نگاهی به پخش مجموعه «شهریار» از سیما
... ولی حالا چرا؟
جایجای پهنه پهناور ایرانزمین سراچه اسرار زندگی مردان و زنان تاثیرگذار عرصههای مختلف است که سرگذشت هر یک به گونهای با حوادث تلخ و شیرین مردمان همعصر خود گره خورده است.
مسعودرضا طاهری
جایجای پهنه پهناور ایرانزمین سراچه اسرار زندگی مردان و زنان تاثیرگذار عرصههای مختلف است که سرگذشت هر یک به گونهای با حوادث تلخ و شیرین مردمان همعصر خود گره خورده است. در این میان هنرمندان، شعرا و عرفا به لحاظ پیوند عمیق فطرت مردمان این آب و خاک با مظاهر متعالی زیباییشناختی و باورهای ناگسستنی آنان با سرچشمه معرفت هستی و بهرهگیری تمام و کمال از ابتداییترین تا پیچیدهترین مفاهیم و نشانههای پیرامونی در اتصال به بیکرانهها از جایگاه رفیعی برخوردارند.
درست به همین خاطر پرداختن به داستان زندگی هر یک، آن هم از سوی یک رسانه دیداری و شنیداری واکنشهای متفاوت و داوریهای گوناگونی را به دنبال خواهد داشت. با این وجود گام نهادن در مسیر بازشناساندن این بزرگان به تازهآمدگان که در دهههای اخیر به سبب در حاشیه قرار گرفتن جایگاه ادبیات، با ارزش ملی در کنار مصحلتهای ناصواب، از درک اهمیت آن غافل ماندهاند و داشتههای خود را از بیگانه تمنا میکنند، به گمان من ستودنی است، حتی اگر نتوان همچو آن یگانه بیبدیل-
علی حاتمی- کارهای بزرگی چون «هزار دستان»، «حاجی واشنگتن»، «دلشدگان» و... در قالب هنجارهای اجتماعی، سیاسی و هنری با زیور کلام و فضای درخور داستان خلق کرد، اما ساخت مجموعهای درباره شاید آخرین استاد غزل فارسی با سبک و سیاق و اسباب و جهاز مردم دوران مشروطیت آنقدر جذاب هست که خیلی زود خاطره شخصیت ۵۰قسمتی جمعه شبهای ایرانیان امروزی را پس از دو هفته کمرنگتر کند.
شاید داستان زندگی محمدحسین بهجت تبریزی و پرده نظر بازی عشق محجوب پدر و مادر، این شاعر نامدار وطن در فضایی آکنده از امیدها و آرزوهای یک فرهنگ قابل لمستر با نوای تار آذری و شنیدن ترانهای در مدح و درد و دل با «حیدربابا» آنقدر پرمایه هست که با پخش تنها دو قسمت از آن جمعه شبها دیگر کسی منتظر درام عشقی «افسر مینجانگو» با «پزشکیار یانگوم» محصور در کمند قدرت امپراطور کره نباشد.
شاید هنوز قصه درد، قحطی، گرسنگی و بیعدالتی دوره آخرین پادشاهان قاجار و شرح رشادتها و جانبازیهای «سردار» و «سالار» ملی در حمایت از نهضت مشروطیت آنقدر در حافظه تاریخی مردم ایران دستمایه عبرتآموزی هست که هنوز دیدن هر صحنهای که یاد آن روزگار را زنده کند، تداعیکننده مبارزات ادامهدار مبارزه با استبداد باشد.
نکاتی از این دست در مجموعه تلویزیون «شهریار» که جمعه شبها از شبکه دوم صدا و سیما پخش میشود، همواره یادآور این نکته است که عزت و مقام شعرا، عرفا و هنرمندان این سرزمین به پایبندی و همدلی آنان با آلام و هنجارهای اجتماعی گره خورده است و شعر و آثار آنان همواره بازگوکننده آرمانهای مردم خویش است.
فارغ از فنون و تکنیکهای ساخت این مجموعه و اینکه کمال تبریزی کارگردان آن، تا چه حد در بافت قصه، صحنهها و فضاسازی و به کارگیری موسیقی، کلام و لهجه آذری در خلق این مجموعه موفق بوده است، باید گفت که طی حداقل نیم قرن وجود مجموعه رادیو و تلویزیون و سینما در کشور، کمترین بهایی به ساخت مجموعههایی از این دست در معرفی مشاهیر این آب و خاک داده نشده است.
از مجموعه تلویزیونی «امیرکبیر»، «بوعلی سینا» و «میرزا کوچکخان» که بگذریم، کمتر تهیهکننده یا کارگردانی به خود جرات داده است که در خصوص شخصیتهای ویژه تاریخ کشور فیلمی ساخته باشد. اخیرا مجموعه «چهل سرباز» که به شرح حال حکیم ابوالقاسم فردوسی میپرداخت، پخش شد که ترکیب نامتجانس داستان زندگی وی و پرداخت به داستان زندگی پهلوانان شاهنامه در تلفیق و مقایسه همزمان با داستان زندگی حضرت علی (ع) در غزوات صدر اسلام، بیش از آنکه بر ارادت حکیم شیعه مذهب طوس به خاندان رسول خدا تاکید کند و ماهیت ضد خلفایی ایرانیان شیعه را بنمایاند، تلاش کرد تا از اسطورههای باستانی ایران شخصیتی غیر مستقل ارائه دهد. کما اینکه فاصله زمانی تاریخی داستانهای شاهنامه با اواخر دوره ساسانی و ظهور اسلام فاصلهها دارد.
به هر روی، پرداختن به داستان زندگی شهریار شاعر گرانمایه کشور در قالب یک مجموعه تلویزیونی، اتفاق میمونی است. امید آن میرود که جرات پرداختن به زندگی شعرای بزرگ کشور همچو حافظ که یکی از ۴ ستون ادبیات جهان در کنار «ولفگانگ فون گوته» شاعر بزرگ آلمان است یا سعدی یا مولانا جلالالدین بلخی که ترکیهها آن را از آن خود میدانند، نیز فراهم شود.
ارسال نظر