افسردگی و راههای درمان آن
بیماری افسردگی یکی از شایعترین بیماریهای روانپزشکی و از مشکلات روزمره کار بالینی روانپزشکان است. گفتوگویی با دکتر محمد اربابی (روانپزشک) درباره افسردگی و راههای درمان آن درپی میآید: به عقیده کارشناسان، بیماری افسردگی در سالهای آینده به یکی از مشکلات جهانی تبدیل میشود؛ به طوری که در سال ۲۰۲۰ پس از بیماریهای قلبی ـ عروقی دومین عامل ناتوانی و مرگ و میر افراد، افسردگی خواهد بود. آخرین آمار نشان میدهد که نزدیک به ۱۰درصد جمعیت ایران به این بیماری مبتلا هستند و تقریبا میشود گفت، شیوع بیماری افسردگی در زنها دو برابر مردان ایرانی است.
بیماری افسردگی اصولا چیست و چه مراحلی دارد؟
بیماری افسردگی یکی از شایعترین بیماریهای روانپزشکی و یکی از معضلات روزمره کار بالینی روانپزشکان است. لازم به ذکر است که بیماری افسردگی در سالهای آینده یکی از مشکلات بهداشتی جهانی خواهد بود؛ به طوری که در سال ۲۰۲۰ دومین عامل پس از بیماریهای قلبی ـ عروقی در ناتوانی افراد و مرگ و میر خواهد بود. بنابراین توجه به این بیماری بسیار مهم است. اما این بیماری چیست؟ بیماری افسردگی ناشی از اختلال خلق است. فرد در دوره بیماری افسردگی احساس غم و دلتنگی میکند و به دنبال آن یک سری علامتهای دیگر را دارد که عدم لذت بردن از زندگی، بیخوابی یا پرخوابی، تغییرات اشتها، تغییرات در تصمیمگیری و تمرکز، ناامیدی، احساس درماندگی، داشتن افکار مرگ و خودکشی از جمله این علائم است. در واقع وقتی فردی به مدت دو هفته، پنج تا از این علامتها را داشته باشد، میگویند مبتلا به بیماری افسردگی عمده شده است.
آیا هر نوع افسردگی را میشود بیماری تلقی کرد؟
این سوالی است که خیلی از اوقات مراجعین ما هم میپرسند که آیا وقتی به دنبال اتفاقات روزمره یا حوادث ناخوشایند روحیهشان آزرده میشود یا کمی دلتنگ میشوند، این به معنای بیماری افسردگی است یا نه؟ هر موقع که روحیه آزرده یا احساس غمگینی ما منجر بشود که تواناییمان در کارکردهای روزمره، مثل شغل، روابط با دیگران و دیگر فعالیتها را از دست بدهیم و به عبارتی اختلال عملکرد پیدا بکنیم، این روحیه افسرده نشانگر بیماری است و باید درمان شود. اگر نه، ما کمی دلتنگ هستیم یا کمی روحیهمان آزرده است، ولی میتوانیم کارمان را به خوبی انجام بدهیم و زندگیمان را به خوبی مدیریت بکنیم، اینجا دیگر نمیشود لفظ بیماری را به کار برد.
آیا پایداری و طول مدت علائم اهمیت دارد؟
طول مدت علائم مهم است؛ حداقل برای اینکه ما تشخیص بیماری افسردگی را مطرح بکنیم، فرد باید دو هفته علامتهای اصلی بیماری افسردگی را داشته باشد. اما چه مقدار این علامتها طول خواهد کشید؟ اگر ما افسردگی را درمان نکنیم، معمولا یک دوره معمولی افسردگی بین سه تا شش ماه طول خواهد کشید. اگر این عدم درمان طولانی بشود، این دورهها ممکن است تکرار شود و فرد در طی زمان به تدریج دچار حملات افسردگی بشود و همچنین فاصله بین حملات کاهش پیدا بکند.
آیا آماری در مورد میزان مبتلایان به افسردگی در ایران وجود دارد؟
بله، مطالعاتی در سالهای دور در ایران انجام گرفتهاست. آخرین آمار انجام گرفته در سطح کل کشور در مورد میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در ایران، مشخص کرده که نزدیک به ۱۰درصد جمعیت کشور ما از افسردگی رنج میبرند که در واقع آن افسردگی عمده یا نوع شدید افسردگی در ۵درصد افراد مشاهده میشود و میزان افسردگی در خانمها نسبت به آقایان بیشتر است. تقریبا میشود گفت، دو برابر این میزان افسردگی را ما در خانمها مشاهده میکنیم.
چه عواملی میتوانند باعث افسردگی بشوند؟
افسردگیها را میشود، به دو دسته کلی تقسیم کرد که این نوع از افسردگی بدون اینکه اتفاقات خاصی در بیرون رخ بدهد و حوادثی زمینهساز افسردگی بشود، ممکن است در فرد به خاطر تغییرات بیولوژیک رخ بدهد. ما معمولا این نوع از افسردگی را در سنین بالاتر، حول و حوش ۴۰ سالگی مشاهده میکنیم. اما برخی از افسردگیها، واکنشی هستند که فرد به دنبال اتفاقات ناگوار یا مشکلات روزمره ممکن است دچار افسردگی بشود یا به خاطر سوء مصرف از مواد یا زمینه شخصیتی آسیبپذیر آنها این افسردگی به وجود بیاید. این نوع در سنین پایینتر مشاهده میشود، معمولا در دهه سوم زندگی یعنی بین بیست تا سی سالگی ما این نوع از افسردگی را میبینیم.
چه راههایی برای درمان افسردگی وجود دارد؟
امروزه ما دو راه اساسی را در درمان افسردگی به کار میبریم. یک راه روش دارویی است. ما در حال حاضر داروهای بسیار متنوعی در اختیار داریم. از دهه ۱۹۶۰ که در دنیا اولین داروهای ضد افسردگی تولید شد، درمان دارویی آغاز شده است. در ایران تقریبا اکثر داروهایی که در دنیا رایج هستند را در دسترس داریم که کمک بسیار چشمگیر و مهمی را به بیماران میکند. اما غیر از داروهای ضد افسردگی از روشهای درمانی غیر دارویی به ویژه رواندرمانی هم میشود استفاده کرد. رواندرمانی انواع مختلفی دارد، از جمله رواندرمانی شناختی- رفتاری، رواندرمانی حمایتی، رواندرمانی بین فردی و یا رواندرمانی تحلیلی که همه این انواع را میشود در بیماران مبتلا به افسردگی استفاده کرد. به ویژه در افسردگیهای واکنشی، رواندرمانیها خیلی خوب میتوانند کمک بکنند و میتوانند به فرد این امکان را بدهند که حتی با استفاده از آن روشهایی که در رواندرمانی یاد میگیرد و تواناییهایی که پیدا میکند، در مقابل عود بیماری افسردگی تا حدی مقاوم هم بشود.
خانوادهها چطور میتوانند، افسردگی را در فرد افسرده به موقع تشخیص بدهند و مانع بشوند از اینکه آن فرد به مرحله خطرناکی مثل خودکشی برسد؟
سوال بسیار مهمی پرسیدید. چون در بسیاری از مواقع افراد از اینکه خودشان مبتلا به افسردگی شدهاند، آگاه نیستند. در برخی آمارها گفته میشود، ۵۰درصد افراد مبتلا از بیمار بودن خود آگاه نیستند. گاهی خانوادهها در چنین مواردی میتوانند، کمک بکنند که ببینند فرد روحیهاش افت کرده، غمگین است، آن تواناییهای قبلیاش را در جهت کارکرد شغلی، اجتماعی و خانوادگی از دست داده. یا اینکه ببینند فرد از لذتهای روزمره زندگی چندان احساس خوشایندی ندارد و جالب این است که فرد گاهی افسردگی را به صورت علائم جسمانی نشان میدهد. دردهای پراکنده جسمانی یکی از شایعترین علامتهایی است که ممکن است در جوامعی مانند ایران، افراد به جای اینکه بگویند، ما افسرده هستیم، روحیهمان آزرده است، با شکایتهای جسمانی مثل دردهای پراکنده مراجعه بکنند، بنابراین اگر خانوادهها چنین حالتهایی را مشاهده میکنند و گاهی هم پیگیری میکنند و از درمانهای طبی در بقیه تخصصهای پزشکی بهرهای نمیبرند، حتما باید فکر بکنند، نکند بیمارشان مبتلا به افسردگی شده باشد و از این جهت باید به روانپزشک مراجعه کنند تا بررسی و درمان لازم انجام گیرد.
ارسال نظر