دیدگاه
نگاهی به دانش و مدیریت مالی، تخصص یا الزام؟
امروزه بهرهمندی از دانش مالی، یکی از ضروریات موفقیت در زندگی حرفهای و شخصی افراد است. حال میزان نیاز به این بصیرت مالی، متناسب با جایگاه اجتماعی و حرفهای افراد متفاوت میباشد.
امروزه بهرهمندی از دانش مالی، یکی از ضروریات موفقیت در زندگی حرفهای و شخصی افراد است. حال میزان نیاز به این بصیرت مالی، متناسب با جایگاه اجتماعی و حرفهای افراد متفاوت میباشد.
میزان نیاز به دانش مالی برای مدیر یک شرکت سرمایهگذاری در مقایسه با کسی که کسب و کار شخصی خود را اداره میکند یا کسی که شاغل نیست، متفاوت است. مثلا برای کسی که به طور حرفهای در این حوزه عمل نمیکند، بهرهمندی از این دانش به اندازهای که وی بتواند در زندگی شخصی خود، برای مسائلی از قبیل خرید یک خانه، خرید ماشین، برنامهریزی آینده، نحوه سرمایهگذاری و پسانداز کردن و... تصمیمات صحیحی بگیرد کفایت میکند. ولی مسلما این میزان آگاهی برای متخصصان این حوزه بسیار بسیار ناچیز است.
ضرورت کسب دانش مالی به شکلی حرفهای برای متخصصان این حوزه و فرصتهای رشد این رشته در ایران وجود دارد، ولی همواره باید به این مهم توجه داشته باشیم که همه افراد جامعه مخصوصا در زندگی امروزی به برخورداری از حداقل دانش مالی نیازمندند، دقیقا مانند نیاز حداقلی تمامیافراد به دانش رایانه.
مدیریت مالی زبان تجارت و کسب و کار است. عادیترین جریان در هر سازمانی، جریان اعداد و ارقام و تحلیل و گزارشهای مالی آن است؛ بنابراین تجهیز افراد سازمان به زبانی مشترک برای برقراری ارتباط اثربخش در استفاده از این اعداد و ارقام ضروری میباشد. مهارتهای مالی افراد در سطوح مختلف، همان زبان مشترک برای برقراری این ارتباط است.
در یک سازمان کسب بصیرت مالی برای همگان یک ضرورت است ولی میزان دانش مالی مورد نیاز در سطوح مختلف سازمان یکسان نیست، بنابراین نیاز به کسب دانش مالی را نباید فقط محدود به دانشجویان مدیریت مالی بدانیم بلکه دانشجویان سایر رشتهها، به خصوص گرایشهای مدیریت، نیز برای موفقیت در آینده حرفهای خود به آشنایی با بعضی مباحث این علم که برای عملکرد موفق آنها در رشته تخصصی خودشان، ضروری میباشد، نیاز دارند. البته باید توجه داشت که دانش مالی کسب شده برای کسانی که تخصص آنها مدیریت مالی نمیباشد، اصلا قابل مقایسه با بصیرت و آگاهی مورد نیاز متخصصان این حوزه نیست و نیز بستری که برای دانشجویان مدیریت مالی برای فراگیری این تخصص فراهم است، برای دانشجویان سایر رشتهها فراهم نمیباشد.
مدیریت مالی یکی از گرایشهای کاملا تخصصی مدیریت میباشد. تخصصی که به سختی در حیطه بازارکار توسط دانشآموختگان دیگر رشتهها اشغال میشود. به عبارت سادهتر صندلی مدیریت مالی در بازار کار اغلب با یک مدیر مالی پر میشود نه با یک مهندس صنایع یا حتی اقتصاددان! لذا تخصص یکی از مزیتهای بزرگ این گرایش میباشد.
تخصص در این حوزه به ندرت در نتیجه مطالعهای تفننی و جانبی به دست میآید، بلکه به شدت نیاز به تحصیلی کاملا نظاممند و ساختار یافته دارد. افرادی که بدون تحصیل مراحل منظم آموزشی ادعای بهرهمندی از دانش مدیریت مالی را دارند، اکثرا از عمق دانش کمی برخوردارند و صرفا با مجموعهای از تجربیات در این حیطه مشغول به کارند که در شرایط بسیار متغیر امروزه اینگونه رویکردهای صرفا تجربی، با ناکارایی و هزینه سعی و خطای بالا همراهند.
مدیریت مالی نیز مانند سایر علوم مرتبط با تجارت و کسب و کار هم علم و هم هنر است. هنر یک مدیر مالی در نحوه استفاده وی از آموختههایش تبلور مییابد. مدیریت مالی منعکسکننده حقایق موجود است. صحت و دقت این انعکاس بسته به توانایی متخصصان مالی در فرضیه سازیها و برآوردهای منطقی یا به عبارتی هنرمندی وی در استفاده از علم مالی است.
حلقه مفقوده مدیریت از سال ۱۳۷۵ به بعد در کشور مورد توجه بیشتری قرار گرفت. همچنین نیاز به رشته مدیریت مالی در حوزه عمل از سال ۱۳۸۰ به بعد شکل ویژهای به خود گرفت. امروزه با توجه به خیزهای کلان سیاستهای اقتصادی در کشور در امر خصوصیسازی، اجرای ابلاغیه اصل ۴۴ قانون اساسی که یک انقلاب اقتصادی خوانده میشود و یکی از مکانیزمهای اصلی تحقق آن بورس میباشد و همچنین اهدافی که در کشور در چارچوب چشمانداز ۲۰ ساله دنبال میشود (که طبق آن حجم اقتصاد ایران چندین برابر خواهد شد) گویای این حقیقت است که بازار کار برای مدیران مالی به شدت در حال رشد است.
در علوم مدیریت مالی دانشگاهی کشور دو حوزه کلی وجود دارد:
(سرمایهگذاری) Investment و (مدیریت مالی شرکتها) Corporate Finance.
به طور خلاصه حوزه سرمایهگذاری مربوط میشود به فعالیتهایی که در شرکتهای سرمایهگذاری و فعال در بورس با تشکیل پورتفویی از سهام و با هدف مدیریت هرچه بهتر و پربازدهتر آن انجام میگیرد.
در مقابل مدیریت مالی شرکتها مربوط میشود به انواع تصمیم گیریهای مالی، تحلیلها، تامین منابع، تصمیم به سرمایهگذاریها، تعیین سیاست تقسیم سود، گزارشدهیها و ساختارهای مالی در شرکتها. معمولا مدیریت مالی شرکتها یکی از اعضای تفکیکناپذیر، تصمیمساز و استراتژیک در هیاتمدیره میباشد. در این حوزه، هنر مالی به همراه حسابداری هنرهای حداکثر استفاده از اطلاعات محدود برای حداکثر آگاهی از چگونگی عملکرد سازمان میباشند. البته علم مدیریت مالی بسیار فراتر از این دو حوزه است ولی به دلیل نوظهور بودن این رشته و رشد نیافتگی آن در ایران امروز، فعلا به این دو حوزه اصلی توجه بیشتری شده است. مدیریت مالی از حدود سال ۱۹۰۰ میلادی از اقتصاد و حسابداری مستقل شد و در دنیا به عنوان یک رشته جدید مورد توجه قرار گرفت.
امروزه هسته اصلی حوزههای رشته مالی از حسابداری و اقتصاد کاملا مستقل است. همچنین باید در نظر داشت که این سه رشته دارای مرزهایی طیف دار میباشند و نه قطعی و تفکیک شده.
حسابداری ارائهدهنده روشهای دقیق در جمعآوری، طبقهبندی و گزارشدهی اعداد و ارقام مالی شرکت میباشد، در مقابل مدیریت مالی از خروجیهای حسابداری (مثلا صورت سود و زیان و ترازنامه) به عنوان ورودی استفاده کرده و به تحلیل مالی، تجدید ساختار مالی، بررسی فرصتها و تهدیدها، مدیریت ریسک و سیاستگذاری تامین و تخصیص منابع با کمترین هزینه و بیشترین بازده میپردازد.
در اقتصاد به ارائه مدلها و الگوهای ساختاری اقتصاد و تبیین نوع ارتباط متغیرهای اقتصادی پرداخته میشود و عموما شامل تحلیلهایی در حوزههای کلان میباشد.
مدرک CFA مهمترین و معتبرترین مدرک بینالمللی در رشته مالی است. (اطلاعات بیشتر www.cfainstitute.org). دروس مورد آزمون برای کسب این مدرک، راهنمای خوبی برای آگاهی از علوم ضروری برای کسب تخصص مالی در سطح بینالمللی است.
البته میباید همواره توجه داشت که تصمیمگیریها در سازمان منحصر به متخصصان مالی نمیباشد. قدرت واحد مالی در سازمان باید با قدرت سایر بخشها، نظیر بخشهای عملیاتی، بازاریابی، منابع انسانی، واحد فناوری اطلاعات، سرویسدهی به مشتریان و... تعدیل شود. ترکیب نتایج حاصل از تحلیلهای مالی صحیح با اطلاعات مربوط به حوزه مدیریتی خاص خود توسط مدیران سایر واحدها، به تصمیمگیری بهتر در سازمان منجر میشود.
در واقع میتوان گفت که اگر هر کس ابعاد مالی سازمان خود را به درستی درک کند، نیرویی قدرتمند در سازمان ایجاد میشود که میتواند افراد سازمان را برای سودآوری و ایجاد جریان نقد، به شکلی کارا،هم جهت سازد.
در نهایت میبایست متذکر شد که در این رشته رسیدن به سطوح مرزی علم، کاملا دست یافتنی است. این رشته در ایران چه در حوزههای تئوری و علمی دانشگاهی و چه در ارائه الگوهای عملی جهت بسط و گسترش، چشم انتظار نیروهای متخصص، جوان، پرانرژی و با انگیزه است!
ارسال نظر