شب ققنوس ، شب مشکاتیان

رهام و زیری

تصویر شانزده سرو بلند بالا ایستاده بر بستری از برگ‌های خزان زده پاییزی، محملی می‌شود برای پرویز مشکاتیان و گروه پرتعدادش تا علاقه‌مندان موسیقی ایرانی را در شبی پاییزی به نوای تصنیف و ساز و آواز مهمان کنند. گروه عارف که همچنان پرویز مشکاتیان را به عنوان تک نواز سنتور و رهبر گروه در راس خود دارد، نسبت به گروه عارفی که هنوز نواهای خاطره‌انگیزاش در دل و جان شنوندگان موسیقی ایرانی باقی مانده، تغییرات فراوانی کرده است. شاید تنها شباهت همین حضور پرویز مشکاتیان باشد و بس. گروه با چهل دقیقه تاخیر وارد سالن شدند و در صحنه‌ای که عباس کیارستمی برایشان چیده بود قرار گرفتند. حسن ناهید، نوازنده کهنه‌کار نی، پیرترین فرد گروه و آیین مشکاتیان، جوانترین عضو گروه تغییر یافته عارف بود. حضور حسن ناهید و ساز دیرینش در این قحط‌سالی‌های شنیدن نوای نای غنیمتی بود برای اهل هنر چه که سال‌ها است سازنی از ارکسترهای موسیقی ایرانی و اجراهای زنده حذف شده است. حضور آیین مشکاتیان نیز نویدی بود بر تداوم هنر در خانواده مشکاتیان. هرچند او راه درازی در پیش دارد و باید از زیر سایه سنگین و پرقدرت پدر بیرون آید، کاری که تمرین سخت و پشتکاری مداوم را طلب می‌کند.

برنامه با پیش‌درآمدی در آواز ابوعطا آغاز شد. مشکاتیان با همین اولین قطعه نشان داد که هنوز همان موسیقی‌دان نوآور سال‌های دور است. هنوز جسارت خود را حفظ کرده و می‌تواند کاری نو را به شنونده عرضه کند. اگر گروه عارف در دهه ۶۰ بر سازهای مضرابی تکیه می‌کرد، اکنون سازهای زهی در گروه عارف جلوه‌گری می‌کردند.

پرویز مشکاتیان، آهنگساز تنگ‌نظری نیست. این را می‌شود از رنگ‌بندی سازها در قطعاتی که می‌سازد به خوبی متوجه شد. راز ماندگاری او در بازاری که پر از جوانان جویای نام است نیز همین است. در قطعات کنسرت اخیر مشکاتیان جای کار فراوانی برای سازهای زهی گذاشته است که آنها را از یکنواختی و کلیشه‌های رایج ساخت پیش درآمد خارج می‌کند. سوال و جواب‌هایی که بین ارکستر و زهی‌ها نوشته شده، فضای پیش درآمد را نو و تازه کرده است. زخمه‌های سرضرب و سکوت‌های هماهنگ نشان از تمرین سخت و دقیق دارد که شیوه پرویز مشکاتیان است. هرچند در جاهایی به نظر می‌رسد لول‌گیری‌سازها از سوی صدابرداران به درستی انجام نشده، اما این از لطف کار کم نمی‌کند.

چهار مضراب خسرو و شیرین همراه با تک‌نوازی سنتور مشکاتیان فضا را برای ورود به آواز اول آماده می‌کند. مشکاتیان را استاد فضاسازی برای شروع آواز می‌شناسیم. مشکاتیان می‌داند که همه شنوندگانش نوازنده و اهل موسیقی نیستند و با این درک درست است که می‌کوشد شنونده را تا جای ممکن به حال و هوای آوازی که قرار است خوانده شود، نزدیک کند.

اولین قطعه آواز که با تک‌نوازی سنتور همراه است، روی غزلی از حافظ با مطلع «ای دل به کوی عشق‌گذاری نمی‌کنی» خوانده می‌شود. حمیدرضا نوربخش، خواننده گروه عارف بازهم در کنسرتی دیگر ناآماده نشان می‌دهد. او که اکنون شناخته‌شده‌ترین شاگرد محمدرضا شجریان است، اگرچه انگاره‌هایی از آواز استادش را با خود دارد، اما گاه در اجرای فواصل دقیق عمل نمی‌کند.

اینگونه است که به قولی ساز و آواز در پاره‌ای مواقع با هم چفت نمی‌شوند. مشکاتیان با تک‌های پرقدرت وریزهای مخملی استادانه جواب آواز را می‌دهد، اما جواب ساز چندان دلچسب نیست. بسیاری بر این عقیده‌اند بخش زیادی از توانایی استاد شجریان در درک شعری بی مانند و تکیه‌های او در هنگام خواندن است. حمیدرضا نوربخش، خواننده‌ای است پرتکنیک، اما تکیه‌های او در هنگام خواندن اشعار آنی نیست که از شاگرد برجسته استاد شجریان انتظار می‌رود. گروه عارف آشکارا به خواننده‌ای نیاز دارد که همپای بقیه گروه حرکت کند.

زمانی که نام پرویز مشکاتیان به میان می‌آید، ناخودآگاه ذهن به سمت تصنیف کشیده می‌شود. اگر نگوییم پرویز مشکاتیان بهترین تصنیف سرای دوران معاصر ما است، قطعا یکی از بهترین‌ها است. چنان شعر و موسیقی را در تصنیف‌های خود به هم می‌تند که هیچ‌یک بی‌دیگری معنا پیدا نمی‌کند. چیزی که حقیقت تصنیف در موسیقی ایرانی است. با این مقدمه بی‌راه نیست اگر کنسرت گروه عارف هفت تصنیف داشته باشد که اولین آنها تصنیف فریاد با شعری از هوشنگ ابتهاج است. تصنیف با شعر «امروز نه آغاز و نه انجام جهان است- ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است» با تسلط گروه خوانده می‌شود و حمیدرضا نوربخش در خواندن تصنیف‌ها بسیار خوب عمل می‌کند و حق مطلب بیان می‌شود.

با پایان اولین تصنیف است که نوبت تک‌نوازی تار می‌رسد. این «شاه‌ساز» ایرانی که در گروه عارف در جایگاه خود قرار نگرفته است، کیوان ساکت نوازنده نام‌آشنای تار گروه عارف است. ساکت در سبک و سیاق خود در نهایت استادی ایستاده است، اما در گروه عارف وصله‌ای ناجور می‌نمایاند که تک‌نوازیش نمی‌تواند با فضای کار گروه ارتباط برقرار کند. کیوان ساکت، تک‌نوازیش را بر پایه تکنیک خود آغاز کرد. جملات کوتاه و سرعتی با طنازی‌هایی که در حوزه موسیقی ایرانی چندان راه ندارد. برخی تکنیک‌های او شنونده را به یاد تکنیک‌های گیتار الکترونیک می‌انداخت.

چهارمضراب شور که در گوشه حجاز ایجاد شد، همراه با سه‌تار بهداد بابایی بخش دیگر اجرای شب اول گروه عارف بود.

آواز روی غزل دیگری از حافظ با مطلع «دل از من برد و روی از من نهان کرد» اجرا شد. در این آواز خواننده که تا اینجای کار از اوج پرهیز کرده بود، در مصراع «بدان سان سوخت چون شمعم که بر من- صراحی گریه و بربط فغان کرد» به اوج رفت. نوربخش از پس این اوج به خوبی برآمد هرچند صدابرداری نامناسب از لطف کار او کاست. دو تصنیف بر روی اشعاری از حافظ و محمدرضا شفیعی کدکنی حسن ختام‌بخش نخست برنامه بود.

بخش دوم کنسرت با تک‌نوازی تنبک نوید افقه آغاز شد. افقه در تک‌نوازی خود کوشید تا با بهره‌گیری از ریتم‌های مختلف به بیان روایی دست پیداکند. روایتی که فضا را برای ورود به تصنیفی دیگر با شعری از هوشنگ ابتهاج مهیا کرد. شعری با مطلع «بهارا، ‌بهارا چه شیرین و شاد آمدی» تصنیف چهارم گروه عارف بود. پس از آن گروه چهارمضراب بیات ترک را اجرا کرد که پایه آن با نوازندگی پرقدرت مشکاتیان، لطفی دوچندان پیداکرده بود. آخرین بخش آوازی کنسرت ۸۶ گروه عارف در شب اول باز هم روی غزلی از حافظ اجرا شد. آن گونه که در بروشور کنسرت آمده بود، این اجرا یک بخش آوازی دیگر نیز داشت که گویا با صلاحدید پرویز مشکاتیان از برنامه حذف شد. پس از آواز تصنیف «کجایید» بر شعر «ای مردم آزاده کجایید کجایید» علی‌اکبر دهخدا اجرا شد. سیامک آقایی، نوازنده قیچک باس، تک‌نواز دیگر کنسرت گروه عارف بود که از پس تک‌نوازی به خوبی برآمد. قیچک باس‌‌سازی است که در موسیقی امروز ایران کمتر به عنوان ساز تک‌نوازی انتخاب می‌شود. اما جسارت پرویز مشکاتیان این فرصت را به سیامک آقایی داد تا هنر خود را نمایان کند. دو تصنیف پنهان چودل روی شعری از مولانا و ققنوس حسن خیام کنسرت گروه عارف بود. تصنیف ققنوس که نام کنسرت نیز از آن وام گرفته شده بود، بسیار زیبا اجرا شد و مهر تاییدی دیگر بود بر استادی مشکاتیان در ساختن و پرداختن تصنیف‌های نوآورانه.

تشویق‌های مکرر حاضران در تالار بزرگ کشور گروه را بار دیگر به صحنه برگرداند تا این بار تصنیف «ای‌ایران» را اجرا کنند. پرویز مشکاتیان در این لحظه مردم را به همنوایی با خواننده و گروه تشویق‌ کرد و تماشاچیان نیز همصدا سرود ای‌ایران را خواندند.

آن گونه که در حوالی گروه عارف شنیده می‌شود، این آخرین کار مشکاتیان با سبک و سیاق کنونی خواهد بود و مشکاتیان می‌رود تا بار دیگر با هنرمندان نسل خود همچون محمدرضا شجریان و حسین علیزاده همکاری دوباره‌ای را آغاز کند. باشد که دوباره گروه عارف همان گروه عارفی شود که می‌شناختیم و هر کدام از ما خاطره‌ای از آن را در حافظه موسیقیایی خود داریم. روزگار امروز پرویز مشکاتیان برای آنان که از دور نظاره‌گر تلاش او هستند شاید همان بیت حافظ باشد که «ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی - اسباب جمع‌داری و کاری نمی‌کنی». پرویز مشکاتیان آن قدر اعتبار دارد که بتواند بزرگان موسیقی ایران را در تک‌تک‌سازها و آواز‌ گرد هم جمع کند. از همه گروه‌های بزرگ سال‌های دور موسیقی ایران تنها همین گروه عارف مانده است. آن هم با عشق و تلاش پرویز مشکاتیان. نوازندگان جوان امروز عارف می‌توانند ذخیره‌‌های ارزشمند گروه عارف باشند. اما بزرگان عارف هنوز زخمه‌هایشان پرطنین و هوش‌ربا است. هنوز هر کدام‌شان می‌توانند در هر تک‌نوازی برآوردگار یک گروه نوازی بزرگ باشند و پرویز مشکاتیان هنوز می‌تواند دیرک خیمه بزرگ «عارف» باشد.