امیرهادی انواری

گویا جامعه ایرانی از مظاهر صنعتی شدن فقط بالا بردن سن ازدواج را به خوبی آموخته‌ایم که، البته این مورد خاص با توجه به قدرت خرید پایین عامه مردم و افزایش تورم به برنامه‌ریزی خاصی هم نیاز نداشته است. چه، وضع اقتصادی به تنهایی توانسته این مهم را با موفقیت و به خوبی به انجام برساند.

کلاه اگر دارید، قاضی کنید، جوان ایرانی زیاد هم شهوت‌پرست و بی مسوولیت نیست. قبول هم بکنیم که این مورد تقصیر فرهنگ غربی و امپریالیستی نیست. خصوصا جوانان شهر نشین و از آن میان پایتخت‌نشینان، پسر و دختر هر دو که دانشگاه رفتند، سری به پاساژها و مراکز خرید زدند، سریال‌ها و فیلم‌های ایرانی معاصر را دیدند سخت تن به ازدواج‌های دانشجویی می‌دهند.

از آرزوی اسب سفید و شاهزاده آرزوها هم که بگذرند، لا‌اقل یک کارمند دون پایه با آب باریکه و حداقل هزینه خرید بلیت اتوبوس و یک خوراک بخور و نمیر و یک سقف راویزبندی نشده که می تواند آرزو باشد.

از خانه‌های بالای صد ‌میلیون تومانی می‌گذریم و اقساط وام مسکن، اجاره‌های ۴۰۰‌هزار تومانی و پول‌ پیش‌های افسانه ای و...صحبت در مورد امرار معاش بعد از ازدواج خود حدیثی مفصل است.

همین رفتن به خواستگاری با احتساب هزینه‌ها از ۲ تا ۷ و نیم‌میلیون هزینه دارد. برگزاری یک جشن عروسی کوچک فقط با ۲۰۰ نفر میهمان از ۲ و نیم تا ۳ و نیم میلیون هزینه دارد.

این حد‌اقل ۴ و نیم‌میلیون و حد‌اکثر ۱۱‌میلیون تومان را که فرض کنیم، بدون داشتن پشتوانه با درآمد متوسط ماهانه ۳۰۰‌هزار تومان و حداکثر ماهی ۱۰۰‌هزار تومان پس‌انداز، رسیدن به همین مرحله حداقل ۳ سال و حداکثر ۹ سال طول می‌کشد.

حالا راه چاره چیست، مشکلات اقتصادی مردم را که چاره‌ای نیست، افزایش قدرت خرید مردم هم که اثبات شده غیر‌ممکن است.

لاجرم جوان‌ها لاقید و بی‌بندوبار بی‌مسوولیت و خانواده‌ها تجمل پرست می‌شوند، جوان ایرانی فقط باید فیلم عروسی درست و حسابی را در سینما ببیند و به چشم‌های آکتور‌های سینما خیره شود و شاید غرق در رویایی شیرین‌، سوار بر ماشین عروسی گران و برگزاری جشن عروسی در تالاری مجلل. بی‌خود نیست که در کشور ما فیلم مجالس خصوصی دیگران اینقدر طرفدار دارد. ایرانی‌ها همه فامیل دارند و فامیل برای آنها واقعا مهم است؛ حتی تحصیل‌کرده‌ترین خانواده‌ها هم برگزاری یک جشن عروسی مفصل و مجلل را مایه فخر خود می‌دانند.

لیلی و مجنون‌ها هم تعدادشان به جمعیت جوان کشور نمی‌رسد که به یک فرش پوسیده و یک اتاق و اجاق گاز کمدی قناعت کنند.

می‌نویسند و می‌خوانیم، می‌گویند و می‌شنویم! اما برگزار‌کنندگان جشن‌های دانشجویی و ناصحان مروج ازدواج‌های کم‌خرج و هزینه، مهریه دختر خودشان چقدر بوده و عروسی را در کدام تالار تدارک دیدند.