حباب‌های اقتصادی
سیجی استیمز
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش نخست
حباب‌ چیست؟
در سال 1996، پورتال اینترنتی تازه‌کار yahoo.com برای اولین بار وارد بازار بورس شد. این امر در میانه تب‌وتاب
(و نیز عدم اطمینان) شدید در مورد «اقتصاد جدید»‌ پررونقی روی داد که رشد سریع اینترنت از نشانه‌های آن بود.

در آغاز سال 2000، هر سهام یاهو به قیمت 240 دلار مبادله می‌شد(1). با این وجود، دقیقا یک سال بعد از آن، سهام یاهو تنها به قیمت 30 دلار به فروش می‌رفت. روند مشابهی را می‌توان در رابطه با بسیاری از «دات‌کام‌»های معاصر یاهو ذکر کرد. اواخر دهه 1990، رشد ‌چشمگیری در ارزش بازاری تجربه شد، اما با نزدیک شدن به قرن بیست و یکم، قیمت سهام این شرکت‌‌ها به شدت افت کرد. بسیاری از کارشناسان معتقدند که در اواخر دهه 1990 سهام دات‌کام‌ها بیشتر از ارزش بنیادی قیمت‌‌گذاری شده بود و همین امر سبب ایجاد «حباب اینترنتی» گردید؛ حبابی که به ناچار ترکید.
بنابراین و با توجه به مواردی که گفته شد، در تعریف حباب این امر که یک دارایی تا چه حد بالاتر از ارزش بنیادی‌اش قیمت‌‌گذاری شده است از اهمیت زیادی برخوردار است. اجازه دهید ارزش بنیادی یک دارایی را به صورت ارزش حال جریان پولی تعریف کنیم که صاحب آن دارایی، انتظار دریافت آن را دارد. این جریان‌های نقدینگی، مجموعه سودهایی که انتظار می‌‌‌رود دارایی مورد نظر ایجاد کند و قیمت انتظاری دارایی در زمان فروش را در بر می‌‌‌گیرد(۲). در یک بازار کارآ، قیمت یک دارایی برابر با ارزش بنیادی آن است. زیرا اگر مثلا یک سهم خاص با قیمتی کمتر از ارزش بنیادی آن مبادله گردد، سرمایه‌گذاران زیرک با خرید بیشتر آن سهام، به فرصت سودآوری ایجاد شده پاسخ می‌‌‌دهند. این امر سبب افزایش قیمت سهم می‌شود، تا جایی که دیگر نتوان سودی از خرید آن به دست آورد.
در واقع این افزایش تا جایی ادامه می‌یابد که قیمت سهم با ارزش بنیادی آن برابر شود. در مورد سهامی که با قیمتی بالاتر از ارزش بنیادی خود مبادله می‌شوند، نیز مکانیسم مشابهی عمل می‌کند، اما اگر یک دارایی دائما با قیمتی بالاتر از ارزش بنیادی‌‌اش مورد مبادله قرار گیرد، می‌‌‌گوییم حباب ایجاد شده است. در واقع تشکیل حباب بیانگر آن است که دارایی مورد نظر بالاتر از ارزش بنیادی‌‌اش قیمت‌‌گذاری شده است.
به عبارت دیگر، حباب برابر است با تفاوت میان قیمت مبادلاتی دارایی و ارزش بنیادی آن. طبق این تعریف اگر حباب ادامه داشته باشد بدان معنی است که سرمایه‌گذارها برای به دست آوردن سود از دارایی‌‌ای که قیمت مبادلاتی‌‌اش بیشتر از قیمت ارزش بنیادی‌‌اش است، تلاشی نکرده و در واقع غیر‌عقلایی رفتار کرده‌‌اند. از این رو این نوع حباب، «حباب غیرعقلانی» نامیده می‌‌‌شود.
اقتصاددان‌ها در چند دهه گذشته، مدارک و شواهد زیادی را در زمینه کارآ بودن بازارهای دارایی جمع‌آوری کرده‌‌اند. در این بازارها، هزاران نفر فعالند. این افراد دائما در پی بهره‌گیری از فرصت‌های سودآوری (حتی کوچک‌ترین فرصت‌ها) هستند. در صورتی‌که حباب غیرعقلانی روی دهد، سرمایه‌گذارها می‌توانند از ابزارهای مختلفی (مثل آپشن و پوزیشن فروش ‌(short positions) استفاده کنند تا سریعا این حباب‌ها را ترکانده و از این راه سود به دست آورند. با این وجود، رویدادهایی مثل مورد دات‌کام‌ها، به این معنی است که این امکان وجود دارد که قیمت دارایی‌ها پیوسته از ارزش بنیادی آنها متفاوت باشد؛ اما آیا این امر بدان معنا است که در هر زمانی ممکن است بازار مغلوب «تفکر گله‌ای» شود؟
برای اینکه ببینید چگونه ممکن است قیمت‌ها پیوسته از ارزش بنیادی سنتی بازار خود انحراف داشته باشند، تصور کنید که در حال بررسی سرمایه‌گذاری در شرکت سهامی‌‌‌عام میکرو ابزارهای بوتستراپ (BM) هستید. فرض کنید که سهام این شرکت ابتدا با قیمت پنجاه دلار معامله می‌شود، اما شما اطلاع پیدا کرده‌اید که BM در سال جاری سودی تقسیم نخواهد کرد و دلایلی مبنی بر این نکته در اختیار دارید که یک سال بعد، قیمت سهام BM به ۱۰دلار کاهش خواهد یافت. با این حال معتقدید که شش ماه دیگر می‌توانید سهام BM را به قیمت صد دلار به فروش برسانید. در چنین حالتی کاملا منطقی است که هم اکنون سهام BM را خریداری کرده و برای فروش آنها در شش ماه آتی برنامه‌ریزی کنید(۳). طی این فرآیند شما و دیگر کسانی که مانند شما پیش‌‌بینی می‌‌‌کنند‌‌، قیمت سهام BM را افزایش می‌‌‌دهید و «یک حباب را به وجود می‌آورید».
این مثال نشان می‌دهد که اگر حبابی وجود داشته باشد، ممکن است به شکلی استمرار یابد که غیرعقلانی نامیدن آن چندان آسان نباشد. نکته کلیدی که باید در نظر گرفته شود آن است که ارزش بنیادی یک دارایی، قیمت انتظاری آن در زمان فروش را نیز در بر می‌‌‌گیرد.
اگر سرمایه‌گذارها به گونه‌ای عقلانی انتظار داشته باشند که قیمت فروش یک دارایی افزایش یابد، آنگاه در نظر گرفتن این نکته در ارزیابی‌ آنها از ارزش بنیادی آن دارایی، قابل قبول خواهد بود. از این رو حتی در صورتی که ارزش سهام نتواند تا ابد افزایش پیدا کند، باز هم این امکان وجود دارد که قیمت آن افزایش یافته و این افزایش تداوم داشته باشد. در چنین شرایطی می‌توان گفت «حباب عقلانی» تشکیل شده است(۴). از آنجا که اصول بازار بر انتظارات مربوط به رخدادهای آتی بنا می‌‌‌شود، لذا حباب‌ها تنها پس از آن که ترکیدند، قابل تشخیص خواهند بود.
به عنوان مثال مدتی طول می‌‌‌کشد تا تاثیر اینترنت را بر روی اقتصاد خود درک کنیم. ممکن است که در آینده نوآوری‌هایی که بر پایه تکنولوژی‌های اینترنت صورت می‌‌‌گیرد، تصمیم مردم مبنی بر خرید و نگهداری سهام یاهو به قیمت 240 دلار را به خوبی توجیه کند. از این رو نمی‌توان آنهایی که در زمان افزایش تصاعدی استفاده از اینترنت، چنین قیمتی را برای سهام یاهو پرداخت کرده‌اند، سرزنش نمود. اما آیا حباب‌ها (چه عقلانی و چه از هر نوع دیگری) اصلا وجود خارجی دارند؟ بررسی اولین حباب‌های مشهور تاریخ می‌تواند به پاسخ به این سوال کمک کند.
اولین حباب‌های مشهور
حباب گل لاله
عموما سفته‌بازی در پیاز گل لاله در قرن ۱۷ در هلند را مثال کلاسیک ایجاد حباب‌ در اثر «تفکر گله ای» به شمار می‌‌‌آورند(۵). در سال ۱۵۹۳ پیازهای گل لاله به هلند رسیدند و متعاقبا در خانواده‌های سرآمد و برگزیده رواج پیدا کردند. تعدادی از این پیازها، به ویروسی به نام موزائیک آلوده بودند. این نام به خاطر چینش موزائیک مانند و جالب رنگ‌ها بر روی گل‌های آلوده به این ویروس، انتخاب شده بود. این پیازهای کمیاب، به زودی به نمادی برای نفوذ صاحبان آنها و به ابزاری برای سفته‌بازی تبدیل شدند. در ۱۶۲۵، یک نوع بسیار نادر از پیازهای آلوده به نام سمپرآگوستوس به قیمت دوهزار گیلدر (معادل ۲۳هزار دلار سال ۲۰۰۳)
به فروش رسیدند. می‌‌‌دانیم که در سال 1627 حداقل یکی از این پیازهای گل لاله، به قیمتی برابر با 000/70 دلار امروزی فروخته شد. این افزایش در ارزش سمپرآگوستوس ادامه یافت تا این که در اوایل سال 1637 قیمت پیازهای گل لاله به قیمتی حداکثر برابر با 10درصد ارزش ماکزیمم خود کاهش یافت. افزایش و کاهش چشمگیر قیمت سمپرآگوستوس و سودها و ضررهای ناشی از آن، نشانگر وجود یک حباب کلاسیک است. با این وجود اقتصاددانی به نام پیتر گاربر، شواهد فراوانی را ارائه کرده است، دال بر آنکه «جنون گل لاله» به ایجاد حباب منجر نشده است.
وی معتقد است که این پویایی قیمت پیازهای نادر حتی امروزه نیز امری عادی است. باید این نکته را متذکر شد که ویروس موزائیک نمی‌توانست به گونه‌ای سیستماتیک در انواع عادی این پیازها وارد شود. تنها راه برای کشت و پرورش سمپر آگوستوس پر ارزش، تولید آن از طریق پیوند زدن جوانه کناری یک نوع پیاز آلوده بود. همان گونه که ارزش بنیادی اوراق قرضه شامل جریان سودهای انتظاری آن می‌شود، ارزش بنیادی سمپرآگوستوس نیز شامل جریان انتظاری تولید مثل این‌گونه نادر می‌شد. با قرار گرفتن این پیازهای کمیاب در دسترس مردم، محبوبیت روزافزون آنها به همراه عرضه محدودشان، سبب بالا رفتن قیمت‌‌ها شد.
در واقع قیمت‌ها توسط بورس‌بازهایی که امیدوار بودند با کشت انواع با ارزش گل لاله به سود برسند افزایش یافت. اما کشت پیازها، عرضه آن را افزایش داده و از کمیابی‌ آنها کاست و بنابراین باعث کاهش قیمت این پیازها شد. احتمالا کاهش رواج گل لاله نیز این روند نزولی در قیمت پیازها را شتاب بخشید. جالب است که در سال 1987 مقداری اندک از نمونه پیازهای سوسن در یک حراج گل در هلند، با قیمتی معادل بیش از 900هزار دلار سال 2003 به فروش رسید. ولی در زمان کاهش قیمت‌ها، جوانه‌های آنها با قیمتی برابر با جزئی کوچک از این مقدار به فروش رفتند. با این وجود، کسی به «جنون گل سوسن» اشاره نمی‌کند.
پاورقی:
1 - این رقم، رقم تعدیل شده پس از تجزیه سهام است. قیمت واقعی مبادله در آن زمان، 475دلار به ازای هر سهم بود.
۲ - اگر قرار باشد صاحب دارایی آن را تا زمانی نامتناهی نگهداری کند، ارزش بنیادی آن دارایی تنها برابر با ارزش حال جریان سود انتظاری حاصل از آن خواهد بود. زیرا ارزش حال هر یک دلاری که در سال بی‌نهایت در نتیجه فروش دارایی دریافت شود، برابر با صفر است.
3 - ممکن است گفته شود که با این کار، «تئوری ابله بزرگ‌تر» را در تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری به کار گرفته‌ایم و لذا در پی خیالی خام رفته‌ایم(تئوری ابله بزرگتر به آن معنی است که در هر زمانی کسی پیدا می‌‌‌شود که سهام را با قیمت بالاتر بخرد و بنابراین خرید و فروش سهام در هر صورت سودآورد است.م).
۴ - اقتصاددان‌ها غالبا از این شرایط مربوط به تشکیل حباب با عنوان «تعادل خودراه انداز» (bootstrap equilibria ) نام می‌برند. چنین تصور می‌شود که در این حالت قیمت‌ها، به خاطر پیش‌بینی‌های خود افراد بالا باقی می‌‌‌مانند.
5 -این بخش عمدتا بر پایه مطالعات مهم صورت گرفته توسط پیتر گاربر قرار دارد.