دایرهالمعارف اقتصاد
کارتلها
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
«افراد فعال در یک پیشه خاص، به ندرت یکدیگر را هنگام جشن و سرور و سرگرمی ملاقات میکنند، اما برای تبانی علیه عموم مردم و توطئه برای افزایش قیمتها ملاقاتهایی را ترتیب میدهند.
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
«افراد فعال در یک پیشه خاص، به ندرت یکدیگر را هنگام جشن و سرور و سرگرمی ملاقات میکنند، اما برای تبانی علیه عموم مردم و توطئه برای افزایش قیمتها ملاقاتهایی را ترتیب میدهند.
در واقع غیرممکن است که بتوان با اعمال قوانینی که قابلاجرا بوده و با آزادی و عدالت همخوانی داشته باشد، از چنین ملاقاتهایی جلوگیری کرد. درست است که قانون نمیتواند افراد فعال در یک حوزه خاص تجاری را از گرد هم آمدن باز دارد، اما نباید در تشکیل این گونه جلسات، سهولتی به وجود آورد یا آنها را لازم انگارد.»
- آدام اسمیت، تحقیقی درباره ماهیت و عوامل ثروت ملل(1776) (1).
مخالفت سنتی سیاستگذاری عمومی با کارتلها، ریشه در این دیدگاه دارد که فروشندگان رقیب، به جای آنکه با فروش کالاهای خود زیر قیمت کالاهای رقبا، مشتریان را جذب خود کنند، تقریبا همیشه ترجیح میدهند که با هم متحده شده و قیمتها را افزایش دهند، اما این، تنها نیمی از داستان است. همین انگیزه سودآوری که فروشندهها را به تبانی ترغیب میکند، وسوسههایی قدرتمند و گاه غیرقابل کنترل را جهت «تقلب» در کارتل به وجود میآورد. این امر به آن دلیل روی میدهد که هر فروشنده معمولا میتواند با فروش کالایش با قیمتی زیر قیمت کارتل، سهم بزرگتری از بازار را به خود اختصاص داده و سود بیشتری کسب کند. حال، در صورتی که تعدادی از دیگر فروشندهها نیز به همین نحو رفتار کنند آن گاه تلاش برای افزایش مصنوعی قیمتها با ناکامی روبهرو خواهد شد. (۲)
اقتصاددانها برای درک اینکه آیا کارتلها میتوانند مانع تقلب شوند یا خیر و نیز اینکه در صورت مثبت بودن پاسخ سوال فوق، چه زمانی میتوانند در این کار موفق باشند، دو پرسش زیر را مورد بررسی قرار دادهاند: 1) چرا برخی از کارتلها عملکرد موفقیتآمیزتری داشتهاند؟ و 2) چرا عملا در برخی از صنایع، تشکیل کارتلها غیرممکن بوده است؟ جورج استیگلر، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، در مقالهای مهم و تاثیرگذار به بررسی این سوالات میپردازد. از نظر وی کارتلها باید دو مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارند: اول، دستیابی به اتفاقنظر در رابطه با شرایط همکاری و دوم، ایجاد سیستمی برای کشف تقلبهای صورتگرفته و تنبیه خاطیان. عبور از این مراحل دوگانه در برخی صنایع، سختتر و در برخی موارد نیز ناممکن است.
اجماع در کارتل میتواند به شکل یک توافق صریح برای هماهنگ ساختن قیمتها، یک تفاهم غیرمکتوب برای محدود ساختن رقابت یا رسیدن به این درک مشترک که با محدود کردن شرایط رقابتی و تثبیت قیمتها همه بنگاهها از وضعیت بهتری برخوردار میشوند، خود را نشان دهد. فارغ از اینکه این توافق جمعی به چه شکلی صورت میگیرد، اعضای کارتل باید کاری فراتر از تعیین قیمت توافقی انجام دهند. در واقع، اعضا باید تمامی مسیرهای بالقوه رقابت را که ممکن است باعث شکست کارتل شوند، مسدود سازند. بنابراین کارتل باید به طور کلی در امور دیگر نیز به اتفاقنظر برسد. مثلا اعضا باید در مسائلی مانند اینکه هر عضو در چه سطحی تولید کند، کالاها با چه کیفیتی تولید شوند و چگونه اطمینان حاصل شود که بهبود کیفیت کالاها و عرضه محصولات جدید موجب احیای دوباره رقابت نمیشود، به توافق برسند.
در حالی که ممکن است به نظر آید که دستیابی به اتفاقنظر، کاری نسبتا ساده است، اما تجربه خلاف این امر را ثابت کرده است. براساس تحقیقی که در این زمینه صورت گرفته، ناکامی در دستیابی به اتفاقنظر، موجب شده که تقریبا یک چهارم از تلاشهای صورتگرفته در راستای تشکیل کارتل، با موفقیت همراه نباشد. تجربه همچنین نشان داده که به کارگیری قواعدی پیچیده و حتی پردردسر برای محدود ساختن انگیزههای رقابتی، برای موفقیت کارتل امری ضروری است. به عنوان مثال، شرکتکنندگان در تبانی مربوط به تجهیزات الکتریکی در دو دهه 1950 و 1960، نه تنها در مورد قیمتها به توافق رسیدند، بلکه همچنین مجبور شدند در رابطه با چگونگی تخصیص سهم بازار و تقسیم مشتریان بزرگ در میان خود، به توافق برسند. در کارتل ویتامین در دهه 1990 (که پیگرد قانونی آن منجر به بزرگترین جریمههای ضدتراست در تاریخ آمریکا گردید) نیز، فروشندهها نه تنها قیمتها را ثابت نگه داشتند، بلکه همچنین مشتریها را بین خود تقسیم کرده و در زمینه سهمیههای فروش به توافق رسیدند. از سوی دیگر، نیاز به افزایش تعداد لایههای قواعد در کارتلها، نه تنها مستقیما فرآیند دستیابی به اتفاقنظر را پیچیده
میسازد، بلکه احتمال اینکه دولت، عملکردها و فعالیتهای غیرقانونی را شناسایی کند را نیز افزایش میدهد.
کارتل، پس از آنکه تشکیل شد، باید نسبت به «تقلب» از سوی اعضای خود و رقابتی که از سوی بنگاههای خارج از کارتل به آن تحمیل میشود هوشیار باقی بماند. تجربه نشان داده است که غالبا، بزرگترین خطر از جانب فروشندگانی ایجاد میشود که تصمیم میگیرند از رهبری قیمت توسط کارتل، پیروی نکنند. به عنوان مثال، ممکن است بنگاه تازه وارد به صنعت، باور داشته باشد که میتواند با فروش محصولات خود با قیمتی کمتر از قیمت اعمال شده توسط کارتل، تعداد قابلملاحظهای از مشتریها را به خود جذب کند. ورود این گونه فروشندهها، عامل ناکام شدن و انحلال کارتلها، در صنایع مختلفی از حمل بار در اقیانوسها گرفته تا نفت و راهآهن بوده است. عامل بعدی سقوط کارتلها این است که خود اعضای کارتل، تقلب کرده و کالای خود را زیر قیمت به فروش میرسانند. این تقلبهای داخلی، سبب تضعیف کارتلهای فعال در صنایع مختلفی از جمله توربینهای الکتریکی و حملونقل ریلی شده است. در این صنایع، فروشندهها نتوانستهاند در مقابل وسوسه کسب سریع سهمی بزرگ از بازار از طریق کاهش قیمت برای گروهی خاص از مشتریان اصلی مقاومت کنند.
از جمله ابزارهایی که میتوانند در تشخیص تقلب به کارتلها کمک کنند، میتوان به الزامی ساختن حسابرسی فروش اعضای کارتل، ایجاد مشوقهای مالی برای مشتریان جهت گزارش تخفیفهای قیمتی ارائهشده و برقرار نمودن سیستمی برای در نظر گرفتن خطر ورود رقبای جدید اشاره کرد. در صورتی که مورد یا مواردی از تقلب فاش شود، آن گاه باید عضو یا اعضای خاطی، تنبیه شده تا از تکرار تقلب جلوگیری گردد.
فروشندهها، تنها در صورتی از تقلب بازداشته خواهند شد که هزینه بلندمدت تنبیه، بیشتر از فایده موقتی ناشی از فروش به قیمتی کمتر از قیمت کارتل باشد. تنبیه میتواند اشکال بسیاری به خود بگیرد. مثلا دیگر اعضای کارتل میتوانند برای مشتریان بنگاه متخلف تخفیفهای قیمتی در نظر بگیرند تا دیگر از آن خرید نکنند یا در کل سهمیهای که برای عضو متخلف تعیین شده بود را کاهش دهند یا حتی فعالیت کارتل را برای مدتی به حالت تعلیق درآورند. نکته مهم آن است که تقریبا در تمامی موارد، اعمال تنبیه نه تنها برای عضو خاطی، بلکه برای دیگر اعضا که این جرایم را تعیین میکنند نیز هزینه به بار خواهد آورد. بنابراین وجود دیسیپلینهایی به منظور اعمال تنبیه، تنها زمانی موثر خواهد بود که اعضای کارتل باور داشته باشند چشمپوشی کردن از تقلبهای گاهگاه، پرهزینهتر از اعمال تنبیه تمام میشود. در کارتلهایی که به خاطر تقلب اعضا از بین رفتهاند یا میزان تنبیههای اعمالشده کافی نبوده یا اعضای کارتل، متوجه بیهودگی این تنبیهها شدهاند. اقتصاددانها، شرایطی را که موجب میگردند، تشکیل و دفاع از کارتلها در برخی از صنایع خاص با مشکل روبهرو شده یا غیرممکن
گردد، برشمردهاند. اقتصاددانها با تحلیل تجربیات مربوط به تشکیل کارتلها در صنایع مختلف دریافتهاند که در صنایعی که شرایط زیر صادق باشد، احتمال تشکیل کارتلها کمتر است:
1 - فروشندههای کوچک بسیاری در صنعت فعال باشند.
۲ - فروشندههای جدید بتوانند تولید خود را با هزینه آغاز به کار نسبتا پایین شروع کنند و ورود به بازار هم برایشان زمانبر نباشد.
3 - محصولاتی که به فروش میرسند، پیچیده باشند.
۴ - تعداد کمی از مشتریان بزرگ وجود داشته باشند که هر یک نیز گاه و بیگاه خرید کنند.
5 - مذاکره مشتریها بر سر قیمت و دیگر شرایط ارائه خدمت، امری عادی باشد.
۶ - محصولات یا شیوههای تولید جدید، به سرعت بهبود یابند.
در کنار این موانع «اقتصادی» برای تشکیل کارتلها، دولتها نیز میتوانند ابزارهایی به کار گیرند تا از ایجاد کارتل در صنایع مختلف ممانعت به عمل آورند. مثلا، قوانین ضدتراست در آمریکا و برخی کشورهای دیگر، مجازاتهای کیفری و مدنی را علیه کارتلها اعمال میکنند. موج اعلام جرمهای پرسروصدای اخیر علیه کارتلها که در بسیاری از موارد، به جریمههای بزرگ و محکومیت به زندان برای مدیران اجرایی شرکتها منجر شدند، حاکی از آن است که قوانین ضدتراست، اثرات بازدارندگی چشمگیری دارند. با این حال، جریان پیوسته پیگردهای قانونی نیز نشانگر آن است که این اثر بازدارندگی، همچنان ناقص است.
با این حال در بسیاری از موارد، سیاستهای دولتی، قاطعانه تلاشهای صنایع برای ایجاد کارتل را تسهیل کردهاند. به عنوان نمونه، اداره ملی بهبود (NRA) در جریان رکود بزرگ، «آییننامه رقابت منصفانه» را وضع کرد و برای متوقف ساختن «کاهشهای قیمتی مخرب»، کارتلها را از پرداخت جریمههای ضدتراست معاف ساخت. در اواخر دهه ۱۹۳۰، کارتلهای مورد حمایت دولت در صدها صنعت، از فولاد و نساجی گرفته تا نوشیدنی و اسپاگتی سر برآورند. بسیاری از این کارتلها، تا مدت زیادی پس از آنکه آییننامههای NRA منسوخ گردیدند، به فعالیت خود ادامه دادند. در واقع، اقدامات دولت به فروشندهها «آموخت» که چگونه برای زیان رساندن به مصرفکنندهها در بلندمدت با یکدیگر تبانی کنند. همچنین، دولت آمریکا و دیگر دولتها، با برقراری هیاتهای بازاریابی که کف قیمت و سقف (سهمیه) تولید را برای برخی محصولات خاص تعیین میکنند، به ایجاد کارتلهای کشاورزی کمک کردهاند.
عملکرد دولت در راستای تسهیل ایجاد کارتلها در برخی از صنایع، آگاهانه نبوده است. یک نمونه از این گونه کارتلها، با تصمیم شورای رقابت دانمارک در اوایل دهه 1990 شکل گرفت. این شورا قیمتهای بتون آماده را جمعآوری و منتشر میکرد. این اقدام منجر به پرداخت 15 تا 20درصد بیشتر از سوی مشتریها برای خرید بتون گردید؛ زیرا با انتشار قیمتها، قیمتگذاری در میان فروشندگان ظاهرا رقیب شفافتر شده و لذا پیشبرد تلاشهای اعضای کارتل در شناخت و تنبیه فروشندگانی که محصولات خود را با قیمتی کمتر از قیمت ثابت کارتل به فروش میرساندند، تسهیل شد.
تسهیل ناخواسته تشکیل کارتلها، در مزایدههای دولتی نیز زیاد روی میدهد. بسیاری از دولتها در تلاش برای جلوگیری از بروز فساد سیاسی، همه قیمتهای پیشنهاد شده را پس از این گونه مزایدهها اعلام میکنند، اما این کار، هویت فروشندگان متقلب را برای اعضای کارتل مشخص نموده و بنابراین به طور ناخواسته، تشخیص و تنبیه اعضای متخلف کارتل را با سهولت روبهرو میسازد.
با وجود حمایتهای گاه و بیگاه دولتها از تشکیل کارتل، تجربیات تاریخی نشاندهنده آن است که کارتلها کماکان در برخی از صنایع به ندرت به وجود میآیند. به عنوان مثال، اگرچه دولت آمریکا صنایع صادراتی را به طور گستردهای از شمول قوانین ضدتراست خارج کرده است، اما کمتر از 5درصد از این صنایع در پی تثبیت قیمتها برای مشتریان خارجی بودهاند[5]. عدمتمایل اغلب فروشندهها نسبت به تبانی برای افزایش قیمتها، حتی با وجود حمایت دولتهای متبوع خود، گویای آن است که همچنان موانع اقتصادی زیادی در مقابل عملکرد موفقیتآمیز کارتلها وجود دارد.
درباره نویسنده
آندرو آر. دیک، نایبرییس بخش رقابت CRA بینالمللی است. وی سابق بر این، قائممقام بخش سیاستهای رقابتی در دایره ضدتراست وزارت دادگستری آمریکا بوده است.
پانوشتها:
1 - برای مطالعه دیدگاهی مخالف با این نقطهنظر، رجوع کنید به "Benign Conspiracies," Economist, April 9, 1997
۲ - اقتصاددانها، از این نوع شکست در قیمتگذاری کارتلها، با عنوان معمای زندانی یاد میکنند.
ارسال نظر