروریستها در باتلاق عراق بیابد.
منبع: Diplomacy.ir
ارسال نظر