در گفت و گو با غلامرضا سلامی بررسی شد
چالشهای جایگزینی یورو در تجارت خارجی ایران
به گفته وی مهمترین محموله صادراتی ایران نفت است که براساس دلار قیمتگذاری میشود. از طرف دیگر مهمترین بخش وارداتی ایران کالای صنعتی است که از اروپا وارد میشود و به یورو یا ارزهایی غیر از دلار است؛ بنابراین اگر دلار تضعیف شود، صادراتمان که درآمدزایی میکند، کم میشود و از طرفی هزینه صادراتمان بالا میرود. آنچه در زیر میخوانید، متن کامل گفتوگوی سلامی با ماهنامه ترابران است که پیش از افزایش ناگهانی قیمت نفت صورت گرفته است. مدتی است در محافل اقتصادی و سیاسی کشورمان، بحث فروش نفت به یورو یا تبدیل ذخایر ارزی کشور به یورو مطرح شده است، به عنوان کارشناس بازار مالی، این تصمیمها را چگونه ارزیابی میکنید؟
دو سه جور تصمیم گرفته شد، آن چیزی که در رسانهها خواندم این بود که به خاطر مقابله با سیاستهای خصمانه آمریکا، سهم دلار در ذخایر ارزی کاهش پیدا میکند؛ ولی سیاستهای خصمانه آمریکا تنها مربوط به همین یکی دو سال نیست، حداقل از جنگ تحمیلی عراق به این سو، این سیاست خصمانه وجود داشته است؛ بنابراین هر کاری میخواستیم انجام بدهیم باید از آن موقع انجام میدادیم و اینکه چرا تا الان این کار را نکردهایم برای من روشن نیست.
ولی به طور کلی تعدیل تناسب ارزهای مختلف در سبد ذخیره ارزی کاری است که باید صورت میگرفت و شاید سالها پیش باید این اتفاق میافتاد. اگر الان این کار را کرده باشند، دیر هم شده است. همواره بایستی توجه میکردیم که اتکای ذخایر ارزی ما به دلار ممکن است باعث کاهش ذخایر ارزی شود که متاسفانه شده است.
اگر امروز تصمیم گرفته باشیم، ممکن است تصمیم به موقعی نباشد؛ یعنی اگر باز هم براساس یکسری منویات سیاسی این کار را کرده باشیم، اشتباه قبلی خود را تکرار کردهایم. ممکن است همین فردا قیمت دلار مجددا به حالت قبل بازگردد و شروع به بالا رفتن کند، آن موقع باز هم ضرر میکنیم. این اقدام، یک اقدام کاملا اقتصادی است نه سیاسی و باید بر مبنای پیشبینیهای علمی عمل کرد. کار بانک مرکزی در مقیاس کوچک مثل کسی است که در سطح بینالمللی کار خرید و فروش ارز میکند، اگر به موقع دلارش را به یورو تبدیل نکند یا بالعکس، مسلما از هر دو طرف ضرر میکند.
متناسب کردن سهم ارزهای مختلف در سبد ارزی، تصمیم درستی است، ولی اینکه این تصمیم کی گرفته شده و کی میبایست گرفته میشد، مهم است. ما باید در این سالها بیشترین استفاده را از نوسانهای ارزهای بینالمللی نسبت به یکدیگر میکردیم. بعضی از کشورها این کار را کردهاند و برخی نکردهاند. اگر ما درست عمل میکردیم، شاید میلیاردها دلار به نفع اقتصاد ایران بود.
باتوجه به اطلاعاتی که شما به عنوان کارشناس در این زمینه دارید، آیا این کار به موقع انجام شده یا خیر؟
تصور نمیکنم. باتوجه به صحبتهای اخیر مقامات بانک مرکزی، ظاهرا این کار به تازگی انجام شده است.
نه اینکه هیچ سهمی از ذخایر ارزی ما به ارزهای دیگر تبدیل نشده، اما سهم عمدهاش همواره دلار بوده است و این قطعا به ضرر اقتصاد ایران است. اگر این موضوع صحت داشته باشد، قطعا از این بابت متحمل ضرر بسیاری شدهایم که بنده معتقدم این ضرر تنها از بابت نگهداری کل سرمایهها نبوده بلکه از خود مبادلات هم بوده است. متاسفانه ما در طول این سالها شاهد تصمیمهایی بودهایم که در جهت عکس روند اقتصاد بینالمللی بوده است؛ برای مثال در بدترین موقع آمدیم اوراق قرضه یورویی صادر کردیم؛ یعنی بدهی یورویی ایجاد کردیم، در حالی که درآمدهایمان دلاری بود.
چه زمانی این اتفاق افتاد؟
چهار سال پیش. در واقع از این بابت متحمل دو ضرر شدیم؛ کشور ما احتیاج به ارز نداشت و همه کارشناسان هم میگفتند که لزومی به این کار نیست. گفتند میخواهیم اعتبار ایران را در سراسر جهان تثبیت بکنیم که این حرکت اتفاقا تثبیتی هم به همراه نداشت و نه تنها مجبور شدیم بهره بالای 9درصد پرداخت کنیم، چون بازپرداختش به یورو بود، با افزایش قیمت یورو ناچار شدیم موقع سررسید، دلار بیشتری هم پرداخت کنیم. از دو جا ضرر کردیم و آقایان هیچ موقع هم حساب پس ندادند که این یک میلیارد اوراق قرضه چه مقدار به نفع اقتصاد ایران بود. اما میشود تصور کرد که شاید بالای 20 یا 25درصد برای اقتصاد ایران هزینه داشته است.
خب این تصمیمها را که میبینید یک مقدار شک میکنید، همیشه گفتهاند شما خیالتان راحت باشد ما داریم کارها را درست انجام میدهیم و به هیچوجه اجازه نمیدهند کارشناسان اقتصادی بدانند، آنها چه میکنند؛ در حالی که اگر در زمان حال نمیخواهند به خاطر محرمانه بودن، بعضی موارد را گزارش کنند، حداقل گزارشی از عملکرد گذشته نشان بدهند. البته این گزارشها آن طور هم که در داخل وانمود میکنند، محرمانه نیست؛ به خاطر اینکه همه کشورهای متخاصم ما این اطلاعات اقتصادی را دارند و آمارش در اختیار آنها هست؛ چون ذخایر ما را بانکهای بینالمللی نگه میدارند و آنها هم دقیقا میدانند که ما چقدر بدهی داریم، چقدر دارایی ارزی و در کجا داریم.
اما ظاهرا این اطلاعات برای تحلیلگران ایرانی محرمانه است. درست این است که بانک مرکزی اعلام کند و دقیقا بگوید که در این سالها چه کرده است و در این چند سالی که دلار در مقابل یورو، دلار استرالیا، دلار کانادا و پوند انگلیس 40 تا 50درصد کاهش داشته است، چه کردهاند؟ آیا از این بابت ضرری به اقتصاد ایران وارد شده و اگر وارد شده این ضرر چقدر است؟ ضررش معقول است یا در این رابطه بیمبالاتی شده است؟
چرا اعلام نمیکنند؟
هر وقت صحبت میشود میگویند ما به دقت مراقب اوضاع هستیم، اما این کافی نیست. باید گزارشی ارائه شود تا مردم بتوانند روی آن قضاوت کنند، منظور از مردم کسانی هستند که در این زمینه صاحبنظرند.
آنها باید بتوانند قضاوت کنند که عملکرد بانک مرکزی درست بوده یا خیر؟
پس در هر صورت تنوعبخشی سبد ارزی اتفاقی است که بالاخره باید میافتاد، حتی اگر دیر هم شده باشد. حالا چه با انگیزه سیاسی و چه با انگیزه اقتصادی...
بله، کلا تنوع بخشی به سبد ارزی کار درستی است، ولی اینکه بگوییم اقدام به این کار، امروز درست است یا فردا، چیزی نیست که کسی که در بازار بینالمللی نیست، بتواند در مورد آن اظهارنظر کند. بازی کردن با ذخایر برای اینکه استفاده اقتصادی مملکت را به حداکثر برساند، بسیار عالی است. اگر بانک مرکزی که تمام ذخایر ارزی را در اختیار داشته، موقعی که لازم بوده دلار را به یورو یا پوند و... تبدیل کرده یا برعکس آن را انجام داده است. اگر این تصمیم به موقع گرفته شده باشد، رقمهای چندین میلیاردی به اقتصاد ایران استفاده رسیده است؛ اما من و شما نمیتوانیم بگوییم که کی باید این کار را کرد. ما نمیتوانیم بگوییم روند آتی دلار چه خواهد بود. این وظیفه بانک مرکزی است که بداند. امروز اوست که تصمیم میگیرد، او است که میتواند دریابد روند آتی چگونه خواهد بود، چون کارش این است.
دولت اعلام کرده است قصد دارد در آینده نفت را به یورو بفروشد...
این حرف هیچ مبنای علمی ندارد، برای اینکه اصولا نفت به دلار فروخته میشود. ما میتوانیم از هر کسی که از ما نفت میخرد، بخواهیم که پولش را به یک ارز دیگر بدهد، او فوری میآید و حساب میکند امروز هر یورو چند دلار است، بلافاصله تبدیل میکند و به جای دلار به ما یورو میدهد. این کار را خودمان هم میتوانیم بکنیم که هر روز به همان میزان یورو را به دلار یا بالعکس تبدیل کنیم.
همین تبدیل برای ما هزینه ندارد؟
چرا. اگر خریدار هم تبدیل کند؛ باید هزینهاش را بپردازد. به هر حال آنها یک نرخ خرید دارند یک نرخ فروش و تفاوتش هم در همین هزینهاش است. ولی اینکه ما بگوییم نفتمان را به یورو میفروشیم، اصلا مبنای قابل قبولی ندارد. مگر اینکه یک روز دنیا تصمیم بگیرد و قیمت نفت را با یورو تعیین کند.
آیا دریافت پول نفت به یورو ضرری برای اقتصاد کشورمان ندارد؟
بستگی دارد به اینکه ما پیشبینی کنیم روند افزایش یورو نسبت به دلار ادامه خواهد داشت یا نه؟ ممکن است عکسش اتفاق بیافتد. کسی که معامله میکند باید تشخیص بدهد و تصمیم بگیرد که ذخیرهاش را تبدیل کند یا نه. تبدیل ارز کاری است که در همه بانکهای دنیا صورت میگیرد. بانکهای تجاری سعی میکنند همواره بالاترین استفاده را از نوسان ارزها داشته باشند. گرفتن پول نفت به یورو کار عجیب و جدیدی نیست. ما میتوانیم به مشتریهایمان بگوییم به جای دلار، یورو یا پوند یا… بدهند، اگر هم قبول نکردند به هر بانکی که از آنجا پول را دریافت کردهایم دستور بدهیم پول ما را تبدیل کند به یورو یا ارز دیگر.
تا وقتی قیمت نفت با دلار قیمتگذاری میشود ما نمیتوانیم بگوییم نفت خود را به یورو میفروشیم. من معتقدم که این بیشتر یک شعار است. سه تا اشتباه در این شعار است؛ یکی اینکه ما نمیتوانیم نفت را به یورو بفروشیم، بلکه میتوانیم پولش را به یورو بگیریم، دوم اینکه ما میخواهیم با سیاستهای خصمانه آمریکا مقابله کنیم ولی با این کار نمیتوانیم، چون سهم تجارت جهانی ما زیر دو دهم درصد است. با این رقم میخواهیم به دلار لطمه بزنیم؟ بر فرض هم که موفق شدیم، با این کار در حقیقت به خودمان لطمه زدهایم، دلیلش هم این است که ما خودمان داریم منبع درآمدمان را که به دلار است تضعیف میکنیم. اگر این روند ادامه پیدا کند و سال بعد هم قیمت دلار نسبت به یورو 30درصد پایین بیاید، ولی قیمت نفت 5درصد بالا برود، باز هم 25درصد ضرر میکنیم.
… مهمترین آیتم صادرات ما نفت است که آن هم براساس دلار است و از طرفی مهمترین آیتم وارداتی ما، کالاهای صنعتی است که از اروپا میآوریم و آن هم به یورو یا ارزهایی غیر از دلار است. بنابراین اگر دلار تضعیف شود صادراتمان که برای ما درآمد ایجاد میکند کم میشود و از طرفی هزینه واردات بالا میرود.
در اینجا است که بانک مرکزی میتواند قسمتی از این زیان را با سیاستهایی که در مورد ذخایر ارزی ایران اتخاذ میکند و تصمیمگیریهای به موقع در مورد تبدیل دلار به یورو یا برعکس، پوشش دهد.
فکر نمیکنید مسائل اقتصادی وقتی در قالب شعار سیاسی مطرح میشود، نتایج منفی به همراه دارد؟
به طور کلی وقتی در سطح بینالمللی این مسائل مطرح میشود، آنها که باید بفهمند، میفهمند که پشت این حرفها چیست؛ به خصوص تحلیلگران سیاسی. آنها از این حرفها حداکثر استفاده را میکنند و در این صورت ما کار سیاسی خود را هم درست انجام ندادهایم.
نظرتان در مورد تنظیم بودجه کشور بر پایه یورو چیست؟ آیا این کار هم شدنی نیست؟
اصلا اقتصاد ما اقتصاد دلاری است و ریال وابسته به دلار است. نوسانهای ریال تابع نوسانهای دلار در سطح بینالمللی است. علتش هم کاملا واضح است، چون درآمد اصلی ما حاصل فروش نفت به دلار است. اما اینکه پایه ریال را از دلار به یورو یا به سبدی از ارزهای دیگر تبدیل کنیم بحثی اقتصادی است که اقتصاددان باید روی آن کار کنند و ببینند در اقتصاد ایران چنین چیزی ممکن است یا خیر؟ یا اگر ممکن است به صلاح است یا خیر؟ آن موقع است که ما میتوانیم بگوییم بحثهای سیاسی ما، پایه و اساس اقتصادی هم دارد یا نه. ولی در شرایط فعلی پایه پول ملی ما دلار است.
اول باید پایه پول ملی کشورمان را از دلار تبدیل به یک ارز دیگر بکنیم و تا این کار را نکردیم هر لطمهای که به دلار بخورد دودش به چشم خودمان میرود، چون ریالمان را تضعیف کردهایم.
فکر نمیکنید تصمیم ایران، موجی را در جامعه بینالمللی ایجاد کند. چون برخی از کشورهای صادرکننده نفت هم بدشان نمیآید که یورو جایگزین دلار شود؟
نه تنها کشورهای صادرکننده نفت دنبال این قضیه نیستند، چون اقتصادشان وابسته به دلار است و به ضرر خودشان کاری نمیکنند، حتی کشورهایی که صادرکننده نفت هم نیستند مثل کشورهای اروپایی؛ چین، ژاپن و کرهایها هم به هیچ وجه به دنبال تضعیف دلار نیستند.
اگر کشورهای دیگر تصمیم بگیرند قسمتی از ذخایر خود را از دلار به یورو تبدیل کنند، مطمئن باشید پشتش منافع بیشتر اقتصادی است نه سیاسی. فرض کنید ژاپن یا چین بخواهند یک روزه این کار را انجام دهند، مسلما به دلار لطمه میخورد، چون آنها ذخایر ارزی بسیار بالایی دارند. رقم ذخیره ارزی ما قابلتوجه نیست، ولی مال آنها چند ده برابر ذخایر ارزی ما است. آنها میتوانند به دلار لطمه بزنند ولی میدانند که این لطمه به ضرر اقتصاد خود آنها است. اگر هم بخواهند این کار را بکنند باید به تدریج جلو بروند.
پس معتقدید که اگرچه ما از نظر سیاسی با آمریکا ارتباطی نداریم اما در اقتصاد جهانی به نوعی منافعمان به هم گره خورده است.
بله، حداقل به خاطر آنکه از قبل از انقلاب اسلامی و تاکنون ریال ما به دلار آمریکا وابسته بوده است.
فکر میکنید چه عواملی باعث شده تا دلار سقوط کند؟
یکی از دلایل آن پیدایش یورو است، دلیل دیگر سیاستهای خود آمریکا بوده که میخواسته تا حدود زیادی کسری تجارت خارجیاش را جبران کند، یعنی در حقیقت آمریکا دنبال این بود که از این راه صادراتش را بیشتر و وارداتش را کمتر کند. در این کار هم تا حدودی موفق بوده است.
الان چند درصد از صورت حسابها در تجارت جهانی به دلار اختصاص دارد؟
دقیقا نمیدانم اما هنوز هم دلار جزو ارزهایی است که مهمترین نقش را در مبادلات بینالمللی بازی میکند. دلیلش هم این است که هنوز هم آمریکا از نظر اقتصادی و بازار مالی و سرمایهگذاری خارجی حرف اول را میزند. هنوز هم بسیاری از کالاها در سطح بینالمللی با دلار قیمتگذاری میشوند. یعنی وقتی شما قیمت نفت را میگیرید میگویند X دلار. در مورد طلا، نقره و سایر فلزات هم وضعیت به همین صورت است. حتی محصولات عمده کشاورزی هم قیمتش به دلار تعیین می شود، یعنی در حقیقت بازار سرمایه آمریکا آن قدر قوی است که توانسته قیمتگذاری تمام کالاهای مهم در اقتصاد را به دلار تثبیت کند. بنابراین در اقتصاد جهانی به ناچار اکثر مبادلات به دلار بوده و هست. هرچند که ممکن است نسبت به گذشته قدرت دلار کمتر شده باشد آن هم به دلیل ادغام چند ارز مهم مثل مارک آلمان، فرانک فرانسه، لیر ایتالیا و ... قدرت گرفتن یورو که باعث شده سهم یورو در مبادلات و ذخایر نسبت به قبل بالا برود.
تقویت یورو چه تاثیری بر اقتصاد آمریکا میگذارد؟
تقویت یورو تا به حال به نفع اقتصاد آمریکا بوده است. اصولا کشورهای اروپایی علاقهمندند که یورو نسبت به دلار تضعیف شود. دلیلش این است که وقتی ارز کشوری خیلی قوی میشود روی صادرات و وارداتش اثر میگذارد، واردات را بیشتر و صادرات را کمتر میکند؛ به عنوان مثال کسی که قبلا یک اتومیبل آلمانی را 50هزار یورو میخرید و در ازای آن 50هزار دلار پرداخت میکرد، الان باید 50هزار یورو ضربدر 35/1دلار بدهد، بنابراین برای او دیگر خرید یک اتومبیل آلمانی به صرفه نیست. از طرفی به تولیدکنندگان اروپایی هم فشار میآورد که قیمتهایشان را پایین بیاورند. از طرف دیگر، آن شهروند آلمانی میتواند یک اتومبیل آمریکایی را خیلی ارزانتر از قبل بخرد، به دلیل اینکه بایستی یوروی کمتری پرداخت کند.
البته این به معنای آن نیست که آمریکا از تقویت بیش از پیش یورو راضی است. تقویت بیش از حد حتما به زیان کشورهای طرف مقابل است، اما تضعیفش هم میتواند برای آمریکا زیانبار باشد. همه اینها در یک حد متعادل میتواند توجیهپذیر باشد. تا اینجا باب میل آمریکا بوده است، یعنی آمریکا دوست داشته که دلار نسبت به یورو تضعیف شود.
چندین بار کشورهای اروپایی از آمریکا درخواست کردند که نسبت به تقویت دلار اقدام کند. اگر خاطرتان باشد، وقتی دلار نسبت به ین ژاپن کاهش پیدا کرد، ژاپنیها به التماس افتاده بودند که ین نسبت به دلار تضعیف شود. سالها این مذاکرات ادامه داشت و این کار تا حدودی انجام گرفت، وگرنه اقتصاد ژاپن فلج میشد.
اگر یورو همچنان تقویت و دلار هم خیلی تضعیف شود، بسیاری از کشورها سعی میکنند در ذخایر ارزیشان سهم دلار را کم کنند و در واقع این مساله باعث میشود دلار نسبت به ارزهای دیگر بیشتر تضعیف شود و تضعیف بیش از حد هم ایجاب میکند که اقتصاد آمریکا لطمه ببیند، کما اینکه دلارهایی که خارج از آمریکا است در حقیقت بدهی خارجی دولت آمریکا به دیگران است.
وقتی که این ارز تبدیل شود، ناچار است این بدهیها را بپردازد. بدهی که هیچ بهرهای هم روی آن نمیدهد و همین باعث رشد اقتصادیش میشود. مثل اینکه شما میلیاردها تومان قرض کنید و بهره هم ندهید. موقعیت بینالمللی دلار آمریکا یکی از دلایل رشد اقتصادی آمریکا در این60-50سال اخیر بوده است، آمریکا میلیاردها دلار از این طریق به کشورهای جهان بدهکار است و هیچ بهرهای هم نمیپردازد و آن را صرف سرمایهگذاری در داخل کشور خودش میکند. اگر آمریکا ناچار باشد مقداری از این بدهیها را بپردازد، به اقتصادش لطمه میخورد، ولی این بحث علاوه بر جنبههای اقتصادی، جنبههای سیاسی هم پیدا میکند.
اصولا هیچ کشور مطرحی دوست ندارد که اقتصاد آمریکا تضعیف شود، چون نقش آمریکا در اقتصاد بینالمللی نقش بسیار پررنگ و تاثیرگذاری است، یک چهارم تولید ناخالص داخلی دنیا در اختیار آمریکا است و در حقیقت کشورهای دیگر مبادلات زیادی با آمریکا دارند. حجم مبادلات با آمریکا بسیاربسیار بالا است. اصلا خیلی از کشورها از لحاظ اقتصادی وابسته به آمریکا هستند، مثل چین، ژاپن و حتی خود اروپا. در واقع مقصد اصلی صادرات اروپا کشور آمریکا است و حتی خیلی از کالاهایشان را هم از این کشور وارد میکنند. فرض کنید حالا اقتصاد چنین کشوری لطمه ببینند؛ در واقع کشورهایی که با آن طرف معاملهاند لطمه دیدهاند. یا مثلا فرض کنید به دلیل ضعف اقتصاد آمریکا، چین نتواند کالایی به آمریکا صادر کند؛ اقتصاد چین دچار فروپاشی میشود. ژاپن هم همین وضعیت را دارد. اینها واقعیتهای اقتصادی است که همه آن را میدانند.
برخی مواقع در شعارهای ما این واقعیتهای اقتصادی فراموش میشود و میگویند ما میخواهیم دلار آمریکا تضعیف شود که به آمریکا لطمه بخورد، در حالی که بزرگترین درآمد ما که درآمد نفت است، به دلار است و اگر اقتصاد آمریکا لطمه ببیند، مسلما به زیان اقتصاد ما است که وابسته به نفت است. البته از نظر سیاسی حتما این شعارها توجیه دارد.
آیا بالا رفتن قیمت نفت نمیتواند نوعی تعادل به وجود بیاورد؟
قیمت نفت در اثر افزایش نرخ یورو بالا نرفته، بلکه به خاطر تقاضای جدیدی است که در بازار به وجود آمده است. ظاهرا قیمت نفت بالا میرود ولی از آن طرف ما ناچاریم با دلار بیشتری همان نیازها را تامین کنیم؛ چون در پنج سال اخیر ارزش دلار نسبت به یورو تضعیف شده است. نکته قابل تامل اینکه در اقتصاد کشور ما بخش زیادی از واردات به یورو است یا به ارزهایی مثل پوند و...؛ همین امر باعث میشود واردات ما از آن کشورها گرانتر تمام شود. اگر ما تا دیروز با 200 بشکه نفت میتوانستیم یک خودرو وارد کنیم، الان باید 300 بشکه نفت صادر کنیم تا اتومبیلی در همان کلاس وارد کنیم.
اگرچه آمریکا به یورو به عنوان یک عامل تعادل نگاه میکند، اما قبول دارید که از جایگزینی یورو به جای دلار واهمه دارد؟
بله، آمریکا از اینکه یورو جای دلار را بگیرد اصلا راضی نیست؛ چون امپراتوری آمریکا بر جهان به وسیله بازار مالیاش بوده و در حقیقت با آمدن یورو رقیبی برای دلار به وجود آمده و طبیعی است که زیاد راضی نباشد.
اینکه گفتیم از تضعیف دلار راضی است، به خاطر بالا رفتن توان صادراتش و در حقیقت بالا رفتن توان تولیدش است ولی کلا از پیدایش پدیدهای مثل یورو زیاد رضایت ندارد.
همانطور که گفتم یک رقیب قدر مثل یورو، آمریکا را ناچار میکند که قسمتی از بدهیهایش را به جهان پرداخت کند و آمریکا بدهکارترین کشور دنیا است، ولی اینکه بگوییم اروپا یا چین یا ژاپن میخواهند از این حربه استفاده و اقتصاد آمریکا را نابود کنند، درست نیست. اینها شدیدا علاقهمندند آمریکا اقتصاد پویایی داشته باشد؛ چون اقتصاد دنیا به اقتصاد آمریکا متصل است و خود اروپا هم در اقتصاد آمریکا نقش دارد. در واقع کشورهای بزرگ اقتصادی وقتی میبینند یکی سقوط میکند، سعی میکنند مانع شوند.مثل تاجر بدهکاری که همه مراقبند ورشکست نشود چون ورشکستگی او به همه طلبکاران لطمه میزند. طرف تجاری اکثر کشورهای بزرگ صنعتی، آمریکا است و این رقمها قابل قیاس با چیزی که ما تصور میکنیم، نیست. مبادلات چین و آمریکا 500-400میلیارد دلار است. 400میلیارد رقمی است که اگر بخواهد خدشهای به آن وارد شود، میتواند اقتصاد چین را فلج کند. اقتصاد ژاپن و اروپا هم همین وضعیت را دارد.
ارسال نظر