رامین ناصحی

نقش پول ملی یک کشور در تجارت جهانی، نمودی از قدرت اقتصادی آن است. در این راستا، سیاست‌گذاران چین، قصد دارند طی ده سال آینده، یوآن، پول ملی این کشور را هم چون دلار و یورو جهانی کنند، اما شاخص‌های یک ارز جهانی چیست؟ به نظر می‌رسد که می‌توان از دو ویژگی کلیدی به عنوان ویژگی‌های یک «ارز جهانی» نام برد: الف) مبادلات کالا و نیز دارایی‌های مالی در سطح جهانی، به وسیله آن ارز انجام می‌شود. ب) کشورهای دیگر آن ارز را به عنوان پشتوانه پول ملی خود ذخیره می‌کنند. با این وصف، جهانی شدن یوآن، فواید بسیاری برای اقتصاد چین در بر خواهد داشت: ۱) جایگزینی یوآن با دلار در واردات و صادرات چین، تجارت جهانی این کشور را از ریسک نوسانات ارزی مصون خواهد کرد. ۲) چین نیازی به ذخیره دلار به عنوان پشتوانه پول ملی خود نخواهد داشت. ۳) این کشور می‌تواند به یوآن وام دریافت کند و به این ترتیب ریسک نوسانات ارزی را در بدهی‌های خارجی خود حذف کند.

نیازی به توضیح نیست که هر سه مورد مذکور، نفوذ سیاسی و اعتبار این کشور را در صحنه بین‌المللی، به طور محسوسی افزایش خواهد داد.

اما اجازه بدهید نگاهی به وضعیت کنونی «یوآن» بیندازیم: در حال حاضر، تنها یک درصد از مبادلات جهانی با یوآن انجام می‌شود و در نتیجه این ارز مسیر طولانی پیش رو دارد تا همطراز دلار و یورو شود، اما چین، به عنوان دومین اقتصاد دنیا، سهم بزرگی (حدود ۱۰ درصد) از تجارت جهانی را در اختیار داشته؛ بنابراین از موقعیت مناسبی برخوردار است تا استفاده از پول ملی خود را در اقتصاد جهانی گسترش دهد.

برای دستیابی به چنین هدفی، در درجه نخست پکن باید ملزومات این امر را فراهم کند. یوآن فقط در شرایطی می‌تواند نقش مهمی در مبادلات جهانی بازی کند که خرید و فروش این ارز برای بنگاه‌های بین‌المللی آسان باشد (قدرت نقدشوندگی بالا)، اما هم‌اکنون، بانک مرکزی چین به دلیل پیروی از سیاست کنترل نرخ ارز، انحصار بالایی در خرید و فروش یوآن را در دست دارد. در نتیجه، قادر است ارزش یوآن را نسبت به دیگر ارزها پایین نگاه دارد تا صادرات چین را تقویت کند. این سیاست تضعیف نسبی نرخ ارز، نه تنها قدرت نقدشوندگی یوآن را کاهش داده، بلکه نگهداری این ارز را نزد دیگر کشورها، غیراقتصادی می‌کند. بنابراین بانک مرکزی چین ناگزیر است در جهت جهانی کردن پول خود، از سیاست فعلی تثبیت نرخ برابری یوآن فاصله گرفته و دخالت کمتری در بازار ارز داشته باشد. اما مطلوبیت نگهداری و استفاده از یوآن، تنها وابسته به قدرت نقدشوندگی این پول نیست. در واقع موسسات مالی بین‌المللی و بانک مرکزی دیگر کشورها، تنها هنگامی مایل به ذخیره یوآن هستند که بتوانند این ارز را در یک بازار مالی کم‌ریسک و شفاف سرمایه‌گذاری کرده و سود دریافت کنند. در حالی که بازارهای مالی چین «بسته» و «توسعه‌نیافته» هستند. به عنوان مثال، حجم بازار سهام و اوراق قرضه چین نسبت به تولید ناخالص ملی این کشور، ناچیز بوده و به علاوه بنگاه‌های خارجی قادر به سرمایه‌گذاری در این بازارها نیستند. مضافا از آن جا که سیستم بانکی این کشور تحت کنترل شدید دولت است، بنگاه‌های خارجی با محدودیت‌های سنگینی برای سپرده‌گذاری در بانک‌های چینی مواجه هستند.

این سیاست بسته نگه داشتن بازارهای مالی و کنترل سیستم بانکی، بخش مهمی از استراتژی توسعه چین طی چند دهه اخیر بوده و دولت با دخالت در سیستم بانکی کوشیده است که به گمان خود سرمایه‌گذاری در صنایع داخلی را تشویق کند، اما هم‌اکنون، دولت چین ناچار است به منظور افزایش مطلوبیت ذخیره‌سازی یوآن، بازارهای مالی خود را توسعه بخشیده و ورود و خروج سرمایه خارجی را به آنها آزاد کند (آزادسازی حساب سرمایه). کلام آخر اینکه، حرکت به سمت جهانی کردن یوآن، مستلزم این است که چین استراتژی فعلی توسعه خود را که مبنی بر مداخله دولت در بازار ارز و سیستم بانکی است، تغییر دهد و به سمت آزادسازی نرخ ارز و بازارهای مالی (حساب سرمایه) حرکت کند، اما این تغییر استراتژی، باید قدم به قدم پیش رود. تجربه ناگوار کشورهای آسیای شرقی مانند تایلند، کره‌جنوبی، مالزی و ژاپن در دهه ۱۹۹۰ نشان می‌دهد که آزادسازی ناگهانی حساب سرمایه باعث بی‌ثباتی و بحران وخیم مالی می‌شود، اما سیاست‌گذاران پکن در برنامه دوازدهم توسعه خود اعلام کردند که قصد دارند اصلاحات ذکر شده را تا سال ۲۰۲۰ با احتیاط و تدریجی انجام دهند. بنابراین با توجه به رشد بالای اقتصاد چین و کارنامه درخشان سیاست‌گذاران این کشور در آزادسازی تدریجی، می‌توان امیدوار بود که یوآن در دهه آتی نقش پررنگی در اقتصاد جهانی بازی کند.