علی دادپی

دیروز پس از ماه‌ها بحث و گمانه‌زنی، شرکت جنرال موتورز اعلام ورشکستگی کرد. جنرال موتورز در تاریخ خود چیزی بیش از یک شرکت بوده است؛ برای آمریکاییان نماد پیشرفت صنعتی و توان مهندسی ایشان و برای بقیه دنیا یکی از نمادهای سرمایه‌داری متکی به بازار ایالات متحده، به قول قدیمی‌ها سمبل سرمایه‌داری امپریالیستی، بوده است. در نتیجه طبیعی است که بسیاری بکوشند تا این واقعه را، که مهم است، مهم‌تر از آنچه که هست، جلوه دهند و برای آن مفهومی ایدئولوژیک بیابند. اهمیت این واقعه در ورشکستگی یک سمبل نیست، چرا که تعریف ورشکستگی در اینجا متفاوت است، بلکه در تبعات آن بر بازارها و ساختارهای اقتصادی است.

اول آنکه به واسطه اعلام ورشکستگی شرکت جنرال موتورز تحت برخی حمایت‌های قانونی قرار می‌گیرد و می‌تواند یک ‌هافتایم داشته باشد. در طی این مدت مدیریت این مجموعه می‌تواند با بازنگری اولویت‌های استراتژیکش واحدهای صنعتی ناکارآمد را منحل و تولید محصولات پرهزینه و زیان آور را متوقف کند و یک شرکت جدید با ساختاری کوچکتر ولی کارآتر ایجاد کند. گرچه این اتفاق خوشایند نیست ولی جنرال موتورز از وقوع آن بهره خواهد برد. همان‌گونه که شرکت‌های هواپیمایی آمریکا در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ با اعلام ورشکستگی توانستند از دوران بحرانی پس از یازده سپتامبر به سلامتی بگذرند.

دوم، این رویداد به نوعی به تضاد منافع اتحادیه‌های کارگری صنعت خودروسازی آمریکا و مدیریت شرکت‌های این صنعت خاتمه می‌دهد. این اتحادیه‌ها که از قدیمی‌ترین و موفق‌ترین اتحادیه‌های کارگری آمریکا هستند، در گذشته می‌توانستند تنها با تهدید به اعتصاب، مدیریت را وادار به پرداخت دستمزدهای بالاتر و موافقت با مزایای بیشتر کنند. اما حالا صندوق‌های پس‌انداز بازنشستگی این اتحادیه‌ها مالکین جدید شرکت‌هایی هستند که اعتصاباتشان ماشین آلاتشان را می‌خواباند. صندوق بازنشستگی یو.ای. دبلیو مالک ۵/۱۷درصد سهام شرکت جنرال موتورز و ۵۵درصد شرکت کرایسلر خواهد بود. به زودی رهبران اتحادیه‌ها باید تصمیم بگیرند که آیا می‌خواهند مالکین خوبی باشند و سود مجموعه را حداکثر کنند یا نمایندگان خوبی برای کارگران باشند و دستمزدها را حداکثر کنند. در حالی که بسیاری بر این باورند که دوران انتقال برای اتحادیه‌ها طولانی خواهد بود، شکی نیست که تغییر در نقش این نهادها تاثیرات پایداری بر صنعت خودروسازی آمریکا خواهد گذاشت که شاید به نقش اتحادیه‌ها به مفهومی که ما می‌شناسیم، پایان دهد.

سوم، برای اولین بار در تاریخ این صنایع دولت آمریکا نه به عنوان خریدار و قانونگذار بلکه به عنوان مالک با صنعت خودروسازی مواجه خواهد بود و به عنوان شریک با اتحادیه‌های کارگری این صنعت مواجه خواهد شد. دولت‌ها معمولا نگرانی‌های بسیاری دارند که اقتصادی نیستند. اینکه تغییر در جنرال موتورز و به تبع آن تغییر در زندگی سبک آمریکایی چه تاثیری بر حمایت رای‌دهندگان از سیاستمداران خواهد گذاشت، پرسشی است که آینده به آن جواب خواهد داد. با این حال شکی نیست که این اتفاقات سیاستگذاری در واشنگتن را تحت تاثیر قرار خواهد داد و به روابط اتحادیه‌ها و سیاستمداران شکل جدیدی خواهد بخشید.

پایان جنرال موتورز آن گونه که بود، می‌تواند تنها تحول در تکامل اقتصادی باشد و نه گامی در راه افول. واکنش بازارهای مالی به کم شدن نگرانی‌هایشان نشان می دهد که کم نیستند کسانی که خوشحالند دولت و اتحادیه‌ها این بنگاه‌های زیان‌ده را فعلا از بازار رقابت خارج کرده‌اند و از ضریب عدم اطمینان بازار کاسته‌اند.