ترجمه و تلخیص: اسماعیل استوار

بخش دوم

با اتخاذ سیاست‌ها‌ی درست و نهادهای منسجم، افزایش سهم جمعیت در سن اشتغال در کل جمعیت می‌تواند، رونق اقتصادی را در پی داشته باشد. مطالعه‌ای(Bloom and Canning۲۰۰۴) بیش از ۴۰‌درصد از رشد بالای ببرهای آسیای شرقی(هنگ کنگ، تایوان، سنگاپور و کره جنوبی) در مقایسه با آمریکای لاتین را طی سال‌های ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۰ به رشد سریع‌تر جمعیت در سن اشتغال در این کشورها نسبت می‌دهد که با سیاست‌ها‌ی تجاری و توسعه سرمایه انسانی ترکیب شده بود. در حقیقت مهارت نیروی کار، که بخش اعظمی‌ از آن در کودکی و جوانی شکل می‌گیرد، یکی از عوامل تعیین‌کننده مهم در شرایط سرمایه‌گذاری کشورها به شمار می‌آید. کمبود مهارت به عنوان مشخصه همه کشورهای در حال توسعه در کشورهایی که ثبت نام در دوره‌های متوسطه بالا است، تمایل به کاهش دارد. چگونه کشورها می‌توانند چالش‌های به بار آمده در قبال جمعیت فزون یافته جوانان را به ثمر رسانند؟ کشورها می‌توانند به‌وسیله کمک به آنها در انتخاب از بین فرصت‌هایشان و فراهم نمودن شانس‌های بعدی زمانی که یکی از انتخاب‌هایشان را از دست می‌دهند یا در آن موفق نیستند، به گسترش فرصت‌های جوانان در جهت توسعه سرمایه انسانی یاری رسانند.

گسترش فرصت‌ها برای جمعیت جوان

بسیاری از کشورها هنوز امکاناتی را برای جمعیت جوان به منظور شکل‌گیری سرمایه انسانی آنها که از طریق دسترسی به آموزش جهت نیل به کیفیت مناسب یا ورود به بازار کار، به عنوان عامل اساسی رشد مهارت فراهم ننموده اند. برای بهره‌برداری هر چه بیشتر از این فرصت؛ جمعیت بسیاری از کشورها نیاز دارند که به مسائل بیشتری بپردازند؛ از جمله‌:

- توسعه کیفیت آموزش‌های پایه: گرچه تعداد جوانانی که دوره ابتدایی را به اتمام می‌رسانند به نحو چشمگیری رو به افزایش است؛ اما کیفیت پایین آموزش یکی از محدودیت‌های عمده به شمار می‌رود. در تعدادی از کشورهای آفریقایی، کمتر از نیمی‌از زنان بین ۱۵ تا ۲۴‌سال بعد از ‌ سال آموزش ابتدایی می‌توانند یک جمله ساده را بخوانند و کمتر از ۶۰‌درصد از این دامنه سنی زنان حتی پس از ‌ سال آموزش در کشورهایی از قبیل غنا و زامبیا قادر به خواندن جمله‌ای ساده هستند. برای توسعه آموزش ابتدایی، کلید مورد نیاز، اندازه گیری مناسب کیفیت آموزشی است. به طور مثال به کاربردن آزمون‌های استاندارد و قابل مقایسه بین مدارس و کشورها می‌تواند یکی از راهکارهای سنجش کیفیت به شمار آید.

کشورها، نیازمند آن هستند تا وضعیت آموزشی را تحت نظارت جدی قرار داده و در مورد نتایج حاصل از مطالعات خود چاره اندیشی کنند. آنها همچنین نیازمند تاکید بر تغذیه و توسعه سلامت جسمی‌و روانی کودکان پیش دبستانی هستند. در کشورهایی چون جامائیکا، فیلیپین، ترکیه و آمریکا که گوناگونی و تمایز بسیار دارند، توسعه مراقبت از کودکان و برنامه‌های پیش‌دبستانی نتایج مشابهی به بار آورده و به نمرات بالای آزمون پیشرفت، نرخ بالای فارغ‌التحصیلان دبیرستانی و نرخ جرم و جنایت پایین آنها در سن ۲۰ سالگی منجر شده است.

-‌ وجود تقاضای سطوح مهارتی بالاتر: چالش بزرگ بسیاری از کشورهای با سطح درآمد متوسط که جمعیت جوان خود را به طور مناسبی آموزش می‌دهند، مساله تقاضا برای مهارت‌هایشان در اقتصاد جهانی است. جریان جاری نشان از آن دارد که توسعه تجارت جهانی، تقاضای نیروی کار غیرماهر را کاهش داده است. کشورهای در حال توسعه نیز با فزونی تقاضا برای نیروی کار ماهر مواجه هستند. در نتیجه نیروی کار با تحصیلات متوسطه و آموزش‌های پیشرفته در بسیاری از کشورها شاهد آن هستند که دریافتی آنها به‌رغم افزایش تعداد جمعیت شان به طور چشمگیری رو به افزایش گذارده است(انجمن تحقیقات ملی و موسسه پزشکی ۲۰۰۵).

تولید هرچه بیشتر دانش آموختگان متناسب با نیازهای مهارتی مستلزم پرداختن به دو مساله عرضه و تقاضا است. در سمت تقاضا، برای بسیاری از جمعیت جوان، به‌ویژه جوانان در خانواده‌های فقیر، آموزش در سطوح بالاتر هزینه پولی و هزینه فرصت زمانی که به آموزش اختصاص می‌دهند، بسیار بالا است. سیاست‌ها‌ی تشویقی از قبیل کمک مالی مشروط به حضور در مدارس می‌تواند در تهییج جوانان به آموزش موثر باشد.

سیاست تشویق مالی مکزیک (Oprotunidades)، به نحو چشمگیری ثبت نام جوانان در دوره‌های متوسطه به‌ویژه جوانان خانواده‌های فقیر را افزایش داده است که این امر در نتیجه کاهش در جا زدن در دوره‌های ابتدایی و کاهش نرخ ترک تحصیل مخصوصا در دوره بحرانی انتقال از دوره ابتدایی به دوره متوسطه به وقوع پیوسته است(بانک جهانی ۲۰۰۶). محدودیت در سمت عرضه نیز می‌تواند با گسترش تعداد جوانان دانش آموخته در سطوح متوسطه و بالاتر با توجه به کیفیت آموزش، مرتفع شود. کشورهایی که سهم بخش‌خصوصی در اقتصاد آنها به نسبت کمتر است، جهت رفع این معضل باید به گسترش مشارکت بخش‌خصوصی دست یازند.

-‌ ورود راحت تر به بازار نیروی کار: بسیاری از مهارت‌ها در حین انجام کار حاصل می‌شود. اما نیروی کار جوان برای شروع با مشکلات بسیاری مواجه هستند. برخی مدت‌های مدیدی برای یک شغل منتظر می‌مانند و برخی دیگر به شغل‌های با حقوق پایین تن می‌دهند که مهارت اندکی را به آنها می‌آموزند.

اگرچه رشد اقتصادی تقاضای نیروی کار در سنین مختلف را افزایش می‌دهد اما این امر مهم است که جوانان قادر باشند در سطوح برابر به رقابت بپردازند. در بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط(middle- income) مقررات حاکم بر بازار نیروی کار هزینه‌ها یی را بر دوش تازه واردان تحمیل می‌کند. سیاست‌ها‌یی از قبیل قوانین سخت حمایتی استخدام یا حداقل دستمزدهای افراطی که انتقال و انعطاف نیروی کار مابین بخش‌های مختلف را محدود می‌کند، نسل جوان را در مقایسه با دیگران در یافتن شغل بیشتر با محدودیت مواجه می‌کند. موفقیت اصلاحات جزئی به عنوان مثال در اروپا، که انعطاف‌پذیری را فقط برای جوانان و نیروی کار غیر ماهر دنبال می‌کنند، غیرمحتمل است چرا که آنها دورنمای روشنی را برای شغل‌های پایدار و امن پس از فراغت از تحصیل ارائه نمی‌کنند.

بسیاری از جوانان اولین شغل خود را در بخش غیر رسمی‌می‌یابند. فراهم کردن آموزش‌های پایه، آموزش‌های کاربردی حرفه‌ای و مهارت‌ها ی حرفه‌ای عمومی ‌به‌وسیله کارآموزی و تایید گواهی حرفه‌ای آنها در تکمیل این دوره‌ها می‌تواند به عنوان نردبان پرش از بخش‌های غیر رسمی‌به بخش‌های حرفه‌ای به شمار آید. در کنیا برنامه «Jua Kali» دسترسی صنعتگران حرفه‌ای را به تکنولوژی‌های جدید فراهم نموده است تا آنها بتوانند مهارت خود را به روز رسانده و کیفیت خدماتی را که می‌توانند به کارفرمایان ارائه دهند، را بالا ببرند.