چند برش گذرا از نمره ۲۲ بهار کتاب
* با امسال دو سال است که همراهی و تنه به تنه جماعت نمایشگاه رو زدن را با نشستن در غرفه انتشاراتی یکی از دوستان طاق زدهام. اما باز دستگیرم نشد، دلیل این اشتیاق تبآلود چیست؟ کدام انگیزه ،این جمعیت میلیونی را با همه مشکلات و سختیها به نمایشگاه میکشاند؟ پیشترها که ساکن شهرستان بودم این اشتیاق برایم ملموس تر بود، آخر آن موقع فاصله تمنای کتاب تا دستیابی به آن، به اندازه فاصله هر نقطه تهران تا میدان انقلاب نبود.
بهروز صمدبیگی
* با امسال دو سال است که همراهی و تنه به تنه جماعت نمایشگاه رو زدن را با نشستن در غرفه انتشاراتی یکی از دوستان طاق زدهام. اما باز دستگیرم نشد، دلیل این اشتیاق تبآلود چیست؟ کدام انگیزه ،این جمعیت میلیونی را با همه مشکلات و سختیها به نمایشگاه میکشاند؟ پیشترها که ساکن شهرستان بودم این اشتیاق برایم ملموس تر بود، آخر آن موقع فاصله تمنای کتاب تا دستیابی به آن، به اندازه فاصله هر نقطه تهران تا میدان انقلاب نبود. از این گذشته، فرصت دیدار با نویسندگان و شاعران برای یک جوان شهرستانی مغتنم بود، اما تجربه نمایشگاه از پشت ردیفهای چیده شده کتاب جلوی غرفه چیز دیگری میگوید. عموم متقاضیان به جستوجوی «نام» میآیند، نه لذت تورق و کشف یک کتاب تازه. ماندهام که هزاران هموطنی که آمدند و سراغ کتاب سهراب سپهری را گرفتند (دقیقا با همین عبارت کتاب سهراب سپهری؛ که نمی دانستند پی کدام کتابش آمدهاند) هیچ از شاعران جدیدتر چیزی خوانده بودند؟ چرا در مقابل پیشنهادهایی از بزرگان شعر معاصر چهره ترش میکردند؟ آنهایی که میپرسند «از صادق هدایت چی دارید؟» چرا به راحتی -مثلا- کتاب نجدی را زمین میگذارند؟ این لیستهایی که در دست دارند، از روی کدام مرجع و به راهنمایی کدام مشاور صلاحیت داری پشت هم ردیف شده؟
* نمیشود از کتاب نوشت و از «ممیزی» نگفت. وقتی هم صحبت از ممیزی است، باز پای ممیزی وسط میآید. پس به این قدر اکتفا میکنم که بپرسم چرا هرچه نظارت بر کتابهای صاحبان اندیشه و استخوان خردکردهها سفت و سخت تر میشود، نظارت بر کتابسازیها کمرنگتر و محوتر میشود. چند انتشاراتی برایتان نام ببرم که دیوان همه شاعران - از حافظ و سعدی گرفته تا پروین و فروغ - را به اضافه داستانهای هدایت و آل احمد و بهرنگی و ... یکجا به خورد خلقا... میدادند؟
* اگر به گوشه قبای کسی برنمی خورد، نمایشگاه کتاب به نوعی یک کارناوال هم هست و این اصلا بد نیست. همه جای دنیا لذت انجام جمعی یک کار، جزو بزرگترین شادمانیها و تفریحات است و چه بهتر که این گردهماییهای جوانانه حول محوری به نام کتاب شکل بگیرد؛ گیرم با طعم سیب زمینی سرخ کرده و آیسپک.
* نوشتن از مشکلات تهویه هوا و ترافیک و .. که نقل مکرر است، اما بد نیست ناشران هم به جای گلهگزاری تکانی به خود بدهند. تا کی هر سال بروشوری چاپ میکنند و با نصب چند استند و سفارش آگهی به رادیوی مستقر در نمایشگاه در انتظار فروش چندین میلیونی و صف بستن خریداران میمانند؟ با اطمینان میشود گفت شرکتکنندگان نمایشگاه کتاب از نظر بازاریابی و تبلیغات از هر نمایشگاه داخلی و بینالمللی دیگری که در این سرزمین برپا میشود، عقبترند.
ارسال نظر