داستان دو رکود
مترجم: محسن رنجبر
در اغلب مقایسههایی که انجام میشود (و تنها آمریکا را در نظر میگیرند)، به این نکته اشاره شده که بحران فعلی در مقایسه با رکود بزرگ.
مترجم: محسن رنجبر
در اغلب مقایسههایی که انجام میشود (و تنها آمریکا را در نظر میگیرند)، به این نکته اشاره شده که بحران فعلی در مقایسه با رکود بزرگ.
ملایمتر بوده و شدت کمتری دارد. در مقاله حاضر، دو مورخ مهم اقتصادی نشان میدهند که در شرایط فعلی نیز اقتصاد دنیا به شیوهای شبیه رکود بزرگ، در حال سقوط است. در واقع تولیدات صنعتی، تجارت و بازارهای بورس دنیا با سرعتی بیشتر از سالهای ۱۹۲۹ و ۱۹۳۰، در سراشیبی سقوط حرکت میکنند. خوشبختانه تا به حال عکسالعمل سیاستی نسبت به بحران در مقایسه با رکود بزرگ، بسیار بهتر بوده است.
شباهتهای میان رکود بزرگ دهه 1930 و کسادی بزرگی که در حال حاضر به آن دچار شدهایم، بسیار بررسی شده است. پل کروگمن کاهش تولیدات صنعتی آمریکا را از خود مقدار حداکثر در میانه سال 1929 با این مقدار در اواخر سال 2007 مقایسه کرده است. وی نشان میدهد که این کاهش در دوره اخیر، شدت کمتری داشته. بر این اساس او شرایط کنونی را با شوخطبعی، تنها «یک نیمه رکود بزرگ» مینامد. نمودار «چهار خرس بد» که در آن شاخص داوجونز در سالهای 30-1929 و شاخص S&P500 در 9-2008 با یکدیگر مقایسه شدهاند، به همین نحو، بسیار مورد توجه قرار داشته است. این نمودار نشان میدهد که بازار بورس آمریکا، از اواخر سال 2007 با سرعتی تقریبا برابر با سرعت مربوط به سالهای 30-1929 رو به نزول گذارده است.
مقایسه رکود بزرگ با شرایط حاضر برای کل دنیا و نه تنها برای آمریکا
در گزارش فوقالذکر و بسیاری از گزارشها و تفسیرهای دیگری که این دو رویداد را با یکدیگر مقایسه میکنند، تنها شرایط آمریکا در هر یک از این دو دوره زمانی مورد مقایسه قرار گرفته است. حال اینکه چنین تصویری گمراهکننده خواهد بود. رکود بزرگ، پدیدهای جهانی بوده اگرچه این بحران، به یک معنا در آمریکا به وجود آمد و آغاز شد، اما به واسطه جریانهای تجاری، سرمایهای و تفاوت قیمتهای کالاها در سطح کشورهای مختلف گسترش پیدا کرده است. در این بحران، کشورهای گوناگون به طور متفاوت تحت تاثیر قرار گرفتند. به این معنا که آن چه این کشورها در آن زمان تجربه کردند، بهطور کلی شبیه به تجربه آمریکا نبود و نمیتوان اتفاقات روی داده در ایالاتمتحده را به عنوان نمایندهای از رویدادهای مربوط به تمامی کشورها در نظر گرفت. در ابتدا امید میرفت که کسادی بزرگی که هماکنون با آن درگیر هستیم، در اروپا و آسیا متوقف شود، اما این پدیده نیز کاملا جهانی شد. هر روز بیشتر متوجه میشویم که اتفاقات ناشی از این بحران در خارج از ایالات متحده، حتی نمودی برتر از داخل آن داشتهاند و کاهش تولیدات صنعتی، صادرات و قیمتهای داراییهای مالی، حتی از آمریکا نیز
بیشتر بوده است.
در واقع اگر همانند شکل ۱، موضوع را در سطح دنیا بررسی کنیم، در مییابیم که کاهش تولیدات صنعتی در نه ماه آخر، حداقل به اندازه دوره نه ماهه بعد از سال ۱۹۲۹ شدت داشته است. (در تمامی نمودارهای این مقاله، تغییرات متغیرها در دوره پس از حداکثر میزان تولیدات صنعتی دنیا، در ژوئن ۱۹۲۹ و آوریل ۲۰۰۸ بررسی شدهاند.) لذا اگر از نقطهنظر جهانی به شرایط حاضر نگاه کنیم، در مقایسه با مورد خاص آمریکا که کروگمن آن را بررسی نموده به دیدگاهی کاملا متفاوت و البته آزاردهنده خواهیم رسید. همانطور که در سطور بالا ذکر شد، عقیده کروگمن بر آن است که کاهش تولیدات صنعتی در رکود فعلی در مقایسه با بحران بزرگ، کمتر بوده است.
به همین نحو، اگرچه سقوط بازار بورس آمریکا همانند سال 1929 بوده است، اما بازارهای بورس دنیا، حتی با سرعتی بیشتر از رکود بزرگ در حال سقوط هستند. (شکل 2). این مطلب برخلاف گفته کسانی است که، با مقایسه بازارهای آمریکا در دو رکود، معتقدند که سقوط اخیر جدیتر و شدیدتر از سقوط مربوط به سالهای 30-1929 نیست.
حوزه دیگری که در آن، در حال «سبقت گرفتن» از پیشینیانمان هستیم، نابود ساختن تجارت است. تجارت جهانی، امروزه با سرعتی بسیار بیشتری از سالهای ۳۰-۱۹۲۹ در حال سقوط است. (شکل ۳) این امر، با توجه به اهمیتی که در ادبیات تاریخی، برای نابودی تجارت، به عنوان عامل تشدیدکننده رکود در نظر گرفته میشود، بسیار هشدار دهنده است.
اکنون در شرایط بحرانی قرار داریم
بهطور خلاصه باید گفت که در حال حاضر، چه براساس معیار تولیدات صنعتی و چه بر پایه صادرات یا داراییهای مالی، در شرایطی همانند رکود بزرگ یا حتی بدتر از آن قرار داریم. اگر توجه خود را تنها به آمریکا معطوف کنیم، این نکات کمتر هشداردهنده به نظر میآیند. ممکن است عبارت «کسادی بزرگ» (عبارتی که برای بحران کنونی به کار میبریم) بیش از حد، خوشبینانه باشد. اتفاقی که امروزه روی داده، به اندازه بحران بزرگ مهم و گسترده است.
تنها یک سال از شروع بحران حاضر میگذرد. در حالی که اقتصاد دنیا، پس از سال 1929، به مدت سه سال پیاپی به سقوط خود ادامه داد. آنچه امروز اهمیت دارد، آن است که سیاستگذاران، روند سقوط را متوقف سازند. لذا به بحث عکسالعملهای سیاستی میرسیم.
عکسالعملهای سیاستی گذشته و حال
شکل 4، یک میانگین وزنی GDP از نرخهای تنزیل بانک مرکزی در 7 کشور را نشان میدهد.
همانطور که میتوان مشاهده کرد، در هر دوی این بحرانها، پنج تا شش ماه طول کشیده تا نرخها تنزیل، نسبت به عبور از نقطه حداکثری واکنش نشان دهند. اگرچه در بحران فعلی، این نرخها از سطحی پایینتر و با سرعتی بسیار بیشتر کاهش یافتهاند. تفاوت میان شرایط این دو دوره زمانی، مسلما بسیار بیشتر از تفاوت میان جرج هریسون وبن برنانکی است. عکسالعمل بانکهای مرکزی در کل دنیا تفاوت پیدا کرده است. شکل ۵، متوسط عرضه پول برای ۱۹ کشور دنیا را با وزن GDP آنها نشان میدهد. این کشورها، بیش از نیمی از GDP دنیا در سال ۲۰۰۴ را به خود اختصاص دادند. واضح است که انبساط پولی در آستانه بحران سال ۲۰۰۸ در مقایسه با سالهای ۲۹-۱۹۲۵، سرعت بیشتری داشته. این موضوع به آن معناست که پس از اعمال این سیاستها، شرایط یکسان و مشابهی به وجود نیامده است. علاوهبر آن، عرضه پول در سطح دنیا در سال ۲۰۰۸ به رشد سریع خود ادامه داد، در حالی که در سال ۱۹۲۹ به مقدار ثابتی رسید و پس از آن کاهش بسیار شدیدی را تجربه کرد.
شکل 6، تصویر مشابهی را برای سیاستهای مالی در 24 کشور نشان میدهد. معیار مربوط به دوره زمانی بین دو جنگ جهانی، برابر با مازاد مالی به صورت درصدی از GDP است. دادههای فعلی، شامل پیشبینی IMF از دورنمای اقتصاد دنیا برای سالهای 2009 و 2010 میباشند. همان طور که میتوان مشاهده نمود، کسریهای مالی، پس از سال 1929 افزایش پیدا کردند، اما این افزایش چندان زیاد نبود. آشکار است که امروزه، اراده و تمایل برای ایجاد کسری بودجه، به میزان قابلتوجهی بیشتر است.
نتیجهگیری
به طور خلاصه، باید گفت که دنیا در حال حاضر، شوک اقتصادی را متحمل میشود که دقیقا به اندازه شوک رکود بزرگ در سالهای 30-1929. بزرگ است. در صورتی که تنها وضعیت آمریکا را مدنظر قرار دهیم، میزان وخامت شرایط فعلی، حتی در مقایسه با سالهای 30-1929 نیز کمتر از حد واقع به نظر میرسد.
البته خبر خوب آن است که عکسالعملهای سیاستی که امروزه اتخاذ شدهاند، بسیار متفاوت هستند. حال، سوالی که به ذهن میرسد، این است که آیا این عکسالعملهای سیاستی، جوابگو خواهند بود یا نه.
منابع:
بی. ایچنگرین و کی . اچ. اروکه، ۲۰۰۹، «داستان دو رکود»
بی.اس. برنانکی، 2000، بی.اس.برنانکی و آی.میهوف، 2000، «کاهش قیمتها» و انقباض پولی در رکود بزرگ، در بی.اس.برنانکی، «مقالاتی راجع به رکود بزرگ»، پرینستون، انتشارات دانشگاه پرینستون.
ام.دی.بوردو، بی.ایچنگرین، دی.کلینگبیل و مارتینز پریا، ۲۰۰۱، «آیا بحران در حال شدیدتر شدن است؟»، «سیاستهای اقتصادی»
شماره 32، صص82-51.
ارسال نظر