آرایش چهره‌های هنری و فرهنگی در حمایت از کاندیداهای انتخاباتی
هنرمندان، فیلمسازان و حتی خوانندگان زیرزمینی ایران در جریان تبلیغات دهمین انتخابات ریاست جمهوری به اردوگاه نامزدهای مورد علاقه خود پیوسته و برای پیروزی آنها در انتخابات روز ۲۲ خردادماه از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کنند.

روزنامه نشنال چاپ امارات متحده‌عربی در گزارشی درباره حضور پررنگ هنرمندان در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشته است: گرچه محمود احمدی‌نژاد و سه نامزد دیگر انتخابات در میان هنرمندان طرفدارانی دارند، اما این میرحسین‌موسوی جدی‌ترین رقیب رییس‌جمهوری فعلی است که با داشتن پیشینه هنری توانسته طیف بیشتری از هنرمندان را به خود جذب کند.
به نوشته نشنال، هنرمندانی چون علی‌نصیریان بازیگر قدیمی تئاتر و سینما، هدیه تهرانی بازیگر محبوب سینما و فیلمسازانی نظیر پوران درخشنده و علیرضا رییسیان حمایت علنی خود را از نامزدی میرحسین موسوی در انتخابات اعلام کرده‌اند. آهنگ‌ها و ترانه‌هایی هم که خوانندگان برای موسوی اجرا کرده‌اند، این روزها در گوشی‌های همراه طرفداران این نامزد انتخابات ریاست جمهوری دیده می‌شود.
برخی دیگر از هنرمندان هم هستند که پا را از حمایت صرف فراتر گذاشته و فعالانه در تبلیغات انتخاباتی میرحسین‌موسوی مشارکت و همکاری می‌کنند. بهاره رهنما، پگاه آهنگرانی و لیلی‌رشیدی از این دست هنرمندان ایرانی طرفدار موسوی هستند. رهنما می‌گوید: به عنوان یک شهروند، یک مادر و یک زن نمی‌توانم نسبت به سرنوشت خودم بی‌تفاوت باشم. رای دادن و حمایت از نامزد مورد علاقه‌ام را یک وظیفه می‌دانم.
چهار مستند تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هفته گذشته روی آنتن تلویزیون رفت. فیلم احمدی‌نژاد را جواد شمقدری ساخته و در آن بیشتر به سفرهای استانی رییس‌جمهوری فعلی و حمایت او از نیازمندان و محرومان تاکید کرده بود. شمقدری چهار سال پیش هم فیلم تبلیغاتی احمدی‌نژاد را ساخته بود.
کارگردان فیلم تبلیغاتی «دولت یار» در این باره به مهر گفت: این فیلم شباهت‌هایی به فیلم قبلی داشت، بیشتر به این خاطر که احمدی‌نژاد، اندیشه و باورهای او تغییر نکرده‌اند. تلاش کردم فیلمی صادقانه بر مبنای واقعیت‌ها بسازم که پیشرفت‌های ایران را در چهار سال گذشته به تصویر کشیده باشد.
«دولت یار» به مذاق بسیاری از هواداران احمدی‌نژاد خوش آمد و بر آنان تاثیر گذاشت. فاطمه یک کارمند دفتری ۲۳ ساله می‌گوید: من فیلم احمدی‌نژاد را دوست داشتم، چون او را همانطور که هست نشان می‌داد. مردی از جنس مردم که برای دانستن مسائل و مشکلات مردم عادی به دورترین نقاط ایران سفر می‌کند.
از سوی دیگر، فیلمسازانی چون مجید‌مجیدی تنها ایرانی نامزد اسکار و داریوش مهرجویی هم برای ساختن فیلم تبلیغاتی میرحسین موسوی تلاش می‌کردند. نخستین فیلم این گروه همان مخاطبی را هدف قرار داد که فیلم احمدی‌نژاد تلاش کرده بود بر آنها تاثیر بگذارد. فیلم زندگی ساده نخست‌وزیر سابق، طرفداری از ارزش‌های اسلام و عشق بی‌پایانش به امام خمینی (ره) را به تصویر کشید. نکته جالب و البته عجیب فیلم تبلیغاتی موسوی این بود که زهرا رهنورد همسر بسیار مشهور نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و سیدمحمد خاتمی رییس جمهوری پیشین و مهمترین حامی انتخاباتی وی تنها در لحظاتی بسیار گذرا از فیلم دیده می‌شوند؛ در حالی که هر دو چهره تاثیری بسیار زیاد در محبوبیت موسوی دارند. فیلم تبلیغاتی مهدی کروبی به کارگردانی بهروز افخمی بیشتر روی قول‌های کروبی متمرکز شده است. ضیاءالدین دری کارگردان دومین فیلم تبلیغاتی این نامزد روحانی انتخابات ریاست جمهوری دهم می‌گوید: کروبی خودش روحانی است و می‌تواند این اطمینان را به نظام بدهد که اصول و ارزش‌های آن با آمدن او به خطر نمی‌افتد. برای میلیون‌ها ایرانی به ویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، فیلم‌های تبلیغاتی و مناظره‌های تلویزیونی میان نامزدها در کنار حمایت چهره‌های معتبر و شاخص تنها راه یا یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای اطلاع یافتن از خط مشی و جایگاه حقیقی چهار نامزد انتخابات است.
عبدالکریم سروش:
می توانیم به مردم‌سالاری راستین برسیم


روشنفکری دینی با نام دکتر عبدالکریم سروش گره خورده است؛ چهره‌ای که در طول سال‌های گذشته همواره برای قشری خاص تاثیر گذار بوده است. سروش مثل گذشته این بار هم از کروبی حمایت کرد تا نسبت به اعتقاداتش پایبند باشد. دکتر سروش در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد ملی، حمایتش را از کروبی اعلام کرد که بخشی از آن گفت‌وگو پیش روی شماست.
من ۴ سال پیش حرفی زدم و حالا هم کم و بیش بر همان نظرم؛ یعنی از آقای کروبی حمایت می‌کنم. اینکه کسی دو باره بیاید و در کسوت سیاسی ادعای رسالت روشنفکری داشته باشد، نمی‌پسندم. باید کسی بیاید که مرد عمل باشد.
من از ته دل آرزومندم که آقای احمدی‌نژاد بر سر کار نیاید. یک سال و نیم پیش من در دانشگاه جورج واشنگتن، در سمیناری در پاسخ به وی گفتم که آقای احمدی‌نژاد دیگر نمی‌تواند و نباید رییس‌جمهور بشود. خیلی‌های دیگر هم به این نتیجه رسیده‌اند و امیدوارم که در عمل هم چنین چیزی تحقق پیدا کند. کم نبود آن آبرویی که ایشان از ایران برد، کم نبود آن همه دروغی که به مردم گفت. کم نبود آن همه خرافه‌پروری و سفاهت گستری که کرد... من در سخنان آقای موسوی، نکته تازه‌ای نمی‌بینم. در عملکردش هم کار دلچسبی مشاهده نمی‌کنم. گمان می‌کنم با افکار پیشینش وداع نکرده است و به رغم اینکه گاهی در سخنرانی‌ها، اشارات تازه‌ای دارد؛ اما ریشه‌ها، همان ریشه‌های پیشین است و رگه‌های نگران‌کننده‌ای در سخنان ایشان وجود دارد. در عمل هم بیست سال نشست و ظلم‌ها را تماشا کرد و لب از لب نگشود: «قربان تمکینت شوم می‌بین و سر بالا مکن».
من توقعم از ریاست‌جمهوری این است که فضا اندکی باز بشود که اهل اندیشه و اصلاح بتوانند در جامعه مدنی، کاری بکنند. مطبوعات قدری آزاد تر باشند؛ مردم کمی آزاد تر باشند و سایه ترس، از روی سر مردم کنار برود. قوه قضائیه قدری پاکیزه‌تر بشود؛ مثلا من در شعارهای آقای موسوی کمترین چیزی ندیدم که نسبت به قوه قضائیه حساسیتی نشان بدهند؛ در حالی که قلب تپنده دموکراسی و عدالت ـ حالا نام دموکراسی را هم نبریم، بگوییم عدالت ـ در قوه قضائیه است؛ قوه قضائیه‌ای که همه ما می‌دانیم آلوده به انواع مفاسد است.اگر چنین شجاعتی و چنین اراده‌ای وجود نداشته باشد، بقیه دستگاه‌ها نمی‌توانند کاری بکنند.
ولی انتصاب رییس قوه قضائیه در اختیار رییس‌جمهور نیست؛ ولی رییس‌جمهور باید شجاعت داشته باشد که این را بگوید. من از همین جا به آقای کروبی ـ حتی به آقای موسوی، فرقی نمی‌کند ـ می‌گویم که اگر روی کار آمدند این پیشنهاد را تحت توجه قرار دهند: ما سه قوه در قانون اساسی داریم. قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه. قوه مجریه، انتخابی است. مردم رییس‌جمهور را انتخاب می‌کنند. نمایندگان مجلس را هم مردم انتخاب می‌کنند. ولی قوه قضائیه انتصابی است؛ پیشنهاد من این است که قوه قضائیه را هم انتخابی کنند. من فکر می‌کنم در این صورت از بسیاری جهات مشکلات قوه قضائیه ما رفع خواهد شد و قدرت مطلقه در کشور خواهد شکست. قوه قضائیه به معنای واقعی کلمه باید از قدرت‌های دیگر مستقل باشد.
محمود دولت آبادی
ما را نسبت به هم غریبه کرده‌اند


محمود دولت‌آبادی از همان روز‌های آغاز تبلیغات ریاست‌جمهوری موضعش را با حمایت از میرحسین موسوی نشان داد. شاید عکس‌العمل دولت‌آبادی خیلی‌ها را به یاد شرایط مشابه چهار سال پیش انداخت که در دور دوم انتخابات، نویسنده برجسته معاصر با حمایت از‌هاشمی رفسنجانی، انتخاب احمدی‌نژاد را به عنوان خطری تهدیدکننده هشدار داده بود. نشست شاعران و ادیبان حامیان میرحسین موسوی که عصر روز سه‌شنبه 22 اردیبهشت در تالار مسجد امیرالمومنین بلوار مرزداران توسط اعضای ستاد 88 برگزار شد، یک میهمان ویژه داشت. میهمانی که حضور ناگهانی اش یادآور «جای خالی سلوچ» بود و «کلیدر». محمود دولت‌آبادی که دیگر چین‌وچروک سال‌های پیری از چهرهاش نمایان است، با تشویق حضار روی سن رفت و بعد از ذکر جمله «خدایا مسجد من کجاست...‌ای ناخدای من» حرف‌هایش را آغاز کرد: اگر من اینجا هستم به اعتبار احترامی است که برای دعوت کننده خود قائلم. آقای مسجد جامعی یادآور دورانی از مدیریت فرهنگی هستند که دوره خوبی بود. من نیامده ام برای کسی تبلیغ کنم، چرا که اینکاره نیستم. اگر هم چیزی به ذهنم رسیده، در مطبوعات بیان کرده‌ام. فقط می‌خواهم مروری داشته باشم بر دورانی که در آن به طرز مضاعفی پیر شدیم؛ یعنی ما را پیر کردند و خواستند که بمیرانند. و این بیش از آنکه از نظر من امری تراژیک باشد، یک سوال است. ما در کجا زندگی می‌کنیم؟ چه مناسباتی با یکدیگر داریم؟ چند سالی است که شده‌ایم ملت ایران. قبلا امت بودیم. حالا هم در عین اینکه ملت ایرانیم، بخشی از امت محمدی هم هستیم. ولی این چگونه ملتی است که در آن هیچ کس از دیگری خبری ندارد؟ این چگونه ملتی است که هیچ گونه مناسبات انسانی فی‌مابین در آن برقرار نیست و فقط در آستانه انتخابات است که حق داریم به عنوان ملت مطرح شویم و در جایی جمع شویم و احیانا حرفی بزنیم. من نویسنده مملکت شما هستم. معمولا به مناسبت، برنامه‌های فرهنگی تلویزیون را نگاه می‌کنم. و وقتی که دکتر محسن پرویز به عنوان معاون وزیر ارشاد در آن صحبت می‌کند بیشتر دقت می‌کنم. در آخرین گفت‌وگوی او که با آقای حیدری در تلویزیون انجام شد، وقتی از وی پرسیدند که چگونه ممکن است که معدود افرادی بر تمام نویسندگان و شاعران و محققان و اندیشمندان این مملکت اشراف داشته باشند، او اول پاسخ داد که ما باید این بحث را در جای دیگری مطرح کنیم، ولی بعد گفت که ما بر اساس آیین‌نامه انقلاب فرهنگی در مورد کتاب تصمیم می‌گیریم. من به کسی رای می‌دهم که از تمام ایرانیان فرهیخته‌ای که از این کشور بیرون رانده شده‌اند، اعاده حیثیت کند و به کسی رای می‌دهم که به انسجام ملی معتقد باشد. ما را نسبت به هم غریبه کرده‌اند. اگر کسی که این ستاد مال اوست چنین قابلیتی دارد از رای دادن به او پشیمان نخواهیم شد. مساله اشخاص نیستند، مساله یک ملت است. ملت دارد از برکت رفتار آقایان به جان هم می‌افتد؛ مملکت‌داری یعنی مردم را نگه داشتن. زخم زدن به مردم و تاب زخم را آوردن. از سوی مردم باید تا به حال حوصله آقایان را هم سر برده باشد. شما با چه مرهمی می‌توانید به این زخم‌ها التیام ببخشید؟
محسن مخملباف :
انتخاب مشهورترین زن هنرمند مسلمان ایران


محسن مخملباف، کارگردان نام آشنای کشورمان که فیلم‌هایش هنوز هم خاطرات و افتخارات بسیاری را برای ما زنده می‌کند در یادداشتی که در اختیار یاری قرار گرفت، حمایت خود را ازمیرحسین موسوی اعلام کرد و به روایت افکار و اندیشه‌های میرحسین موسوی پرداخت. در بخشی از این یادداشت آمده است: در قبل از انقلاب زهرا رهنورد مشهورترین زن هنرمند مسلمان ایران بود. ما در زندان سیاسی مدام درباره یک دختر هنرمند و شجاع ایرانی حرف می‌زدیم که با جسارت و هنرش غوغا کرده است و هر روز منتظر خبر دستگیری‌اش بودیم. بعدها که انقلاب شد من یک روز در آسانسور روزنامه‌ای سوار شدم، خانمی به همراه دختر بچه کوچکی سوار آسانسور شد. به رسم آن دوران من سرم را پایین انداختم. و چشمم به کفش پاره این خانم افتاد. یک دفعه آن خانم مرا شناخت و پرسید: شما فلانی هستی؟ گفتم: بله. و او هم گفت: من هم زهرا رهنورد هستم. گفتم: خوشوقتم و رویم نشد بگویم سال‌هاست منتظر دیدار شما بودم.
وقتی از آسانسور خارج شدم، فقط آن کفش پاره در نظرم بود. در آن زمان او همسر نخست‌وزیر کشور بود. در کنار این سادگی و بی‌میلی به دنیا که هم ویژگی رهنورد بود و هم ویژگی مهندس موسوی، یک روح ثروتمند از هنر و فلسفه و مدیریت در آن‌ها وجود داشت و همین بود که آن‌ها را متفاوت می‌کرد. والا خیلی‌ها هستند که ساده‌زیستند و فقیرانه زندگی می‌کنند، اما روح‌شان از زندگی‌شان فقیرتر است. مهندس موسوی آن‌قدر هنرمند است که یک پست سیاسی او را از خود بی‌خود نکند و با آن که مرد است، اما در کنار او زنی است که مدام حقوق زنان را به یاد او می‌آورد.
بابک احمدی:
کروبی همراه خوبی است


انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌رو اهمیت استثنایی و انکارناپذیری دارد. این انتخابات، آزمونی تاریخی است برای نیروهای آزادیخواه و معتقد به ضرورت گسترش نهادهای جامعه مدنی و حقوق دموکراتیک ملت. نتایج انتخابات بر سرنوشت تمام مردم ایران تاثیر فوری و آشکاری خواهد گذاشت. کروبی همراه خوبی است؛ زیرا می‌توان دانست که تا کجا پیش خواهد رفت، چه خواهد کرد، از چه چیز دفاع خواهد کرد، با چه چیز مخالف است و چه زمینه‌ای را برای فعالیت دیگران می‌گشاید. من در رای به آقای کروبی تنها نیستم. از همراهانم می‌خواهم که با رعایت اخلاق سیاسی (آنچه در ایران سال‌های اخیر حکم کیمیا یافته است) کاندیدای دیگر اصلاح‌طلبان را محترم بدانند و رقابت را چنانکه شایسته نیرویی دموکرات است به ویرانگری تبدیل نکنند. ناگفته پیداست که این مراعات اخلاق سیاسی شامل حال رقیب یا حریف اصلی هم می‌شود که در اردویی دیگر ایستاده و از حمایت نیروهای مخالف دموکراسی بهره‌مند است. توصیه من به هواداران دو کاندیدای اصلاحات به این دلیل است: در پیکار دموکراتیک وسیله نیز هدف را تعیین و مشخص می‌کند. جدا از این، توصیه من جنبه عملی‌تری هم‌دارد. هواداران دو کاندیدای اصلاحات باید هوشیار باشند که شاید در دور دوم انتخابات ناچار شوند به کاندیدای دیگری رای بدهند و این رای نمی‌تواند صرفا «نه گفتن» به احمدی‌نژاد باشد، بل ناگزیر است که همراه شود با سویه‌ای اثباتی. از این رقابت امروز میان اصلاح‌طلبان است که همراهی و همکاری فردا زاده خواهد شد. حضور دو کاندیدای ما در دور نخست انتخابات رویداد ناگواری نیست. تفاوت آنها می‌تواند به ریزش آرای اردوی حریف اصلی منجر شود. از یاد نبریم که تفاوت، ضرورت دموکراسی را ایجاد کرده است.