مناظرههای خیابانی در شبهای داغ پایتخت
گزارش
مناظرههای خیابانی در شبهای داغ پایتخت
دنیایاقتصاد- پایتخت ایران در هفتهای که گذشت شبهای داغ و بیسابقهای را در برخی میادین اصلی به ویژه میدان ولیعصر تجربه کرد. در گوشه گوشه میدان ولیعصر، تجمعات مختلف مردمی در حمایت از کاندیداهای ریاستجمهوری به ویژه «محمود احمدینژاد» و «میرحسین موسوی» تا پاسی از شب ادامه مییابد؛ اگرچه در یکی دو شب اخیر، پلیس تهران سعی میکند تجمعات بعد از ۱۲ شب را پراکنده کند. خبرنگاران «دنیایاقتصاد» در زیر چند نما از تجمعات انتخاباتی را به تصویر کشیدهاند.
گزارش
مناظرههای خیابانی در شبهای داغ پایتخت
دنیایاقتصاد- پایتخت ایران در هفتهای که گذشت شبهای داغ و بیسابقهای را در برخی میادین اصلی به ویژه میدان ولیعصر تجربه کرد. در گوشه گوشه میدان ولیعصر، تجمعات مختلف مردمی در حمایت از کاندیداهای ریاستجمهوری به ویژه «محمود احمدینژاد» و «میرحسین موسوی» تا پاسی از شب ادامه مییابد؛ اگرچه در یکی دو شب اخیر، پلیس تهران سعی میکند تجمعات بعد از ۱۲ شب را پراکنده کند. خبرنگاران «دنیایاقتصاد» در زیر چند نما از تجمعات انتخاباتی را به تصویر کشیدهاند.
نمای اول: ما نمیتوانیم!
جوانی محاسندار پلاکارد مقوایی بزرگی را در ضلع جنوبی میدان ولیعصر رو به خودروهایی که از جنوب میآیند در دست گرفته است. روی مقوا اسامی هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی به چشم میخورد که طرح روی مقوا میخواهد چنین القا کند که آنها عبارت درشت «ما نمیتوانیم» را تبلیغ میکنند، در مقابل احمدینژاد که شعارش «ما میتوانیم» است. مرد میانسال موقری به جوان نزدیک میشود و به او یادآوری میکند که در جایجای این میدان هر کسی برای کاندیدای خود تبلیغ میکند و کسی علیه رقیب نیست و به آنها جملات غیرواقعی نسبت نمیدهد. جوان لبخند میزند و به کار خود ادامه میدهد.
نمای دوم: یک یا حسین، یک یاعلی
امشب (دوشنبه) در برابر شعار پرطرفدار طرفداران میرحسین موسوی (یک یا حسین تا میرحسین) هواداران احمدینژاد شعار (یک یا علی تا احمدی) را ابداع کردهاند و پس از هر بار که سبزپوشان موسوی شعار خود را سر میدهند، میتوان از گوشهای دیگر این شعار احمدینژادیها را شنید.
نمای سوم: تورم ۳۷درصدی جهان!
یکی از هواداران احمدینژاد که با حرارت تمام از کارنامه دولت نهم دفاع میکند به سرعت خود را در میان جمع قابل توجهی از مخالفان وی مییابد که یکی میگوید پس چرا تورم ۱۰درصدی ۲۵درصد شد؟ دیگری فریاد میزند در کجای جهان ظرف یکسال قیمت مسکن سه برابر میشود؟ جوان درشتاندام هوادار احمدینژاد بیآنکه خود را ببازد با صدای بلند پاسخ میدهد که یکیک بپرسید تا جواب دهم. جواب همهتان را دارم، درباره تورم ما تنها کشوری هستیم که نگذاشتیم نرخ تورم از ۲۵درصد بالاتر رود، والا تورم جهانی که همین الان ۳۷درصد است...! بحث مغلوبه میشود... همه فریاد میزنند کجای دنیا تورم است... در این میان، جوانی «میرحسینی» مرتب داد میزند اجازه بدهید جوابش را بدهم... رشته من اقتصاد است... برادرم! اقتصاد دنیا به رکود رفته نه تورم... در رکود، قیمتها سقوط میکند... الان چندین سال است که در هیچ کشور دنیا به جز شش هفت کشور تورم دورقمی نداریم... جوان دیگری از بین احمدینژادیها که به نظر میرسد وارد به مباحث اقتصادی است وقتی رفیق را در تنگنا میبیند، دست جوان «میرحسینی» را گرفته و با اشاره به گوشهای خلوت دعوت به مناظره میکند... جمعیت به دنبال این دو میروند...
نمای چهارم: مناظره سطح بالا
مناظره سطح بالا آغاز میشود بین دو جوان اقتصاد خوانده یکی احمدینژادی و دیگری میرحسینی. جوان هوادار احمدینژاد خطاب به جوان میرحسینی میگوید: حرف شما درست، تورم جهان همه ما میدانیم زیر ۵درصد است (جوانی که مبلغ تورم ۳۷ درصدی را در جهان عنوان میکند جمعیت را ترک میکند) اما ببینید آقای احمدینژاد یک اقتصاد بیمار از آقای خاتمی تحویل گرفت. آقای خاتمی هم خودش میگفت اقتصاد ما بیمار است. جوان میرحسینی وسط حرف او میپرد که بردار عزیز بیمار را درمان میکنند نه اینکه بگویند این زخم هم روش! آقای خاتمی هم تورم را از سی، چهل درصد پایین آورد به ۱۰درصد در سال ۸۴ و تحویل آقای احمدینژاد داد که در سال ۸۷ شد ۲۵درصد...
جوان احمدینژادی پاسخ میدهد که خیلی خب! شما اقتصاد خواندهای و میدانی که منحنی فیلیپس چیست. منحنی فیلیپس میگوید اگر شما در یک دوره کوتاه مدت بخواهی بیکاری را کم کنی و اشتغال ایجاد کنی، تورم بالا میرود...
جوان میرحسینی به وسط میآید که مگر بیکاری کم شده که شما منحنی فیلیپس به رخ ما میکشی؟ و پاسخ میشنود که بله طبق آمار مرکز آمار از ۱۲درصد به ۱۰درصد کاهش یافته است... جوان میرحسینی که متوجه میشود با فرد نسبتا مطلعی طرف است، پاسخ میدهد که الان توضیح میدهم که کاهش «یافته» یا کاهش «دادهاند» و سپس شروع میکند: ببین برادر! من خودم اقتصاد خواندهام، در مرکز آمار هم کار کردهام، شما خبر داری که روش اندازهگیری بیکاری را در این سهسال عوض کردهاند و در نمونهگیریهای آماری هرکسی را که دو ساعت در هفته کار کرده باشد، شاغل حساب میکنند؟ جوان احمدینژادی که به نظر میرسد کاملا در خصوص مباحث اقتصادی توجیه شده است، پاسخ میدهد: این روشی است که در همه جای جهان معمول است. پاسخ میشنود: بله معمول است، ولی سوال من این است که اگر با روش دوره خاتمی بیکاری را حساب میکردیم، بازهم نرخ بیکاری ۱۰درصد میشد یا ۱۶درصد؟ چون آن وقت با دو ساعت کار کسی را شاغل حساب نمیکردند، بلکه باید دو روز در هفته کار میکرد تا شاغل حساب میشد...
نمای پنجم: بیتابی برای مناظره
چند شب است که هواداران احمدینژاد همه بحثها را به شب مناظره احاله میکنند که پاسخ را به قول خودشان «دکتر» آنجا خواهد داد. پوسترهایی نیز با عکس احمدینژاد در پشت میزی به حالت انتظار چاپ کردهاند که روی آن عبارت «همه چیز پای میز مناظره» منقوش است. پوستر دیگری با عبارت «هراس از مناظره» در تیراژ فراوان بین خودروهای در حال عبور توزیع میشود. در گوشه شمالی میدان ولیعصر یک جوان طرفدار احمدینژاد به بقیه میگوید: میخواهند از مناظره فرار کنند ... جواب میشنود که برادر! مناظرهها قرار است از سهشنبه شروع شود و هنوز هم کسی نگفته نمیآیم ... چرا این حرف را میزنی؟ جوان پاسخ میدهد که جدول را برهم زدهاند و جای موسوی را که اول بود، عوض کردهاند. (خبرنگار ما پس از بررسی جدول اولیه متوجه شد که هیچ تغییری در کار نبوده است)
نمای ششم: مقصر گرانی مسکن
در گوشه دیگری از میدان ولیعصر یک احمدینژادی در حال ارایه موفقیتهای دولت نهم در عرصه جهانی اعم از انرژی هستهای و موفقیتهای فضایی است که مرد میانسالی به وسط بحث میپرد: آقا! دستش درد نکنه، همه اینها را قبول داریم ولی مسکن را هم بگو که قیمتش چند برابر شده ... پاسخ میشوند که ربطی به بحث نداره ولی پاسخ میدهم، ببین آقا! آنهایی که اول انقلاب مدام افزایش جمعیت را تشویق کردند، الان همان جمعیت به سن ازدواج رسیده و متقاضی مسکن شده ولی مسکن به آن اندازه نیست و نتیجهاش میشود گرانی مسکن (خبرنگاران ما این پاسخ احمدینژادیها به مساله مسکن را در چند جای دیگر هم شنیدهاند) مرد میانسال پاسخ میدهد که آقا! چی میگی ... یه جوری حرف میزنی که مثلا حراج مسکن بوده و این جوانها قیمت را پلهپله از ۷۰۰هزار تومان بردهاند به سه میلیون تومان رساندهاند. اینها که نمیتوانند با ۵۰۰هزار تومان هم مشتری شوند ... بعدش! اول انقلاب را کاری نداریم، کی بود همین دو سال پیش میگفت جمعیت ایران باید ۱۲۰میلیون بشه و این جمعیت خیلی برای ما کمه ... (بحث مغلوبه میشود)
نمای هفتم، بچه مایهدارها!
در ابتدای بلوار کشاورز به سمت غرب، خانمی ناگهان به میان جمع میآید و خطاب به جمع میرحسینیها میگوید: موسوی تو این ۲۰ سال کجا بوده ... ۲۰ ساله سکوت کرده حالا اومده رییسجمهور بشه... مردی از پیادهرو صدایش میزند که بحث نکند و برگردد. پاسخ میشنود که من نمیذارم این بچهمایهدارها هر چی دلشان میخواهد بگویند... یکی باید جلوی اینها بایستد...
نمای هشتم: دفاع از بسیج
بر عکس انتخابات دوره قبل که در جبهه اصلاحات، افراد دردمند به سختی یافت میشد، در دوره فعلی، جمع کثیری از طرفداران موسوی را کسانی تشکیل میدهند که در دوره قبل در جبهه مخالف بودند و تیپهای تند اصلاحات بیشتر دور کروبی جمع شدهاند. در گوشهای از میدان جمعی از هواداران موسوی با تیپهای ارزشی به مردم توصیه میکنند با توجه به طرفداری خانوادههای فرماندهان شهید جنگ از موسوی به وی رای بدهند. مرد میانسالی با محاسن جو گندمی به یکی از اینها نزدیک میشود و با معرفی خود به عنوان کارمند بنیاد شهید تقاضا میکند که از خانواده شهدا سوء استفاده نشود. جوان میرحسینی پاسخ میدهد که برادر! اگر شما کارمند بنیاد شهید هستی من فرزند شهید هستم. چطور شما دوره قبل نیامدی سراغ ما. مگر ما رای دادیم که فلانی (اسم یکی از وزرای دولت نهم را میآورد که با استیضاح جنجالی مجلس برکنار شد) بسیجی شود... بعد هم نتیجه حضور این افراد در کنار آقای رییسجمهور این شود که گفته شود آقای شیراک بالای پله ایستاد تا خاتمی تحقیر شود، بعدش عکس منتشر شود که بر عکس بوده ... .
نمای آخر: دوبیتیها!
در گوشهای دیگر مردی را میبینی که روی یک پلاکارد مقوایی زیرعکسهایی از احمدینژاد و امام و رهبری این دوبیتی را با ماژیک نوشته است: از لطف علی جناح حق پیروز است / پیروزی اهل حق بدان هر روز است/ ما طالب احمدینژادیم و یقین / این رای و نظر به دشمنان جانسوز است.
ساعتی بعد که به همین جا برمیگردی، جوانی سبزپوش را میبینی که پلاکارد مقوایی مشابهی در دست گرفته که روی آن این دوبیتی به چشم میخورد: آنان که به حق قافیه را باختهاند/ بر پرچم سبز موسوی تاختهاند/ ترسند که سبزی صداقت، امروز / بر باد دهد هر چه ریا ساختهاند.
ارسال نظر