برنامه‌ریزی اقتصادی؛ حلقه گمشده هنر ایرانی

لی‌لی اسلامی

‌گفتن از اقتصاد هنر، موضوع تازه‌ای نیست. شاید همین تکرار‌های بی‌ثمر بود که روز شنبه به «همت انجمن هنرمندان نقاش ایران»، متخصصان و اهالی فرهنگ و هنر را در تالار بتهوون خانه هنرمندان ایران گرد‌هم آورد، تا در نشست «اقتصاد‌هنر» رویاهای تحقق نیافته در این حوزه را یادآوری کنند و راه‌هایی تازه برای نجات اقتصاد بیمار هنر و فرهنگ بیاندیشند. «رمضان‌علی رویایی»، مدیر گروه مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات، اولین سخنران نشست بود که با تکیه بر لزوم آشتی اقتصاد و هنر تاکید کرد: «کسی که اثر هنری را خلق می‌کند نباید به فکر فروش و بازگشت بهای هنرش باشد. بلکه باید در این حوزه سرمایه‌گذاران و بازاریابان حضور داشته باشند و از محل فعالیت‌های هنری ما ایجاد اشتغال شود و به تولید ناخالص ملی هم کمک کند.»

رویایی با اشاره به ایجاد دوره فوق لیسانس و دکترای مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی افزود: «کارآفرینی در عرصه هنر نیازمند آشتی حوزه اقتصاد و هنر است؛ چرا که انگیزه‌های اقتصادی در هر فعالیتی بسیار موثر است. ما باید هنر و اندیشه را به مدیریت نزدیک کنیم. مدیریت باید وظیفه‌اش این باشد که این دو محمل را به شیوه‌ای به هم پیوند دهد تا خلاقیت گسترش یابد و هنرمند آزار نبیند، اما نظام اقتصادی هنرمند هم به تدریج به رسمیت شناخته شده و تامین شود.»

او گفت: «فرآیند خلق اثر هنری باید از نظام‌مندی پولی و اقتصادی برخوردار باشد. به همین دلیل ما باید به اقتصاد اندیشه فکر کنیم و باید در جامعه زمینه‌هایی را ایجاد کنیم که مردم بدانند که باید برای هنر بها بپردازند.»

رویایی نه تنها توجه به مدیریت خرد اقتصادی بلکه برنامه‌ریزی اقتصادی و مدیریتی در سطح کلان را لازمه آشتی اقتصاد و هنر دانست: «مدیریت خرد بایستی به موزه‌ها، سالن‌ها، کنسرواتوار‌ها و‌... بپردازد تا به کار خود مشغول باشند و مدیریت کلان هم باید مسوولیت برنامه‌ریزی‌ها و امور اداری در این حوزه را بر عهده گیرد.»

«مرتضی کاظمی» دیگر سخنران این نشست، در صحبت‌هایش درخصوص «درآمدی بر کلیات هنر» با اعلام نتایج تحقیقاتی که پیرامون نگرش خانوار ایرانی به اقتصاد، فرهنگ و هنر انجام گرفته است، گفت: «این تحقیقات نشان داد که حتی اگر درآمد خانوار ایرانی ثابت بماند او مخارج فرهنگی‌اش را کم نمی‌کند، اما در همین دوره‌ای که خانوار ایرانی این گونه به هنر توجه نشان می‌دهد، در اختصاص بودجه به فرهنگ و هنر نسبت به درآمد دولت سیر نزولی طی کرده‌ایم.»

«کاظمی» مهم‌ترین موانع در مسیر رونق اقتصاد فرهنگی را چشمداشت اهالی فرهنگ نسبت به کمک‌های دولتی و بی سوادی عمومی نسبت به هنر و ناآگاهی هنرمندان نسبت به اقتصاد دانست و تاکید کرد: «اگر اهالی فرهنگ با کمک مسوولان میانی بتوانند اقتصاد فرهنگ و هنر را مدیریت کنند، ما چندان نیازی به کمک‌های دولتی نخواهیم داشت.»

او با توجه با پیشرفت‌هایی که در دوره حاضر در وضعیت هنر و به خصوص هنرهای تجسمی صورت گرفته، «رویکرد آینده‌نگرانه» را برای پیشبرد اهداف فرهنگی پیشنهاد کرد: «جامعه برای رشد، هنر ظرفیت و بستر مناسب را دارد و ما باید با مدیریت و برنامه‌ریزی در این عرصه با توجه به اهداف و نگاهی که به آینده داریم و همچنین شرایط موجود، هنر کشور را از اقتصادی پر رونق بهره‌مند سازیم.» کاظمی در پایان با اشاره به شرایط عصر حاضر گفت: «در شرایط و مقتضیات عصر حاضر که انقلاب دیجیتال نامیده می‌شود اقتصاد نقشی موثر دارد و باید توجه داشت که در این انقلاب دیجیتال، فکر، اندیشه و خلاقیت بیشترین ارزش را دارند.»

«لیلی گلستان»، مترجم و دانش آموخته عرصه هنر سخنران دیگری بود که با اشاره به فعالیت‌هایش در راه‌اندازی گالری گلستان و ترویج هنر در میان اقشار کم‌درآمد و نا‌آشنا با هنر گفت: «۱۹‌سال پیش، در شروع فعالیت گالری گلستان بیانیه‌ای را در خصوص مشی کار گالری در مطبوعات منتشر کردم و توضیح دادم قصد دارم آثار هنری را با هر گونه تسهیلات در اختیار قشر کم‌درآمد اما با فرهنگ اجتماع قرار دهم.»

«گلستان» با تکیه بر لزوم آشنایی جامعه با هنر گفت: «‌برای جلب مخاطبانی که هیچ‌گونه پیش‌زمینه‌ای در برخورد با آثار هنری ندارند، دقت بیشتری لازم است. ما باید مخاطب را بسازیم و نگه داریم.»

او با اشاره به فعالیت‌هایی که در این خصوص انجام داده گفت: «‌تمام انرژی خود را برای آوردن هنر در خانه مردم صرف کرده و می‌کنم، چون مردم عادت به هزینه کردن برای هنر نداشته‌اند، اما وزارت ارشاد هم برای مجوز دادن به گالری‌ها باید وسواس بیشتری به خرج دهد. خیلی خوب است که تعداد گالری‌های ما هر روز افزایش یابد اما گالری‌دار باید هنر را بشناسد و شخص ناآگاه در این حوزه به فضای هنری ماضربه می زند.»

«مرتضی گودرزی دیباج»، هنرمند و استاد دانشگاه، آخرین سخنران جمع بود. او هم از لزوم سنجش ارزش آثار هنری سخن گفت‌: «مشکل اقتصاد هنر تنها در حوزه هنر نیست، بلکه تمامی وزارت‌خانه‌ها و نهاد‌های رسمی کشور می‌توانند در جریان هنری و فرهنگی موثر باشند.»

او تاکید کرد: «‌بسترهای شکل‌گیری اقتصاد هنر جایی است که خبری از هنر نیست؛ مشکل اقتصاد هنر را نباید در هنر و اقتصاد جست‌وجو کرد، بلکه باید در فرهنگ و خارج از هنر دید. در این مقوله حوزه هنری و وزارت ارشاد به تنهایی نمی‌توانند پاسخگوی هنر کشور باشند. برای رونق هنر باید بستر مناسب فرهنگی میان هنر‌مندان و مسوولان ایجاد شود. همچنین ما به فرهنگ‌سازی از طریق تلویزیون که یکی از تواناترین رسانه‌ها است نیاز داریم.»