نگاهی به طراحی مکانیسم
نوبلی دیگر برای تئوری بازیها
صبح دوشنبه هفته پیش هنگامی که «اریک مسکین» در خانهای که زمانی آلبرت انیشتین در پرینستون در آن زندگی میکرد، تلفن را برداشت و از آکادمی سلطنتی سوئد خبر برنده شدن جایزه نوبل را شنید، آنچنان که خودش میگوید، افتخار کرد که به همراه «لئونید هورویچ» برنده این جایزه شده است؛ زیرا از منظر او و دوستانش شاید پیش از این باید این جایزه به وی تعلق میگرفت.
صبح دوشنبه هفته پیش هنگامی که «اریک مسکین» در خانهای که زمانی آلبرت انیشتین در پرینستون در آن زندگی میکرد، تلفن را برداشت و از آکادمی سلطنتی سوئد خبر برنده شدن جایزه نوبل را شنید، آنچنان که خودش میگوید، افتخار کرد که به همراه «لئونید هورویچ» برنده این جایزه شده است؛ زیرا از منظر او و دوستانش شاید پیش از این باید این جایزه به وی تعلق میگرفت.
هورویچ روسیالاصل، اکنون در سن نود سالگی و با حکم بازنشستگی از دانشگاه مینهسوتا زندگی علمی خود را در خانه سپری میکند. وی چندین بار نامزد دریافت نوبل اقتصاد شد؛ اما هیچ گاه برنده نشد و آنچنان که خود میگوید، این بار نیز امیدی نداشت و هنگامی که با وی تماس گرفته شد، فکر کرد که با وی شوخی میکنند.
در عین حال وی که از سال ۱۹۶۰ فعالیت خود را در زمینهای که امروز به بار نشسته است، آغاز کرده بود، همیشه مضطرب بود که با گذر زمان و رفتن افرادی که کارهای وی را دریافته بودند، هیچ گاه به این مقام دست نیابد.
اما سومین شریک جایزه نوبل، دوست و همکلاسی مسکین، «راجر مایرسون» است. این دو اقتصاددان 56ساله در سال 1976 هر دو با هم مدرک دکترای خود را از دانشگاه هاروارد اخذ کردند و به این شکل این سه تن باعث شدند که برای یک بار دیگر نوبل به آمریکاییها برسد. این در حالی است که اگر از ملیتها بگذریم، آخرین نوبل اقتصاد که به یک غیرآمریکایی رسید، نوبل 1999بود که نصیب ماندل کانادایی شد. اگر هورویچ به عنوان مبدع تئوری طراحی مکانیسم
(Mechanism Design Theory) برنده جایزه نوبل شد، آن دو همکلاسی به خاطر کاربردی کردن و توسعه آن به این جایزه دست یافتند.
طراحی مکانیسم
شاید کمتر تئوری در ایران چون کار این سه تن غریب به نظر برسد. از آنجا که این تئوری بیش از همه، زیر شاخهای از تئوری بازیها است و خود این شاخه از اقتصاد در آکادمیهای ایران مورد کمتوجهی قرار گرفته است، به طریق او کمتر کسی در این مورد اطلاع و آگاهی به قدر کفایت دارد. در حالی که امروز سهم مقالات علمی در حوزه تئوری بازیها هر روز در حال افزایش است، نگارنده تا بهحال هیچ مقاله علمی در این مورد در مجلات داخلی ندیده است. بر این اساس در حالی که در سه سال گذشته دو جایزه نوبل اقتصاد به این شاخه تعلق گرفته است، نگاه آکادمیک داخلی باید با سرعت بیشتر به این تحولات پاسخ دهد و از قافله عقب نماند.
مساله اصلی در طراحی مکانیسم، از آنجا آغاز میشود که اصولا فعالیتهای اقتصادی (در اینجا تعریف فعالیت اقتصادی مرزهای سنتی «رابینز» را که متمرکز بر تخصیص منابع محدود برای ارضای خواستههای نامحدود است، در مینوردد و به حوزههای
سیاسی - اجتماعی و فعالیتهایی غیر از مصرف و تولید و توزیع نیز میکشد) همراه با توزیع اطلاعات است. هر عاملی تمامی اطلاعات را در دست ندارد و اطلاعات هر فرد چون داده شخصی که به او امتیاز میدهد، عمل میکند.
مکانیسم بازار آنچنان که از منظر نئوکلاسیک بر میآید، با دامن زدن به بهینه پرتو کارآترین عملکرد اقتصادی را به همراه دارد. اما مساله آنجا است که فروض بازاری از جمله اطلاعات کامل، فضای رقابتی و ... در اکثر اوقات در عالم واقعیت رخ نمیدهد و در نتیجه بهینه پرتو، بهینهای غیرعملی (infeasible) قلمداد میشود. اما یک پاسخ در خور توجه که همچنان غیرقابل انکار مینماید، آن است که حتی اگر مکانیسم بازار قادر نباشد به بهترین نقطه دست یابد، اما آلترناتیوی را ارائه میدهد که بهتر از مکانیسمهای دیگر است. طراحی مکانیسم نیز بدون رد این ادعا مدعی آن است که میتواند در موارد مختلف تصویری واقعیتر را از شرایط مورد مطالعه و بهترین راه حلهای موجود ارائه دهد. در حقیقت این تئوری وسیلهای برای تحلیل واقعیتر و علمیتر موضوعات اقتصادی است که نقطه کارآ و عملی (feasible) را بهدست میدهد.
یک مثال ساده
برای روشنتر شدن محدوده کاری طراحی مکانیسم مثالی میزنیم. اگر فرد الف بخواهد کالایی را که متعلق به او است، به فرد ب که خواهان خرید آن است بفروشد، با چه قیمتی میتواند این کار را انجام دهد؟ اگر فرض کنیم ارزش کالا برای فرد الف x و برای فرد ب y باشد، فرد الف حاضر است آن کالا را به قیمت x یا بیشتر بفروشد و در عین حال فرد ب حاضر است به قیمت y یا پایینتر از آن خریداری کند. اگر باز فرض کنیم قیمت معاملاتی (p) بین این دو ارزش باشد، آنگاه فرد الف p-x نفع میبرد و فرد ب و در نتیجه منفعت کل این معامله برای دو طرف p-x)+(y-p)=y-x) است. در نتیجه هرگاه y>x باشد، به نفع کل جامعه است که معامله انجام شود و منفعتی به میزان y-x حاصل شود.
اما برای انجام معامله سه راه وجود دارد. اول آنکه فروشنده (فرد الف) قیمت x خود را اظهار کند و اگر فرد ب ارزشی بیشتر برای آن قائل بود، معامله انجام شود. دوم آنکه فرد ب قیمت y را بیان کند و اگر برای فرد الف این قیمت بالاتر از x بود، معامله انجام شود.
سوم آنکه دو طرف همزمان در یک حراج دو طرفه، x و y را اظهار کنند و قیمت نهایی (p) مابین این دو حاصل شود.
اما مشکل از آنجا شکل میگیرد که طرفین بهدلیل اینکه تنها از ارزشهای خود اطلاع دارند، این انگیزه را دارند که ارزشهای واقعی خود را اظهار نکنند تا به این شکل منفعت بیشتری کسب کنند. در حقیقت برای فرد الف که قیمت x حداقل قیمتی است که رضایت او را جلب میکند، این انگیزه وجود دارد که بهدلیل عدم اطلاع از قیمت y فرد ب در حراج قیمتی بالاتر از x را اظهار کند و در نتیجه به قیمت نهایی (p) بیشتری در چانه زنی دست یابد. از آن سو به همین دلیل ساده فرد ب نیز انگیزه دارد که y خود را پایین تر از مقدار واقعی نشان دهد. در این صورت بی تردید ممکن است با x و y غیرحقیقی معاملهای صورت نگیرد؛ در حالی که با مقادیر واقعی آنها به نفع دو طرف (و در نتیجه کل جامعه) بود که معامله انجام شود.
طراحی مکانیسم تنها تا اینجا پیش نمیرود، بلکه راهحلها را برای آشکار سازی (Revelation) اطلاعات نشان میدهد و همچنان که مایرسون نشان میدهد، حراج دو طرفه با خصیصههایی بهترین نقطه کارآ و عملی است.
حوزههای کاری
همچنان که هورویچ نشان میدهد، «سازگاری انگیزه» (Incentive Compatibility) به عنوان هسته مرکزی طراحی مکانیسم عمل میکند. همچنان که در مثال نیز آورده شد، انگیزههای فردی که بهدلیل توزیع اطلاعات بین عاملان ایجاد میشود، باعث میشود که «اصل آشکارسازی» (Revelation Principle) مورد خدشه قرار گیرد و طراحی مکانیسم بهدنبال آن است که در هر مورد مطالعاتی، این امر را جستوجو کند که چگونه میتوان عاملان را به سمت آشکارسازی خواستههای خویش هدایت کرد.
به این شکل، تئوری مکانیسم یک چارچوب کاری قوی برای تحلیل بازارهای مختلف و سیاستگذاریها را بهدست میدهد. از بازار بیمه گرفته تا مالیات بندی و ... . و باز در تمام این موارد طراحی مکانیسم بهدنبال اطلاعات خاص هر فرد است که میتواند برای او برای عدم آشکارسازی مطالباتش انگیزه ایجاد کند و در نتیجه در پی راهحل است.
اما زیر شاخه تئوری بازیها در این حد هم نمانده و حتی به امور اجتماعی- سیاسی نیز گسترش یافته است، آنچنان که خود مایرسون در سال 2003 با این ابزار، مقالهای تحت عنوان «چگونه میتوان در عراق دموکراسی را پایهریزی کرد؟» مینویسد.
به هر رو امروز تئوری بازیها بیش از هر زمان دیگر خود را به رخ میکشد و اگر تا پیش از این بسیاری آن را تنها برای کارهای نظری و انتزاعی مفید میدانستند، امروز در عمل میبینیم که به عنوان مثال این شاخه حتی تحلیلی واقعیتر و ملموستر را از مکانیسم بازار به دست میدهد تا آلترناتیوهای قبلی با فروض بیشتر و انتزاعیتر.
منبع: Rastak.com
ارسال نظر