افسانه آموزش علوم

مترجم: شادی آذری

عقیده عمومی را فراموش کنید‌، در آمریکا بیش از نیاز بازار کار فارغ‌التحصیل علوم و مهندسی وجود دارد. رهبران سیاسی، مدیران بخش فناوری و دانشگاهیان اغلب ادعا می‌کنند که آمریکا در آموزش ریاضی و علوم‌پایه عقب‌افتاده است. آنها نتایج ضعیف در امتحانات و سقوط در رتبه بندی‌های بین‌المللی و کاهش مشارکت در علوم دشوار را شاهد این مدعای خود قرار می‌دهند. آنها از دست‌اندرکاران کشور می‌خواهند نظام آموزشی کشور را تغییر دهند و مهندسان و دانشمندان بیشتری را آموزش دهند تا این کشور بتواند با رقبایی چون هندوستان و چین رقابت کند.

اما گزارش جدیدی که توسط یک موسسه تحقیقاتی غیرنظامی به نام اربن منتشر شده است، داستان دیگری می‌گوید: این گزارش عامل ضعف در نظام آموزشی کشور را رد می‌کند.

داده‌های این گزارش بی‌شک توسط هر دو گروه شرکت‌کننده در مناظر موسوم به «کارکنان ماهر و مهاجرت» به بوته آزمایش گذارده خواهد شد. بحثی که مایکرو سافت، گوگل، اینتل وسایرین مطرح می‌کنند، این است که کارکنان ماهر بخش تکنولوژی به اندازه کافی در این کشور وجود ندارند.

نویسندگان این گزارش هال سالزمن از موسسه اربن و لیندسی لوول استاد دانشگاه جورج تاون هستند. آنها نشان داده‌اند که نمره امتحانات ریاضی، علوم و خواندن در سطوح ابتدایی و دبیرستان طی دو دهه گذشته در آمریکا افزایش یافته‌ و دانش‌آموزان آمریکایی امروز به صدر رتبه‌بندی‌های بین‌المللی نزدیک می‌شوند. شاید بسیار تعجب‌برانگیز باشد که بر اساس این گزارش، نظام آموزشی این کشور بیش از تقاضای بازار فارغ‌التحصیل رشته‌های علوم پایه و مهندسی تولید می‌کند.

روند رو به افزایش ظهور دانشمندان جوان:

این نتایج برخلاف باور عمومی در مورد نظام آموزشی و نیروی کار حوزه‌های علوم پایه و مهندسی آمریکا است.

به عنوان مثال می‌توان به گزارش‌های رقابت‌پذیری ملی اشاره کرد که اغلب سیاستمداران آمریکا به آنها استناد می‌کنند، مانند گزارش سال ۲۰۰۵ که آکادمی ملی علوم آن را منتشر کرد.

براساس گزارش آکادمی، آمریکا در شرف بی سواد شدن هست، چون آماده‌سازی در زمینه ریاضی و علوم پایه بسیار ضعیف است. این گزارش به نمرات پایین در امتحانات اشاره می‌کند و اینکه دانش‌آموزان کمتری دروس ریاضی و علوم را انتخاب می‌کنند و برنامه درسی و آماده‌سازی معلمان در مقایسه با سایر کشورها از کیفیت پایینی در کلاس ۱۲ برخوردار است.

این اعتراضات توسط برخی از مهمترین افراد دست‌اندرکار تجارت و سیاست به اوج خود رسید. بیل گیتس، مدیر مایکروسافت در اجلاس آموزش سال ۲۰۰۵ گفت: «در رقابت بین‌المللی برای برخورداری از بیشترین و بهترین عرضه کارکنان تحصیل کرده، آمریکا عقب مانده است». جورج دبلیو بوش هم در یکی از سخنرانی‌های سال ۲۰۰۶ خود گفت: «ما نیاز داریم، کودکان را تشویق کنیم که بیشتر دروس ریاضی و علوم را انتخاب کنند و مطمئن شویم که این دروس آنقدر پربار ارائه می‌شوند که بتوانند با سایر کشورها رقابت کنند».

اما سالزمن و لوول دریافتند که عکس این قضیه صادق است. گزارش آنها نشان می‌دهد که کارایی دانش‌آموزان آمریکایی با گذشت زمان در دروس ریاضی، علوم و خواندن به طور منظم و شرکت در کلاس‌های ریاضی و علوم افزایش یافته است.

به عنوان مثال در سال ۱۹۸۲ به طور میانگین شاخص استفاده از کلاس‌های ریاضی فارغ‌التحصیلان دبیرستان ۶/۲ و شاخص استفاده از کلاس‌های علوم ۲/۲ بوده است.

تا سال ۱۹۹۸ این رقم به ۵/۳ برای درس ریاضی و ۲/۳ برای درس علوم رسیده است.

درصد دانش‌آموزان که از کلاس‌های درس شیمی استفاده کردند از ۴۵درصد در سال ۱۹۹۰ به ۵۵درصد در سال ۱۹۹۶ و ۶۰درصد در سال ۲۰۰۴ رسیده‌اند.

به علاوه این گزارش خبر از رقابتی شدن روزافزون آمریکا در مقایسه با سایر کشورها داده است.

براساس این گزارش طی دهه گذشته، ایالات متحده به طور متوالی رتبه دوم را در درس علوم کسب کرده است. در ادبیات و خواندن و سایر دروس نیز از بسیاری کشورها پیشی گرفته است.

اما ریشه این همه تناقض در کجاست؟ سالزمن معتقد است، گزارش‌هایی که حاکی از عقب‌ماندگی آمریکا در عرصه رقابت‌های علمی جهان هستند، داده‌ها را غلط تعبیر می‌کنند. تا جایی که به نیروی کار مربوط می‌شود، بر اساس این گزارش از سال ۱۹۸۵ تا سال ۲۰۰۰ سالانه حدود ۴۳۵۰۰۰نفر از ساکنان دائم و موقت این کشور در سطوح لیسانس، فوق‌لیسانس و دکترای رشته‌های علوم پایه و مهندسی فارغ‌التحصیل شدند.

طی همین دوره سالانه حدود ۱۵۰۰۰۰شغل برای نیروی کار متخصص در زمینه علوم و مهندسی ایجاد شد.

به نظر می‌رسد که نزدیک به دو سوم فارغ‌التحصیلان مقطع لیسانس و حدود یک سوم فارغ‌التحصیلان مقطع فوق‌ لیسانس در زمینه‌های غیر از علوم پایه و مهندسی به کار مشغول شدند.

شاید آمریکا باید برای بسیاری از دانشمندان و مهندسانی که از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل می‌شوند، تقاضا ایجاد کند. بسیاری از مشکلات از جمله گرمایش زمین تا ایجاد سوخت‌های جایگزین و مقابله با بیماری‌های عفونی نیاز به صرف وقت و انرژی نیروی کار دارند. آمریکاییان به جای انتقاد از نظام آموزشی خود به برنامه‌های ملی نیاز دارد که جوانان خود را مشتاق به حل این مشکلات کنند.